English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
central angle at crest فرجه ستیغ
Other Matches
included angle of crest فرجه ستیغ
central angle of arch دهانه کمان
crest خط الراس
crest نوک
crest تاج سد
crest کاکل
crest نوک تیزی راس خاکریز
crest value جریان بیشینه
crest ستیغ
crest به بالاترین درجه رسیدن
crest بالاترین درجه
crest مانع
crest تاج
crest کلاله
crest قله
crest یال
crest یال [حیوانات و جانور شناسی]
crest fallen سرافگنده
crest elevation فرازای ستیغ تراز ستیغ
crest elevation فرازای تاج
crest of spillway سرآبسطحسد
military crest خط الراس نظامی
hill crest خط الراس
hill crest نوک تپه
hill crest قله تپه
crest clearance بازی نوک پیچ
crest clearing محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
crest fallen خوار
crest fallen تاج
crest fallen افتاده
crest level یال
arch center for crest مرکز قوس ستیغ
arch center for crest مرکزانحنای ستیغ
arch center for crest مرکز خمیدگی ستیغ
centre of crest circle مرکز خمیدگی
centre of crest circle مرکز انحنای ستیغ
downstream radius of crest شعاع انحنای ستیغ در پایاب شعاع انحنای ستیغ در پایین دست
crest clearing graph نمودار تعیین کمترین درجه مربوط به حاشیه امنیت مانع
central تلفن چی مرکزی
central متصدی مرکز تلفن مرکزی مرکزی
central فضایی در حافظه که محل آن مستقیماگ و به سرعت توسط CPU قابل آدرس دهی است
central کلمه با طول کوتاه
central که برای تولید کلمات بزرگ CPU با استفاده از روش ها تقسم بیت به کار می رود
central ترمینالی که ارتباط بین کامپیوتر مرکز و ترمینالهای راه دور را برقرار میکند
central گروهی از مدارها که توابع اولیه یک کامپیوتر را انجام می دهند واز سه بخش تشکیل شده اند واحد کنترل
central واحد محاسبات و منط ق
central واحد ورودی و خروجی
central کامپیوتر مرکزی
central مرکزی
central load نیروی وارد به مرکز
central load بار مرکزی
central head فشار مرکزی
central government حکومت مرکزی
paching central سیستم مرکزی ارتباطات سیستم کنترل فنی مرکزی مدارات مخابراتی
weather central مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
central office دفتر مرکزی
central office مرکز تلفن
central office تلکس و تلگراف
Central America آمریکایمرکزی
central circle دایرهوسط
central sulcus شیار مرکزی
switching central مرکز تلفن خودکار
central bank بانک مرکزی
central city مرکز شهر
central city شهر مرکزی
central convolution شکنج مرکزی
central gyrus شکنج مرکزی
central exchange مرکز تلفن خودکار
central canal مجرای مرکزی
central exchange مرکزتلکس
central fissure شیار مرکزی
central defender مدافعوسطی
central pith هسته یا مغز چوب
central war جنگ عمده
central processor پردازشگر مرکزی
central purchase خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
central reserve سکوی وسط
central site سایت مرکزی
central reserve سکوی میانی
central station نیروگاه مرکزی
central strip جداکننده جهات
central strip نوار میانی
central tendency تمایل به مرکز
central tendency احتمال مطابقت داده با مقادیرمورد انتظار
central terminal پایانه مرکزی
central column ستونمرکزی
central war جنگ عمومی
central heating گرمایش مرکزی
central heating حرارت مرکزی
central processor پردازنده مرکزی
central stile چهارچوبدربمیانی
central incisor دندانپیشینمرکزی
central screw پیچمرکزی
central nave کلیسایمرکزی
central planning برنامه ریزی مرکزی
central position قرارگاه مرکزی
central reservation مرکزرزروکردن
central position وضعیت مرکزی
measures of central tendency اندازههای گرایش مرکزی
central air data مرکز تهیه اطلاعات هوایی مرکزی
telephone central office مرکز تلفن خودکار
battery control central مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
central pastry kitchen اشپزخانه ثابت پادگانی اشپزخانه غیر صحرایی
central planning team تیم طرح ریزی مرکزی
