Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (9 milliseconds)
English
Persian
centre circle
دایرهمرکزی
Search result with all words
centre of crest circle
مرکز خمیدگی
centre of crest circle
مرکز انحنای ستیغ
centre face-off circle
دایرهمرکزیمحلروبروشدنحریفها
Other Matches
circle eight
چرخش با دایرهای بشکل 8لاتین
inner circle
دایرهداخلی
circle
دایره
circle
محیط دایره
circle
دورزدن
circle
مدورساختن
circle
دور
circle
قلمرو
circle
جفتی
circle
محفل حوزه
circle
دویدن در مسیر منحنی
circle
گرفتن احاطه کردن
centre
درمرکز قرارگرفتن
off centre
لنگ زدن
right-of-centre
جناحراست محافظهکاران
right centre
مرکزقائم
centre third
سومینخطمیانی
centre
محل
centre
وسط
off-centre
لنگی
centre
تمرکز یافتن
centre
وسط ونقطه مرکزی
centre
مرکز
centre
میان
centre
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centre
شخصی که مراقب عملیات کامپیوتر مرکزی است
off centre
لنگی
off-centre
لنگ زدن
centre
نقط ه میانی چیزی
centre
محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
centre
قرار دادن مناسب نوک خواندن / نوشتن روی دیسک مغناطیسی یا نوار
centre
قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش
pitch circle
دایره گام
mill circle
چرخ اسیاب ژیمناستیک
mohr's circle
دایره موهر
mohr's circle
دایره مور
north circle
دایره شمالگان
parhelic circle
هاله روشن بالای افق
root circle
دوره پای دندانه
marker circle
دایره مشخص کننده مرکزمنطقه فرود هوایی یا باندفرود هواپیما
leg circle
جفتی
half circle
چرخش نمیدایره ژیمناست
hip circle
چرخ جلو روی پارالل
hole circle
گردی سوراخ
hour circle
دایره ساعتی
hour circle
نصف النهار حلقه مدرج
hrowing circle
دایره پرتاب دیسک
striking circle
دایرهبرخورد
semi circle
نیم دایره
small circle
دایره صغیره سماوی
turning circle
دایره گردش
restricting circle
دایرهممنوعه
vertical circle
دایره عظیمه ماربر راس القدم و سمت القدم نافر
vertical circle
دایره قائم
outer circle
دایرهخارجی
winner's circle
محوطه نزدیک خط پایان درمسیر سوارکار و اسب برنده برای گرفتن جایزه
traffic circle
دایرهی یک طرفه
on-deck circle
دررویدایره
central circle
دایرهوسط
turning circle
دایره چرخش ناو
tip circle
دوره نوک
small circle
دایره صغیره
stalder circle
اشتادلر
stalder circle
چرخش کامل بدورمیله بدون تماس پاها بامیله
stress circle
دایره تنش
station circle
چرخههواشناسی
tactile circle
دایره بساوشی
the vicious circle
دور تسلسل
three point circle
قوس زمین زیر حلقه بسکتبال
throwing circle
دایره پرتاب نیزه
goal circle
محدودهگل
vicious circle
دور معیوب
azimuth circle
سمت گیر
azimuth circle
دایره سمتیه
base circle
هر قسمت اریب از یک سیلندر دایره مبنا
center circle
دایره وسط زمین
center circle
دایره میانی
circumscribed circle
دایره محیطی
[ریاضی]
area of a circle
مساحت صفحه
[قرص شکل]
[ریاضی]
area of a circle
مساحت دایره
[ریاضی]
azimuth circle
سمت نما
azimuth circle
قطب نمای نجومی هواپیما زاویه یاب نجومی صفحه قطب نمای کشتی
arc de circle
خمش
vicious circle
دور و تسلسل
circle chart
گراف دایره ای
[ریاضی]
circle chart
نمودار دایره ای
[ریاضی]
dress circle
صندلیهای ردیف جلوتماشاخانه
Arctic Circle
مدار قطب شمال
aiming circle
زاویه یاب فرماندهی
altitude circle
صفحه ارتفاع سنج هواپیما
antarctic circle
مدار قطب جنوب
unit circle
دایره واحد
[ریاضی]
circle dodge
گریز از حریف در مسیرمنحنی
circle of position
دایرهای که از موضع نفرات عبور میکند دایره مکان نافر
come full circle
<idiom>
کاملا برعکس
diffusion circle
دایره پخش
kick circle
دایره 8/81 متری وسط میدان
dip circle
میل سنج
elevation circle
قطاع درجه
face off circle
هرکدام از پنج دایره کوچک مخصوص رویارویی
flank circle
جفتی خرک
great circle
دایره عظیمه
giant circle
افتاب شکسته
great circle
بزرگترین دایره محیط یک کره
color circle
دایره رنگها
vicious circle
<idiom>
دلیل وتاثیری بانتیجه بد
great circle
دایره عظیمه سماوی
circle of influence
دایرهای که حد منطقه تاثیررا مشخص میکند
circle graph
نمودار دایرهای
centre-aisle
راهرویمیانی
centre line
خطمرکزی
centre mark
نقطهمرکزی
centre wheel
چرخهمیانی
centre pocket
مرکزی
centre point
نقطهمرکزی
centre post
قسمتبدونآرایش
centre span
مرکزپل
centre spot
خالوسط
centre strap
نوارمیانی
reception centre
مکانیکهبرایافرادبیخانماناقامتگاهموقتیفراهممیآورد
centre-back
میانیعقب
conference centre
مرکزکنفرانس
community centre
محلاجتماعات
remand centre
بازداشتگاهموقت
detention centre
پذیرشهتل
garden centre
مکاندفنزباله
health centre
مرکز سلامتی
left-of-centre
معتقدبهسوسیالیزم
Take me to the city centre?
