English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
English Persian
centre face-off circle دایرهمرکزیمحلروبروشدنحریفها
Other Matches
centre circle دایرهمرکزی
centre of crest circle مرکز خمیدگی
centre of crest circle مرکز انحنای ستیغ
face off circle هرکدام از پنج دایره کوچک مخصوص رویارویی
To bring two persons face to face . دونفر رابا هم روبروکردن
Her face wreathed in smile . Her face broke into a radiant smile . گل از گلش شکفت
inner circle دایرهداخلی
circle دایره
circle محیط دایره
circle محفل حوزه
circle قلمرو
circle دورزدن
circle eight چرخش با دایرهای بشکل 8لاتین
circle جفتی
circle دویدن در مسیر منحنی
circle مدورساختن
circle گرفتن احاطه کردن
circle دور
centre تمرکز یافتن
centre درمرکز قرارگرفتن
centre وسط ونقطه مرکزی
centre مرکز
centre میان
centre third سومینخطمیانی
right-of-centre جناحراست محافظهکاران
centre قرار دادن مناسب نوک خواندن / نوشتن روی دیسک مغناطیسی یا نوار
centre قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش
centre محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
centre شخصی که مراقب عملیات کامپیوتر مرکزی است
centre سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centre محل
centre وسط
centre نقط ه میانی چیزی
off centre لنگ زدن
off-centre لنگی
right centre مرکزقائم
off-centre لنگ زدن
off centre لنگی
tip circle دوره نوک
tactile circle دایره بساوشی
stress circle دایره تنش
the vicious circle دور تسلسل
stalder circle چرخش کامل بدورمیله بدون تماس پاها بامیله
stalder circle اشتادلر
small circle دایره صغیره
small circle دایره صغیره سماوی
semi circle نیم دایره
root circle دوره پای دندانه
turning circle دایره گردش
vertical circle دایره عظیمه ماربر راس القدم و سمت القدم نافر
vertical circle دایره قائم
come full circle <idiom> کاملا برعکس
vicious circle <idiom> دلیل وتاثیری بانتیجه بد
unit circle دایره واحد [ریاضی]
elevation circle قطاع درجه
center circle دایره وسط زمین
center circle دایره میانی
throwing circle دایره پرتاب نیزه
circle dodge گریز از حریف در مسیرمنحنی
three point circle قوس زمین زیر حلقه بسکتبال
circle graph نمودار دایرهای
circle of influence دایرهای که حد منطقه تاثیررا مشخص میکند
circle of position دایرهای که از موضع نفرات عبور میکند دایره مکان نافر
color circle دایره رنگها
diffusion circle دایره پخش
dip circle میل سنج
turning circle دایره چرخش ناو
pitch circle دایره گام
hole circle گردی سوراخ
on-deck circle دررویدایره
goal circle محدودهگل
flank circle جفتی خرک
hour circle نصف النهار حلقه مدرج
giant circle افتاب شکسته
great circle بزرگترین دایره محیط یک کره
great circle دایره عظیمه
great circle دایره عظیمه سماوی
hour circle دایره ساعتی
hrowing circle دایره پرتاب دیسک
kick circle دایره 8/81 متری وسط میدان
leg circle جفتی
parhelic circle هاله روشن بالای افق
winner's circle محوطه نزدیک خط پایان درمسیر سوارکار و اسب برنده برای گرفتن جایزه
striking circle دایرهبرخورد
station circle چرخههواشناسی
restricting circle دایرهممنوعه
outer circle دایرهخارجی
half circle چرخش نمیدایره ژیمناست
traffic circle دایرهی یک طرفه
central circle دایرهوسط
north circle دایره شمالگان
mohr's circle دایره مور
mohr's circle دایره موهر
mill circle چرخ اسیاب ژیمناستیک
marker circle دایره مشخص کننده مرکزمنطقه فرود هوایی یا باندفرود هواپیما
hip circle چرخ جلو روی پارالل
circumscribed circle دایره محیطی [ریاضی]
azimuth circle دایره سمتیه
azimuth circle سمت گیر
azimuth circle سمت نما
