Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English
Persian
celestial machine
مکانیک اسمانی
celestial machine
مکانیک سماوی
Other Matches
celestial
فلکی
celestial
الهی
celestial
نجومی
celestial
علوی
celestial
سماوی
celestial
اسمانی
celestial gion
کره فعلی
celestial equator
استوای اسمانی
celestial equator
استوای عالم
celestial equator
معدالنهار
celestial equator
استوای سماوی
celestial equator
استوای نجومی
celestial empire
لقب کشور چین
celestial body
جسم سماوی
celestial body
صور فلکی
celestial body
صورت فلکی
celestial horizon
افق سماوی
celestial equator
معدل النهار
celestial guidance
سیستم هدایت نجومی موشک هدایت موشک یا قمرمصنوعی با استفاده از صورفلکی
celestial horizon
افق نجومی
celestial sphere
کره عالم
celestial navigation
ناوبری بااستفاده از صور فلکی
celestial sphere
کره اسمان
celestial object
celestial
celestial precomputation
محاسبات پیش بینی شده نجومی محاسبات نجومی
celestial sphere
کره سماوی
celestial navigation
ناوبری نجومی
celestial meridian
نصف النهار اسمانی
celestial latitude
میل
celestial triangle
traingle astronomical
celestial lonitude
دوری
celestial lonitude
بعد
celestial meridian
نصف النهار سماوی
celestial sprere
گردون
celestial meridian
دایره نیمروز سماوی
celestial sphere
کره نجومی
apparent celestial longitude
سست
celestial north pole
قطب شمال عالم
celestial body south pole
قطب جنوب عالم
celestial equator system of coordinates
دستگاه مختصات استوای سماوی
machine
سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
machine sensible
قابل درک توسط کامپیوتر
machine
ماشین
d.c. machine
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
two way machine
ماشین دو راهه
machine
عمل پردازش دستورات در برنامه توسط کامپیوتر
machine
غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
machine
تولید برنامه کد ماشین از برنامه HLL با ترجمه و اسمبلر کردن هر دستور HLL
machine
نرم افزاری که با سخت افزار سیستم به نزدیکی کار میکند
machine
یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
machine
دستوری که توسط ماشین تشخیص داده میشود و بخشی از مجموعه دستورات محدود آن است
machine
زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
machine
که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد
machine
فرمولی که کامپیوتر آنالوگ نوشته است تا حل کند
machine
خطای ناشی خرابی سخت افزار
machine
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine
بیت اجرا میشود
machine
کامپیوتر یا سیستم یا پردازندهای که از قط عات مختلف متصل بهم برای انجام یک عمل تشکیل شده است
machine
تعداد قط عات متحرک جدا یا بخشها که با هم کار می کنند تا فرآیندی را انجام دهند
machine
زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
machine
بایت تشکیل شده است برای عملوند و داده و آدرس
machine
دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
machine
ذخیره شده روی یک رسانه که مستقیما وارد کامپیوتر میشود
machine
کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود
machine
شماره یا آدرس مطلق که نقط های در حافظه که کلمه داده قابل یافتن و دستیابی است را مشخص میکند
machine
خطای ناشی از خرابی قطعه
machine
ماشین شبیه سایز شده و عملیات آن
machine
کامپیوتری که میتواند کد اصلی با کامپایل کند
machine
تراشیدن ماشین
machine
براده برداشتن
machine
دستگاه
machine
ماشین کردن با ماشین رفتن
machine
کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور
machine
تراشکاری کردن صیقل کردن
machine
شیارانداختن روی فلز
punching machine
دستگاه پانچ
reaping machine
ماشین درو
punching machine
دستگاه منگنه
reeling machine
ماشین نخ پیچی
reeling machine
چرخک
sandblast machine
ماشین ماسه پاش
machine address
بیشترین مقدار یا حد یک سیستم
machine address
آدرس ذخیره سازی کامپیوتر که فقط به یک محل دستیابی دارد
machine address
آدرس ذخیره سازی کامپیوتر که مستقیما و بدون تغییر به محل یا وسیلهای دستیابی دارد. مقایسه شود با آدرس اندیس #INDEX ADDRESS
machine run
اجرای ماشین
punching machine