مرا به مرکز شهر ببرید.
How far is it to city centre?
تا مرکز شهر چقدر راه است؟
shopping centre
مرکزخرید
left centre
مرکزچپ
leisure centre
مرکزتفریحیورزشی
centre-stage
شرائطبسیار حساسو مهم
centre lane
بیندوخط
nerve centre
مرکز فرمان
centre pocket
گودال
centre game
بازی مرکزی
surrending the centre
تفویض مرکز
civic centre
میانگاه شهر
profit centre
قسمتی از سازمان که مسئولیت محاسبه هزینه هاو درامدها را به عهده دارد
profit centre
واحد دخل و خرج کننده
profit centre
مرکز سود
centre castle
پل فرماندهی
off centre load
بار خارج از مرکز
centre of pressure
مرکز فشار
centre pawns
پیادههای مرکزی شطرنج
fluid centre
مرکز سیال
cost centre
مرکز هزینه یابی
centre plate
keel drop
centre of mass
مرکز ثقل
centre of mass
گرانیگاه
centre back
نیمهعقب
centre Keelson
مرکزالوارکیل
centre of activities
مرکز عملیات
centre hole
مرکزگودال
centre half
نیمهمیانی
centre forward
مرکز
centre of gravity
گرانیگاه
civic centre
مرکز شهر
centre flag
پرچموسطی
centre fielder
بازیکنمرکزی
centre field
مرکززمین
centre electrode
الکترودمرکزی
centre court
حیاطمیانی
centre console
میزفرمانمرکزی
centre chief
مهاجممیانی
centre of gravity
مرکز ثقل
centre base
ستونمرکزی
inscribed circle
[of a triangle]
دایره
[محاطی مثلث]
[ریاضی]
perimeter
[circumference]
of a circle
محیط دایره
secondary great circle
دایره عظیمه ثانویه
center ice circle
داره میانی زمین
tip circle diameter
قطر دوره نوک
prime vertical circle
دایره قائم اصلی
great circle route
مسیرقوس دایره عظیمه سماوی
great circle route
کمان دایره عظیمه
graduated circle of an alidade
دایره مدرج زاویه یاب صفحه درجه دار زاویه سنج
free throw circle
دایره پرتاب ازاد
vicious circle of poverty
دور باطل فقر
centre holding variation
واریاسیون حفظ مرکز درجوئوکو پیانو
centre counter defence
دفاع متقابل مرکزی
retail centre
[British]
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
What's the fare to city centre?
نرخ کرایه تا مرکز شهر چقدر است؟
retail centre
[British]
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
principal centre of affairs
مرکز مهم امور
Can I drive to the centre of town?
آیا می توانم تا مرکز شهر با ماشین بروم؟
shopping centre
[British]
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
retail centre
[British]
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
urban centre of a community
مرکز شهرک
Which bus goes to the town centre?
کدام اتوبوس به مرکز شهر میرود؟
shopping centre
[British]
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
in the centre near the railway station
در مرکز شهر نزدیک ایستگاه قطار
retail centre
[British]
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
centre back vent
پیلیپشت
shopping centre
[British]
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
centre service line
خطسویسزنیمیانی
shopping centre
[British]
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
the power of a point with respect to a circle
قوت یک نقطه نسبت به یک دایره
[ریاضی]
adjustment for horizontal-circle image
تنظیم افقی مرکز تصویر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com