English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
central concrete membrane پرده میانی بتنی
Other Matches
reinforced concrete facing membrane پرده بتن مسلح نما
membrane پوسته
membrane نقاب
membrane پرده
membrane دیوارهستهای
membrane هسته
membrane پوشه
membrane غشاء
membrane پرده پوست
membrane شامه
basilar membrane غشاء پایه
membrane keyboard احساس کننده فشار را فعال میکند
membrane keyboard صفحه کلیدی که از صفحه پلاستیکی نازک با کلیدهای روی آن تشکیل شده است . وقتی کاربر روی کلید پردازش میکند
membrane curing گیرش پوستهای
membrane curing نگهداری غشایی بتن
hyaloid membrane غشاء زجاجی
hyaloid membrane شامهء شیشهای
embryonic membrane ساختمانی که ازتخم رسیده مشتق میشود
curing membrane پوسته نگهبان
permeable membrane غشای تراوا
plasma membrane غشاء خارجی سفیده یاخته
embryonic membrane غشاء جنینی
reissner membrane غشای رایسنر
serous membrane شامه ابکی
serous membrane غشامایی
synovial membrane شامه یاغشازلالی
tympanic membrane پرده صماخ
cell membrane میتوکندری
presynaptic membrane غشاء پیش سیناپسی
reticular membrane غشاء شبکهای
vitelline membrane غشاءزردهتخممرغ
wing membrane اجزایبال
nuclear membrane عضوهستهای
tympanic membrane پرده گوش
nictitating membrane تشخیصشامه
interfemoral membrane غشایداخلماهیچه
shell membrane پوستغشا
steel facing membrane پرده فولادی
tympanic membrane injury آسیب دیدگی پرده گوش
prime membrane lining پوشش اسفالتی با روش قیرپاشی
damp proof membrane پوسته نمبند
central فضایی در حافظه که محل آن مستقیماگ و به سرعت توسط CPU قابل آدرس دهی است
central تلفن چی مرکزی
central مرکزی
central متصدی مرکز تلفن مرکزی مرکزی
central کامپیوتر مرکزی
central ترمینالی که ارتباط بین کامپیوتر مرکز و ترمینالهای راه دور را برقرار میکند
central واحد ورودی و خروجی
central واحد محاسبات و منط ق
central گروهی از مدارها که توابع اولیه یک کامپیوتر را انجام می دهند واز سه بخش تشکیل شده اند واحد کنترل
central که برای تولید کلمات بزرگ CPU با استفاده از روش ها تقسم بیت به کار می رود
central کلمه با طول کوتاه
central terminal پایانه مرکزی
central war جنگ عمده
central convolution شکنج مرکزی
central gyrus شکنج مرکزی
central exchange مرکز تلفن خودکار
central exchange مرکزتلکس
central fissure شیار مرکزی
central sulcus شیار مرکزی
central government حکومت مرکزی
central load بار مرکزی
central head فشار مرکزی
central reserve سکوی وسط
central load نیروی وارد به مرکز
central pith هسته یا مغز چوب
central processor پردازشگر مرکزی
central processor پردازنده مرکزی
central reserve سکوی میانی
central site سایت مرکزی
central station نیروگاه مرکزی
central purchase خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
central strip جداکننده جهات
central position وضعیت مرکزی
central position قرارگاه مرکزی
central strip نوار میانی
central planning برنامه ریزی مرکزی
central office تلکس و تلگراف
central office مرکز تلفن
central office دفتر مرکزی
central tendency تمایل به مرکز
central tendency احتمال مطابقت داده با مقادیرمورد انتظار
weather central مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
central nave کلیسایمرکزی
central incisor دندانپیشینمرکزی
central defender مدافعوسطی
central column ستونمرکزی
central circle دایرهوسط
paching central سیستم مرکزی ارتباطات سیستم کنترل فنی مرکزی مدارات مخابراتی
Central America آمریکایمرکزی
central stile چهارچوبدربمیانی
central reservation مرکزرزروکردن
switching central مرکز تلفن خودکار
central war جنگ عمومی
central bank بانک مرکزی
central heating حرارت مرکزی
central heating گرمایش مرکزی
central city شهر مرکزی
central city مرکز شهر
central canal مجرای مرکزی
central screw پیچمرکزی
central pumping station مرکزی
Central African Republic جمهوری آفریقای مرکزی
