Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 141 (7 milliseconds)
English
Persian
carrier's lien
در گرو شرکت حمل
Other Matches
lien
حق تصرف مال یا ملکی تاهنگامیکه بدهی وابسته به ان داده شود
lien
حبس
lien
حبس مال
lien
حق رهن ملک بدهکار برای بستانکار
particular lien
حق حبس ویژه
particular lien
حق حبس مخصوص حق حبسی است برای فروشنده یا سازنده کالای بخصوص نسبت به ان کالا
have a lien
حق حبس داشتن
right of lien
حق تصرف وثیقه
lien
حق تصرف وثیقه
lien
حق تصرف
lien
حق حبس
lien
حق رهن
lien
حق وصول طلب حق تصرف وثیقه
lien
حق گروی
lien
سپرز
lien
طحال
excercising lien
تحبیس
excercising lien
حبس کردن مال
vender's lien
حق حبس بایع در معامله اراضی
maritime lien
برتری دریایی
lien on goods
حق حبس کالا
maritime lien
امتیاز دریایی
T carrier
استاندارد آمریکا برای خط وط ارسال داده دیجیتال مثل T, TC و استانداردهای سیگنال مربوط DS, DSC
carrier
carrier aircraft
carrier
وسیلهای که بخشی از میکروفیلم را نگه می دارد
carrier
حالت موج پیاپی و با فرکانس بالا که توسط یک سیگنال قابل تقسیم است
carrier
حامل
carrier
ناو هواپیمابر
carrier
ترک بند
carrier
مکاری
carrier
متصدی حمل و نقل
carrier
وسیله حمل و نقل
carrier
فرستنده بار شرکت حمل و نقل
carrier
حمل کننده
carrier
حامل غلطک حمال
carrier
نامه بر
carrier
باربر
carrier
دستگاه کاریر
carrier
برنامه حامل میکرب
carrier
موج حام-ل
carrier
موسسه حمل و نقل
carrier
مشابه 1595
carrier
ارسال داده ساده
carrier
داده ارسالی موج مانند
carrier
1-هر رسانه یا وسیلهای که قادربه ذخیره سازی داده است . 2-سیگنالهای دادهارسالی موج مانند
carrier
سیگنال RSC از مودم به کامپیوتر برای بیان دریافت یک موج داده ارسالی
carrier
پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
carrier
فرکانس سیگنال پیش از تقسیم شدن
carrier
روش ارسال سیگنالهای متفاوت روی یک کانال با داده ارسالی با فرکانسهای مختلف
carrier
سیگنال ارسالی توسط مودم برای آگاهی دادن به کامپیوتر محلی از اینکه یک سیگنال ازمودم راه دور تشخیص داده است
common carrier
مکاری
free carrier
یکی از قرارداد-های اینکوترمزکه در ان فروشنده کالا را به اولین حمل کننده تحویل می نماید
common carrier
موسسه حمل و نقل عمومی
contracting carrier
موسسه حمل و نقل موردقرارداد
fuse carrier
نگهدارنده فیوز
data carrier
حامل داده ها
data carrier
حامل داده
destination carrier
کشتی حامل ناو تعمیراتی بمقصد یاتعمیرگاه
common carrier
شرکتی دولتی که تلفن تلگراف و سایر امکانات مخابراتی را جهت عموم تهیه میکند حامل مشترک
image carrier
حامل تصویر
hod carrier
ناوه کش
helicopter carrier
ناو هلیکوپتر بر
free carrier
تحویل به حمل کننده کالا
fuse carrier
فیوزگیر
letter carrier
نامه رسان پستچی
letter carrier
چاپار
charge carrier
حامل بار
[فیزیک]
[شیمی]
[مهندسی]
suit carrier
پوششکتوشلوار
piton-carrier
میخحامل
negative carrier
محلقرارگیرینگاتیو
log carrier
حاملچوبگرد
weapon carrier
کامیون حامل جنگ افزار کامیون حامل توپ
weapon carrier
حامل جنگ افزار
water carrier
دلو
video carrier
حامل ویدئو
troop carrier
نیرو بر
sound carrier
حامل صوت
puck carrier
گوی دار
personnel carrier
خودرو نفربر
personnel carrier
نفربر
oxygen carrier
اکسیژن بر
lumber carrier
کشتی تیر بر
luggage carrier
ترک بند موتورسیکلت
bulk carrier
کشتی که کالای فله حمل مینماید
ammunition carrier
مهمات بیار
ammunition carrier
خودرو مهمات کش
attack carrier
ناو هواپیمابر افندی
ball carrier
بازیگری که با توپ میدود
battery carrier
شاسی باتری
data carrier
داده بر
carrier pigeons
کبوتر قاصد
carrier company
تیم یا گروه چهار نفرهای که برای ماموریت خارج ازکشور انتخاب می شوند
carrier detect
کشف حامل
carrier detect
تشخیص حامل
air carrier
شرکت ترابری هوایی
actual carrier
موسسه حمل و نقل واقعی
bulk carrier
وسیله حملی که کالای فله حمل میکند
carrier pigeon
کبوتر نامه بر
carrier pigeon
کبوتر قاصد
carrier pigeons
کبوتر نامه بر
aircraft carrier
ناو هواپیمابر
aircraft carrier
carrier : syn
carrier frequency
بسامد حامل
carrier frequency
فرکانس حامل
carrier system
سیستم حامل
carrier wave
موج حامل
carrier wave
موج حامل امواج رادار یا بی سیم
carrier's risk
ریسک به عهده شرکت حمل ونقل
carrier's risk
خطرات به عهده حمل کننده
color carrier
حامل رنگ
combination carrier
کشتی که کالاهای گوناگون حمل مینماید
common carrier
گاراژ دار
common carrier
متصدی حمل ونقل حامل مشترک
common carrier
موسسه حمل و نقل عمومی شرکت حمل و نقل عمومی متصدی حمل و نقل
common carrier
متصدی حمل ونقل
carrier handle
دستگیره حمل
carrier handle
دسته حمل
carrier sense
detect collision accesswith multiple دستیابی چندتایی با کشف تلاقی
carrier gas
گاز حامل
carrier frequency
فرکانس موج حامل
carrier frequency
فرکانس حامل امواج بی سیم یا رادار
carrier color signal
پیام رنگی حامل
three-tier car carrier
حملماشینسهطبقه
carrier air group
دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
brake shoe carrier
نگهدارنده کفشک ترمز
color carrier reference
فاز مبنای حامل رنگ
carrier color signal
پیام رنگ تابی
carrier chrominance signal
پیام رنگ تابی
anti submarine carrier
ناو هواپیمابر ضد زیر دریایی
breech block carrier
الات متحرک
attack nuclear carrier
ناو هواپیمابر افندی هستهای
carrier striking force
نیروی ضربتی متشکل ازناوهای هواپیمابر ناوگان هواپیمابر ضربتی
attack aircraft carrier
ناو هواپیمابر تهاجمی
antisubmarine carrier group
ناو گروه هواپیمابر ضدزیردریایی
carrier task force
گروه رزمی هواپیمابر دریایی
breech block carrier
حامل کولاس
telephone carrier current
جریان حامل تلفنی
high frequency carrier cable
کابل کاریر فرکانس بالا
attack carrier striking forces
نیروهای ضربتی ناوهواپیمابر نیروی تک
automatic carrier landing system
سیستم کنترل فرود خودکاربرای هواپیما
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com