Dictiornary-Farsi | capped pawn | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 59 (5 milliseconds)

English	Persian
capped pawn	پیاده مات کننده از پیش اعلام شده شطرنج


Other Matches

capped	پوشش دارکردن
capped	سلام دادن بوسیله برداشتن کلاه از سر سربطری یا قوطی
capped	طاق
capped	چاشنی
capped	نعل درگاه
capped	انتخاب برای تیم ملی
capped	راس باکلاهک پوشاندن
capped	کلاهک
capped	سرپوش
capped	کلاه
capped knight	اسب مات کننده از پیش اعلام شده شطرنج
capped tee	مخزنشکاری
snow capped	دارای قله پوشیده از برف برف پوشیده
capped watch	ساعت شکاری
snow-capped	دارای قله پوشیده از برف
armor piercing capped	گلوله باکلاهک ثاقب
armor piercing capped	دارای کلاهک ثاقب
at pawn	در رهن
in pawn	گرو گذاشته
pawn	آلت دست
at pawn	درگرو
pawn	پیاده شطرنج
pawn	رهن دادن
pawn	گروگان وثیقه
pawn	گروگذاشتن
pawn	وثیقه
pawn	رهن
pawn	گرو گذاشتن رهن دادن
pawn	گرو
pawn shops	مغازهی کارگشایی و گروبرداری
pawn storm	توفان پیادهای شطرنج
pawn structure	ساختار یا اسکلت پیادهای شطرنج
poisoned pawn	پیاده زهراگین یا مسموم
to pawn one's word	قول دادن
to pawn one's word	عهد کردن
to pawn one's word	پیمان بستن
pawn shop	مغازهی کارگشایی و گروبرداری
pawn roller	پیاده رانی شطرنج
pawn push	پیاده رانی شطرنج
advanced pawn	پیادهای که از نیمه صفحه گذر کرده باشد
backward pawn	پایده عقبمانده شطرنج
fee pawn	پیاده ازاد شطرنج
isolated pawn	پیاده ایزوله یا منفرد شطرنج
passed pawn	پیاده رونده یا پاسه شطرنج
pawn broker	نزولخوار
advanced pawn	پیاده پیش رفته
pawn broker	کسی که کارش دادن وامهای کوچک و گرفتن وثیقه است
pawn chain	زنجیر پیادهای شطرنج
pawn promotion	ترفیع پیاده شطرنج
pawn island	جزیره پیادهای شطرنج
To pawn ones life ( honour) .	زندگی ( شرافت ) خود را درگروی کاری گذاشتن
My gold ring is in pawn.	انگشتر طلایم درگرو است
queen's pawn opening	گشایش پیاده وزیر شطرنج
poisoned pawn variation	واریاسیون پیاده زهراگین دردفاع سیسیلی
protected passed pawn	پیاده رونده محافظت شده
queen's pawn game	بازی پیاده وزیر شطرنج
symmetrical pawn structure	ساختمان پیادهای متقارن
queen's pawn counter gambit	گامبی متقابل پیاده وزیرشطرنج