Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 123 (7 milliseconds)
English
Persian
centre pawns
پیادههای مرکزی شطرنج
Other Matches
pawns
پیاده شطرنج
pawns
رهن
pawns
وثیقه
pawns
رهن دادن
pawns
گروگان وثیقه
pawns
گرو
pawns
گرو گذاشتن رهن دادن
pawns
گروگذاشتن
hanging pawns
پیادههای اویزان شطرنج
doubled pawns
پیادهای مضاعف شطرنج
doubled pawns
پیادههای دوبله
united pawns
پیادههای متصل شطرنج
two pawns game
بازی دو پیاده در سیستم روسی در دفاع گرونفلد
connected passes pawns
پیادههای رونده متصل
united pressed pawns
پیادههای رونده متصل شطرنج
centre third
سومینخطمیانی
right centre
مرکزقائم
centre
درمرکز قرارگرفتن
centre
وسط ونقطه مرکزی
off centre
لنگی
off-centre
لنگ زدن
off-centre
لنگی
centre
میان
centre
مرکز
centre
تمرکز یافتن
centre
وسط
centre
محل
centre
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
right-of-centre
جناحراست محافظهکاران
off centre
لنگ زدن
centre
نقط ه میانی چیزی
centre
قرار دادن مناسب نوک خواندن / نوشتن روی دیسک مغناطیسی یا نوار
centre
قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش
centre
محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
centre
شخصی که مراقب عملیات کامپیوتر مرکزی است
centre post
قسمتبدونآرایش
centre spot
خالوسط
centre span
مرکزپل
centre hole
مرکزگودال
centre point
نقطهمرکزی
centre forward
مرکز
centre flag
پرچموسطی
centre half
نیمهمیانی
centre Keelson
مرکزالوارکیل
centre lane
بیندوخط
centre line
خطمرکزی
centre mark
نقطهمرکزی
centre pocket
گودال
centre pocket
مرکزی
centre strap
نوارمیانی
centre wheel
چرخهمیانی
How far is it to city centre?
تا مرکز شهر چقدر راه است؟
shopping centre
مرکزخرید
remand centre
بازداشتگاهموقت
reception centre
مکانیکهبرایافرادبیخانماناقامتگاهموقتیفراهممیآورد
leisure centre
مرکزتفریحیورزشی
left-of-centre
معتقدبهسوسیالیزم
health centre
مرکز سلامتی
garden centre
مکاندفنزباله
detention centre
پذیرشهتل
community centre
محلاجتماعات
centre-stage
شرائطبسیار حساسو مهم
left centre
مرکزچپ
conference centre
مرکزکنفرانس
centre-back
میانیعقب
centre-aisle
راهرویمیانی
Take me to the city centre?
مرا به مرکز شهر ببرید.
centre fielder
بازیکنمرکزی
centre of gravity
گرانیگاه
fluid centre
مرکز سیال
cost centre
مرکز هزینه یابی
civic centre
میانگاه شهر
civic centre
مرکز شهر
centre plate
keel drop
centre of pressure
مرکز فشار
centre of activities
مرکز عملیات
centre game
بازی مرکزی
centre castle
پل فرماندهی
nerve centre
مرکز فرمان
centre of mass
مرکز ثقل
centre of mass
گرانیگاه
centre of gravity
مرکز ثقل
off centre load
بار خارج از مرکز
profit centre
مرکز سود
centre electrode
الکترودمرکزی
centre field
مرکززمین
centre chief
مهاجممیانی
centre circle
دایرهمرکزی
centre back
نیمهعقب
centre console
میزفرمانمرکزی
surrending the centre
تفویض مرکز
centre court
حیاطمیانی
profit centre
قسمتی از سازمان که مسئولیت محاسبه هزینه هاو درامدها را به عهده دارد
profit centre
واحد دخل و خرج کننده
centre base
ستونمرکزی
retail centre
[British]
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
shopping centre
[British]
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
retail centre
[British]
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
shopping centre
[British]
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
retail centre
[British]
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
shopping centre
[British]
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
retail centre
[British]
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
centre holding variation
واریاسیون حفظ مرکز درجوئوکو پیانو
centre of crest circle
مرکز انحنای ستیغ
centre back vent
پیلیپشت
centre counter defence
دفاع متقابل مرکزی
centre face-off circle
دایرهمرکزیمحلروبروشدنحریفها
What's the fare to city centre?
نرخ کرایه تا مرکز شهر چقدر است؟
urban centre of a community
مرکز شهرک
in the centre near the railway station
در مرکز شهر نزدیک ایستگاه قطار
Which bus goes to the town centre?
کدام اتوبوس به مرکز شهر میرود؟
Can I drive to the centre of town?
آیا می توانم تا مرکز شهر با ماشین بروم؟
shopping centre
[British]
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
centre service line
خطسویسزنیمیانی
principal centre of affairs
مرکز مهم امور
centre of crest circle
مرکز خمیدگی
runway centre line markings
خطوسطخیابان
He was spending money right,left and centre.
چپ وراست پول خرج می کرد
retail shopping centre
[British]
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre
[British]
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre
[British]
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre
[British]
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com