central treaty organization انگلستان
central treaty organization پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
central treaty organization سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
central telegraph office مرکز تلگراف اصلی
central mixing plant مرکز اختلاط بتن
central processing unit واحدپردازنده مرکزی
central processing unit واحد پردازش مرکزی
central heating system دستگاه حرارت مرکزی
central information file سیستم اصلی ذخیره داده
central limit theorem قضیه حد مرکزی
central railway station ایستگاه مرکزی راه اهن
central refueling provisions سیم سوخت رسانی هواپیماکه در ان تمام تانکهای سوخت از یک نقطه تغذیه میشوند
central postal directory دفتر مرکزی خدمات پستی دفتر مدیریت پستی مرکزی
central control panel مرکز کنترل
central control desk میزفرمان مرکزی
central control desk اطاق فرمان اصلی
central concrete membrane پرده میانی بتنی
central control panel تابلوی مرکزی کنترل
central mass storage انباره انبوه مرکزی
central tendency measures اندازههای گرایش مرکزی
German Central Bank بانک مرکزی آلمان
Central Intelligence Agency مرکز اداره اطلاعات [ایالات متحده آمریکا]
Central African Republic جمهوری آفریقای مرکزی
central focusing wheel چرخهزوم مرکزی
top central manhole حفرهمیانیورودفرد
central pumping station تلمبهخانه
central pumping station مرکزی
unit central processing واحد پردازش مرکزی
organization of central american states سازمان دول امریکای مرکزی
central food preparation facility کارخانجات مرکزی تهیه موادغذایی
angle باقلاب ماهی گرفتن
right angle راستگوشه
angle ماهیگیری
angle اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
right angle زاویه قائمه
have an angle بریدن مسیر مهاجم بصورت اریب
angle گوشه
angle زاویه
angle کنج
angle قلاب ماهی گیری
angle دام گستردن دسیسه کردن
angle تیزی یا گوشه هر چیزی
angle قلاب ماهیگیری
angle t زاویه راسی بین خط دیدبان و خط هدف
angle t زاویه تی
dropping angle زاویه رهایی بمب
angle-leaf [یکی از چهارشاخه، گوشه ستون ها یا برگ های بیرون زده کنده کاری شده در ته ستون های معماری قرون وسطی]
angle-capital سرستون گوشه ای
angle-modillion دستک زیر قرنیز
angle-post [تیرک عمودی در گوشه ساختمان اسکلت چوبی، واقع در کنج ساختمان]
angle-fillet [ابزار مغزی برای پوشاندن درزهای داخلی]
salient angle زاویهبرجسته
vectorical angle زاویه برداری
viewing angle زاویه دید
web angle جفت نبشی تیر
wind angle زاویه باد
working angle زاویه موثر
zero angle cut برش با زاویه صفر
visual angle زاویه دید
torsional angle زاویه پیچشی
angle-roll ابزار گرد
drift angle زاویه انحراف از سمت حرکت
drift angle زاویه انحراف مسیر
draft angle زاویه انحراف یا شیب
dive angle زاویه شیرجه هواپیما
distance angle زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
diffraction angle زاویه پراش
dependum angle زاویه ته دنده
dehedral angle زاویه دو وجهی
deflection angle زاویه انحراف
deflection angle زاویه خمش
cutting angle زاویه برش
drift angle زاویه سوق
angle-round نبش گرد
angle-shaft [ستون تزئینی در گوشه خارجی ساختمان]
angle-stone سنگ نبش
angle-tie مهار قطری
angle-tie مهار گوشه
angle-volute [طومار پیچیده شده در گوشه سرستون یونی و کرنتی]
equal angle آهن نبشی
interlan angle زاویه داخلی
solid angle زاویه فضایی
dropping angle زاویه پرتاب بمب
angle bracket پرانتز شکسته
cutting angle سطح برنده تیغه برش
nose angle زاویه نوک
obtuse angle گوشه باز
incidence angle زاویه تابش
impedance angle زاویه فازی
hour angle زاویه ساعتی خورشید
hour angle زاویه ساعتی
hour angle زاویه نصف النهارجغرافیایی
orienting angle زاویه توجیه
outer angle کنج بنا
outer angle سوک
overlap angle زاویه همپوشی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com