unit central processing واحد پردازش مرکزی
central telegraph office مرکز تلگراف اصلی
German Central Bank بانک مرکزی آلمان
top central manhole حفرهمیانیورودفرد
central treaty organization پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
central treaty organization انگلستان
central treaty organization سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
central focusing wheel چرخهزوم مرکزی
measures of central tendency اندازههای گرایش مرکزی
Central Intelligence Agency مرکز اداره اطلاعات [ایالات متحده آمریکا]
telephone central office مرکز تلفن خودکار
central pumping station تلمبهخانه
central tendency measures اندازههای گرایش مرکزی
central refueling provisions سیم سوخت رسانی هواپیماکه در ان تمام تانکهای سوخت از یک نقطه تغذیه میشوند
central railway station ایستگاه مرکزی راه اهن
central heating system دستگاه حرارت مرکزی
central control panel تابلوی مرکزی کنترل
central control panel مرکز کنترل
central control desk میزفرمان مرکزی
battery control central مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
central air data مرکز تهیه اطلاعات هوایی مرکزی
central angle at crest فرجه ستیغ
central angle of arch دهانه کمان
central control desk اطاق فرمان اصلی
central information file سیستم اصلی ذخیره داده
central limit theorem قضیه حد مرکزی
central processing unit واحد پردازش مرکزی
central postal directory دفتر مرکزی خدمات پستی دفتر مدیریت پستی مرکزی
central planning team تیم طرح ریزی مرکزی
central pastry kitchen اشپزخانه ثابت پادگانی اشپزخانه غیر صحرایی
central processing unit واحدپردازنده مرکزی
central mixing plant مرکز اختلاط بتن
central mass storage انباره انبوه مرکزی
organization of central american states سازمان دول امریکای مرکزی
central food preparation facility کارخانجات مرکزی تهیه موادغذایی
concrete بتنی کردن
concrete بتن ساختن
concrete بتن
concrete بتن ریختن با بتن اندود کردن
concrete بابتن ساختن سفت شدن
concrete : سفت کردن باشفته اندودن یا ساختن بهم پیوستن
concrete محسوس
concrete عینی
concrete ساروج کردن
concrete : واقعی
concrete بهم چسبیده
concrete سفت
concrete بتون
concrete ساروج شنی
concrete اسم ذات
pozzolan concrete بتن پوزولان
pozzolan concrete بتن سیمان طبیعی
prestressed concrete بتن پیش فشرده
prestressed concrete بتن پیش تنیده
breeze concrete بتن پوکه
bulk concrete بتن تنیده
breeze concrete بتن سبک
pumice concrete بتن متخلخل
rammed concrete بتن کوبیده
bituminous concrete بتن قیری
ballast concrete بتن متعادل
rubble concrete بتن قلوه سنگ
saw dust concrete بتن خاک اره
cast concrete بتن ریختن
plain concrete بتن غیرمسلح
mass concrete بتن توده
mass concrete بتن حجیم
mass concrete مرکز جرم
cement concrete بتن سیمانی
cellular concrete بتن متخلخل
nagasan concrete بتن قابل میخ کوبی
on site concrete بتن ساخته شده در کارگاه
ornamental concrete بتن تزیینی
cast concrete بتن ریخته گی
cast concrete ریختن
placing concrete بتن ریزی
plain concrete بتن معمولی
plain concrete بتن بدون ارماتور
asphaltic concrete بتن اسفالتی
asphaltic concrete بتن قیری
shock concrete بتن ضربهای
vibrated concrete بتن لرزیده
concrete mixer ماشین بتن ساز
ferro-concrete بتن آرمه
reinforced concrete بتن مسلح
reinforced concrete بتن جوش دار
reinforced concrete بتن ارمه
reinforced concrete بتون مسلح
Concrete Regionalism بتن راه سازی
breeze concrete بتن پوکه
ballast concrete بتن متعادل
concrete drain راهآببتون
vibrated concrete بتنی که توسط ویبراتورمتراکم شده است یا بتن ویبره شده
vacuum concrete بتن مکیده
shock concrete بتن ضرب دیده
site concrete بتنی که در پای کار ساخته شود
concrete mixer بتون مخلوط کن [ساخت و ساختمان]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com