ماشین سوراخکن
machine operator
اپراتوردستگاه
mowing machine
ماشین علف چینی
mowing machine
علف چین
multi way machine
دستگاه چند راهه
object machine
ماشین مقصود
open machine
ماشین باز
planer machine
ماشین صفحه تراش
planing machine
ماشین کندگی
printer machine
ماشین چاپ
printer machine
دستگاه چاپ
mortising machine
دستگاه کام کنی
machine down time
زمان معطلی دستگاه
machine independent
مستقل از ماشین
machine instruction
دستورالعمل ماشین
machine intelligence
هوش ماشین
machine interupption
وقفه ماشین
machine language
زبان ماشین
machine check
برسی ماشین
machine learning
فراگیری ماشین
machine number
عدد سرعت هواپیما
machine gunner
مسلسل چی
machine frame
چارچوب دستگاه
machine foundation
پایه دستگاه
machine down time
زمان توقف ماشین
machine designer
طراح ماشین
machine dependent
وابسته به ماشین
machine dependent
وابسته ماشین
machine cycle
چرخه ماشین
machine column
پایه یا ستون دستگاه
machine equipment
تجهیزات ماشین
machine error
خطای ماشین
machine fault
عیب ماشین
machine fault
نقص ماشین
machine number
عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
machine oil
روغن ماشین
machine shop
کارگاه محاسبات ماشینی
machine time
وقت ماشین
machine time
زمان ماشین کاری
machine translation
ترجمه ماشینی
machine welding
جوشکاری ماشینی
machine word
کلمه ماشین
milking machine
ماشین قابل حمل که داده ماشینهای مختلف را می پذیرد و به کامپیوتر بزرگتر ارسال میکند
milling machine
ماشین تراش
milling machine
ماشین فرز
milling machine
دستگاه فرز
molding machine
دستگاه قالب گیری
machine based
مبتنی بر ماشین
machine builder
ماشین ساز
machine run
رانش ماشین
machine operator
کارگردان ماشین
machine capacity
فرفیت ماشین
machine operator
اپراتور ماشین
machine operator
متصدی ماشین
machine oriented
ماشین گرا
machine readable
خواندنی توسط ماشین
machine readable
قابل خواندن توسط ماشین
machine recognization
بازشناختی توسط ماشین
machine representation
نمایش ماشیی
machine ringing
زنگ ماشینی
machine building
ماشین سازی
machine address
آدرس ماشین
sub-machine gun
مسلسل دستی
cog in the machine
<idiom>
قطرهای از دریا
plaiting machine
دستگاه چین
[تا]
کن
[صنعت نساجی]
pleating machine
دستگاه چین
[تا]
کن
[صنعت نساجی]
plaiting machine
دستگاه چاکدار کن
[صنعت نساجی]
pleating machine
دستگاه چاکدار کن
[صنعت نساجی]
kidney machine
ماشینکمکیبرایافرادبیمار
rowing machine
ماشینپایی
machine hall
راهرویماشین
sub-machine gun
تیربار دستی
sub-machine gun
تیربار خودکار
sub-machine guns
مسلسل دستی
sub-machine guns
تیربار دستی
sub-machine guns
تیربار خودکار
accept machine
دستگاه پذیرنده
fax machine
فاکس
fuelling machine
ماشینسوخت
drilling machine
دریل
[ابزار]
facsimile (machine)
دستگاه فکس
fax (machine)
دستگاه فکس
freezing machine
فریزر
[غذا و آشپزخانه]
boring machine
دریل
[ابزار]
drilling machine
مته برقی
[ابزار]
boring machine
مته برقی
[ابزار]
dyeing machine
ماشین رنگرزی
sweeper
[machine]
ماشین خاکروب
boring machine
دستگاه مته
[ابزار]
drilling machine
دستگاه مته
[ابزار]
sanding machine
ماشین سنباده زنی وصیقل کاری
spreading machine
مقسم بتن
sunchronous machine
ماشین سنکرون
swaging machine
حلبی خمکن
synchronous machine
ماشین همگام
synchronous machine
ماشین همزمان
tabulating machine
جدول بند
virtual machine
ماشین مجازی
tabulating machine
جدول نویس
spininning machine
ماشین یا دستگاه ریسندگی
sowing machine
بذر افشان
sowing machine
ماشین تخم کاری
scouring machine
ماشین سایش
scouring machine
ماشین سمباده
seaming machine
ماشین درزگیری
seeding machine
ماشین تخم کاری
sequential machine
ماشین ترتیبی
shaping machine
دستگاه صفحه تراش
smart machine
ماشین هوشیار
snow machine
ماشین ایجاد کننده برف مصنوعی
talking machine
گرامافون
talking machine
دستگاه ضبط صوت
two phase machine
ماشین دو فازه
virtual machine
دستگاه مجازی
weighing machine
ترازوی ماشینی ماشین سنجش قنطارکش
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com