Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 191 (10 milliseconds)
English
Persian
cash budget
بودجه نقدی
Other Matches
budget
بودجه
budget
حساب درامد وخرج
budget
اعتبار
budget process
مراحل بودجه
capital budget
بودجه سرمایهای
budget process
فرایند بودجه
budget balance
تعادل بودجه
balanced budget
بودجه متوازن
budget surplus
مازاد بودجه
annual budget
بودجه سالانه
capital budget
بودجه تاسیساتی
budget period
زمان بودجه
capital budget
بودجه اصلاحات و ایجاد تاسیسات جدید
budget balance
توازن بودجه
budget bureau
دفتر بودجه
budget ceiling
سقف بودجه
budget determinant
تعیین بودجه
budget directive
دستورالعمل تهیه بودجه
budget estimates
براوردهای بودجهای
budget execution
اجرای بودجه
budget expenditures
مخارج بودجه
budget item
اقلام نقدی
budget item
اقلامی که به دستور فرمانده قیمت ان ازبودجه یکان کسر میشود
budget line
خط بودجه
budget deficit
کسر بودجه
budget deficit
کسری بودجه
budget classification
طبقه بندی بودجه
budget comittee
گروه بودجه
budget constaint
محدودیت بودجهای
budget constraint
محدودیت بودجه
budget credit
اعتبار بودجه
budget cycle
گردش بودجه
budget cycle
مراحل بودجه
budget data
اطلاعات بودجه
budget period
دوره بودجه
current budget
بودجه جاری
administrative budget
بودجه اداری
household budget
بودجه خانوار
national budget
بودجه ملی
operating budget
بودجه عملیاتی
operating budget
بودجه بهره برداری
preliminary budget
بودجه ابتدائی
preliminary budget
بودجه مقدماتی
program budget
بودجه برنامهای
provide for in the budget
در بودجه پیش بینی کردن
to p for a sum in the budget
مبلغی را بودجه پیش بینی کردن
unbalanced budget
بودجه نامتوازن
variable budget
بودجه متغیر
budget account
حسابی در فروشگاه که وجه خرید اجناس و...به آن واریز می شود
municipal budget
بودجه شهرداری
state budget
بودجه دولت
government budget
بودجه دولت
flexible budget
بودجه انعطاف پذیر
budget surplus
اضافه بودجه
current budget
بودجهای که برای یک سال مالی تدوین شود
cyclical budget
بودجه ادواری
cyclical budget
بودجه دورانی
development budget
بودجه عمرانی
family budget
بودجه خانواده
family budget
بودجه خانوار
flexible budget
بودجه متغیر
fixed budget
بودجه ثابت
unified budget
بودجه واحد
financial budget
بودجه مالی
cyclically balanced budget
بودجه متوازن ادواری
national economic budget
بودجه اقتصادی ملی
preliminary budget forecast
پیش بینی مقدماتی بودجه
The welfare budget has been cut down.
از بودجه رفاهی مقداری زده اند
The budget deficit of 1980 .
کسر بودجه سا ل1980
command budget estimate
براورد بودجه یکان
command budget estimate
براوردبودجه
budget forecasting model
مدل پیشگویی بودجهای
balanced budget theorem
قضیه بودجه متوازن
balanced budget multiplier
ضریب بهم فزاینده بودجه متوازن
multiplier effect of a balanced budget
اثر بهم فزاینده بودجه متوازن
cash
نقد
cash
دریافت کردن صندوق پول
cash
پول خرد
cash
نقدی
cash
اسکناس
cash
وصول کردن نقدکردن
cash
چک
She had the never to ask for cash .
اینها همه هیچ تازه پول نقد هم می خواست
cash
نقد کردن
available cash
موجودی بانک بدون در نظرگرفتن چکهایی که در دست مشتریان است و هنوز به بانک ارائه نشده است
cash
پول رایج
cash
صندوق
cash
نقدکردن
cash
پول نقد
cash in on
<idiom>
شانسی سود بردن
cash in
<idiom>
تبدیل به پول کردن ،خرد کردن چیزی برای پول
cash
حواله پستی تلگرافی یا بانکی
cash crop
فرآورد نقدینهساز
on cash basis
نقدا"
non cash shares
سهام غیر نقدی
non cash share
سهم غیر نقدی
net cash
نقدی خالص
net cash
قیمت مقطوع
idle cash
پول بلااستفاده
idle cash
پول بیکار
cash dispenser
ماشینی که با داخل نمودن کارت مخصوص ودادن دستور لازم
for prompt cash
فی المجلس
for prompt cash
نقدا`
hard cash
پول نقد
cash-and-carry
نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
cash-and-carries
نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
cash card
کارتمخصوصگرفتنپول
cash desk
صندوقپرداختپولدر یکمغازه
To turn into cash.
