English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 134 (8 milliseconds)
English Persian
car railway carriage واگن
Other Matches
railway راه اهن
railway خط اهن
railway وابسته به راه اهن
under carriage ارابه فرود
carriage and four درشکه چهاراسبه
to keep a carriage درشکه داشتن
through carriage حمل یکسره
there is a p in the carriage درشکه مسافردارد
Where is carriage no ...? واگن شماره ... کدام است؟
Where is carriage no ...? واگن شماره ... کجاست؟
carriage قنداق توپ یا جنگ افزار قنداق
carriage بردن حمل کردن باربری کرایه هزینه حمل
carriage کالسکه
carriage نرده
carriage حمل
carriage هزینه حمل
carriage کدهایی که حرکت کارتریج چاپگر را کنترل می کنند
carriage بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند
carriage کنترل چاپگر
carriage نورد
railway engineer مهندس راه اهن
railway freight کرایه راه اهن
railway freight بارکشی راه اهن
railway freight بار راه اهن
railway motor موتوربان
railway rate نرخ راه اهن
railway rate مالیات راه اهن
railway rates تعرفه یا کرایههای راه اهن
marine railway ریل ابی
railway engine لکوموتیو
marine railway ریل دریایی
rack railway راه اهن چنگک دار مخصوص عبور از سراشیب
railway wagon واگن راه اهن
railway siding دوراهی راه اهن
railway bridge پل راه اهن
railway division قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
railway embankment پشت خاک در دو طرف ریلهای راه اهن
railway end پل سکوی راه اهن
railway end پل سکوی بارگیری راه اهن
railway receipt رسید راه اهن
railway shop تعمیرگاه راه اهن
railway sleeper تراورس
cable railway تراموای
cable railway ترن کابلی
quayside railway راهآهناسکله
railway line خطراهآهن
railway station ایستگاه قطار
To the railway station به طرف ایستگاه راه آهن
Where's the railway station? ایستگاه راه آهن کجاست؟
siding [railway] دوراهی راه اهن [برای بیرون بودن از ترافیک]
underground railway راه اهن زیرزمینی
to lay down a railway ساختمان راه اهنی را اغازکردن
railway station ایستگاه راه اهن
railway superstructure روسازی راه اهن
railway system شبکه راه اهن
railway system سیستم راه اهن
railway traffic امد و شد راه اهن
railway traffic عبور ومرور راه اهن حمل و نقل راه اهن
siding [railway] دوراهی راه آهن [برای بیرون بودن از ترافیک]
street railway خطوط تراموا
at railway speed با تندی راه اهن بسرعت راه اهن
funicular railway راه اهن دوطرفه
elevate railway راه اهنی که روی پایه کارگذاشته اندواز تراز جاده بلندتراست
at railway speed بسیار تند
railway motor موتور راه اهن
electric railway راه اهن برقی
railway tracks مسیر راه اهن
railway tracks خط اهن
railway track مسیر راه اهن
railway track خط اهن
gauge railway فاصله استاندارد دو ریل موازی راه اهن
carriage drive خیابان پارک
carriage costs هزینه حمل و نقل
smoking carriage واگنی که سیگار کشیدن در ان مجازاست
carriage costs هزینه باربری
the body of a carriage بدنه یک کالسکه
carriage forward پس کرایه
carriage forward کرایه در مقصدپرداخت میشود
slip carriage واگنی که از قطار راه اهن ول میشود
sleeping carriage خوابگاه قطار
sleeping carriage واگن تختخواب دار
top carriage قنداق بالا
water carriage حمل از راه اب
artillery carriage قنداق توپ
artillery carriage قنداق سلاح توپخانه
automatic carriage تعویض خودکار
main carriage حاملاصلی
lace carriage حاملتوری
carriage handle دستگیرهحامل
carriage control کنترل نورد
baby carriage صندلی چرخدار بچه
baby carriage کالسکهی بچه
carriage forward هزینه حمل در مقصد دریافت میشود
land carriage بار کشی زمینی
carriage road راه درشکه رو
dead carriage کرایه حملی که پرداخت شده ولی استفادهای از ان به عمل نیامده
dual carriage way شاهراه دو طرفه
dead carriage کرایه باربری جهت فرفیت استفاده نشده
ginny carriage واگن بارکش که روی ریل حرکت میکند
railroad carriage اطاق کالسکهای راه اهن
railroad carriage واگن باری
gun carriage قنداق توپ
hackney carriage درشکه کرایهای
horseless carriage اتومبیل
horseless carriage درشکه بی اسب
land carriage حمل و نقل خشکی
crossrial carriage پاگیر تیر عرضی
carriage return سیگنال یا کلیدی که به شروع خط بعد کاغذ یا صفحه نمایش می رود
carriage return بازگشت نورد
carriage payed کرایه حمل پرداخت شده
carriage paid to هزینه حمل به حامل پرداخت شده
carriage of goods حمل و نقل کالا
carriage return تعویض سطر Return/Enter
carriage paid to ... با هزینه حمل تا ...
carriage return سر سطر رفتن
buffer-bar [railway] ضرب خور [قطار]
Take me to the main railway station! مرا به ایستگاه اصلی راه آهن برسانید.
in the centre near the railway station در مرکز شهر نزدیک ایستگاه قطار
suburban commuter railway راهآهنحومههرروزه
suburban or local railway راه اهن ناحیهای
railway consignment note سند ارسال کالا با راه اهن
railway track layer ریل گذر راه اهن
central railway station ایستگاه مرکزی راه اهن
railway bill of lading بارنامه راه اهن
carriage freight paid to ... با هزینه حمل تا ...
to limber up a gun carriage پیش قطار و پس قطار توپ رابهم بستن
carriage control tape نواری که اطلاعات لازم برای کنترل تعویض سطر در یک چاپگر سطری روی ان پانچ شده است
carriage and insurance paid to هزینه حمل و بیمه به حامل پرداخت شده
carriage control dial کنترلشمارهگیرنورد
soft carriage return خط فاصله خالی
carriage control tape نوار کنترل نورد
double track railway bridge پل راه اهن باسکوی دوبل
I want to leave the car in the railway station من میخواهم اتومبیل را در ایستگاه قطار تحویل بدهم.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com