azimuth circle قطب نمای نجومی هواپیما زاویه یاب نجومی صفحه قطب نمای کشتی
Arctic Circle مدار قطب شمال
altitude circle صفحه ارتفاع سنج هواپیما
arc de circle خمش
dress circle صندلیهای ردیف جلوتماشاخانه
vicious circle دور معیوب
circle chart گراف دایره ای [ریاضی]
aiming circle زاویه یاب فرماندهی
vicious circle دور و تسلسل
area of a circle مساحت دایره [ریاضی]
circle chart نمودار دایره ای [ریاضی]
base circle هر قسمت اریب از یک سیلندر دایره مبنا
area of a circle مساحت صفحه [قرص شکل] [ریاضی]
antarctic circle مدار قطب جنوب
profit centre قسمتی از سازمان که مسئولیت محاسبه هزینه هاو درامدها را به عهده دارد
profit centre واحد دخل و خرج کننده
profit centre مرکز سود
fluid centre مرکز سیال
centre-aisle راهرویمیانی
health centre مرکز سلامتی
garden centre مکاندفنزباله
detention centre پذیرشهتل
community centre محلاجتماعات
centre-stage شرائطبسیار حساسو مهم
centre of gravity گرانیگاه
centre wheel چرخهمیانی
left centre مرکزچپ
conference centre مرکزکنفرانس
centre-back میانیعقب
centre strap نوارمیانی
centre spot خالوسط
centre forward مرکز
centre court حیاطمیانی
centre flag پرچموسطی
centre fielder بازیکنمرکزی
centre field مرکززمین
centre electrode الکترودمرکزی
centre console میزفرمانمرکزی
centre base ستونمرکزی
off centre load بار خارج از مرکز
centre half نیمهمیانی
centre hole مرکزگودال
centre span مرکزپل
centre post قسمتبدونآرایش
centre point نقطهمرکزی
centre chief مهاجممیانی
centre pocket مرکزی
centre Keelson مرکزالوارکیل
centre pocket گودال
centre line خطمرکزی
centre lane بیندوخط
centre back نیمهعقب
left-of-centre معتقدبهسوسیالیزم
centre of pressure مرکز فشار
centre pawns پیادههای مرکزی شطرنج
centre plate keel drop
civic centre مرکز شهر
civic centre میانگاه شهر
centre mark نقطهمرکزی
cost centre مرکز هزینه یابی
surrending the centre تفویض مرکز
How far is it to city centre? تا مرکز شهر چقدر راه است؟
Take me to the city centre? مرا به مرکز شهر ببرید.
centre of mass مرکز ثقل
centre of activities مرکز عملیات
leisure centre مرکزتفریحیورزشی
remand centre بازداشتگاهموقت
centre of gravity مرکز ثقل
centre of mass گرانیگاه
centre castle پل فرماندهی
nerve centre مرکز فرمان
centre game بازی مرکزی
shopping centre مرکزخرید
reception centre مکانیکهبرایافرادبیخانماناقامتگاهموقتیفراهممیآورد
center ice circle داره میانی زمین
vicious circle of poverty دور باطل فقر
tip circle diameter قطر دوره نوک
prime vertical circle دایره قائم اصلی
perimeter [circumference] of a circle محیط دایره
great circle route مسیرقوس دایره عظیمه سماوی
great circle route کمان دایره عظیمه
graduated circle of an alidade دایره مدرج زاویه یاب صفحه درجه دار زاویه سنج
free throw circle دایره پرتاب ازاد
secondary great circle دایره عظیمه ثانویه
inscribed circle [of a triangle] دایره [محاطی مثلث] [ریاضی]
retail centre [British] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
centre holding variation واریاسیون حفظ مرکز درجوئوکو پیانو
urban centre of a community مرکز شهرک
centre counter defence دفاع متقابل مرکزی
centre back vent پیلیپشت
shopping centre [British] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
What's the fare to city centre? نرخ کرایه تا مرکز شهر چقدر است؟
in the centre near the railway station در مرکز شهر نزدیک ایستگاه قطار
centre service line خطسویسزنیمیانی
Can I drive to the centre of town? آیا می توانم تا مرکز شهر با ماشین بروم؟
shopping centre [British] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com