به پول نزدیک کردن
cash dispensers
پرداخت کننده پول
cash dispenser
پرداخت مینماید
cash cow
<idiom>
منبع خوبی از پول
cash on the barrelhead
<idiom>
پولی که برای خرید چیزی پرداخت می شود
strapped for cash
<idiom>
هیچ پولی دربساط نداشتن
cash register
صندوق
[محل پرداخت پول]
cash-wage
دستمزد نقدی
cash dispensers
تحویل دارخودکار
cash readout
وسیلهنمایشمقدارپول
cash crop
محصول فروشی
sell for cash
نقد فروختن
share in cash
سهم نقدی
spot cash
پرداخت نقدی
spot cash
پول نقد
to buy for cash
نقد کردن
to cash a cheque
چک را نقد کردن
cash and carry
نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
cash dispensers
پرداخت مینماید
cash dispensers
ماشینی که با داخل نمودن کارت مخصوص ودادن دستور لازم
cash crop
محصولی که برای فروش فرآوری میشود
cash crop
فرآورد فروشی
cash dispenser
تحویل دارخودکار
cash dispenser
پرداخت کننده پول
cash discount
تخفیف نقدی
cash register
ماشین ثبت خرید وفروش روزانه مغازه
cash dividened
سود نقدی
cash flows
وجوه در گردش
cash flows
نقدینه
cash items
اسناد تنخواه گردان
cash nexus
رابطه نقدی
cash office
دایره صندوق
cash office
صندوق
cash on delivery
پرداخت هنگام تحویل
cash deficit
کسر صندوق
cash capital
سرمایه نقدی
cash flow
گردش وجوه
cash registers
ماشین صندوقداری
cash registers
ماشین ثبت خرید وفروش روزانه مغازه
cash registers
صندوق پول شمار
capital in cash
سرمایه نقدی
cash account
حساب نقدی
cash against documents
پول در مقابل اسناد
cash assets
داراییهای نقدی
cash balance
مانده نقدی
cash balance
تراز نقدی
cash box
صندوق پول
cash register
ماشین صندوقداری
cash on delivery
فروش نقدی
cash on delivery
فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
cash plans
طرح پرداختهای نقدی
cash discount
تخفیف مخصوص خریداری که وجه را در موعد مقرر بپردازد
cash register
صندوق پول شمار
contribution not in cash
سهم الشرکه غیر نقدی
cash books
دفتر نقدی
cash book
دفتر نقدی
petty cash
صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
cash crops
پنبه وتنباکو
cash crops
ذرت
cash crops
برنج
cash crops
گندم جو
cash crops
محصولات نقدی مانند
cash security
وجه الضمان نقدی
cash security
وثیقه نقدی
cash sale
بیع نقد
cash price
قیمت نقدی
cash price
بهای نقدی
cash prompt
نقد فوری
cash with order
پول نقد همراه سفارش پرداخت به موقع
cash spot
نقد فوری
cash sale
فروش نقدی
cash ratio
نسبت نقدینگی
cash rent
اجاره نقدی
cash collection voucher
سندپرداخت غرامت نقدی
discounted cash flow
ارزش فعلی پرداختها و هزینههای اتی
discounted cash flow
مبلغ تنزیل شده پرداختها وهزینههای اتی
cash collection voucher
سند پرداخت نقدی
Cash . Ready money .
وجه نقد
to save bot cash
نقد فروختن
A cash ( credit ) transaction .
معامله نقدی ( اعتباری )
paid in cash share
سهام نقدا" پرداخت شده
Cash is in short supply these days .
از حقوق ماهانه ام کم کنید
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com