English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 176 (9 milliseconds)
English Persian
chamber music موسیقی مجلسی
Other Matches
music موزیک
music موسیقی
music اهنگ
music خنیا رامشگری
music در رهگیری هوایی به معنی پخش پارازیت دردستگاههای الکترونیکی است
to face the music دلیرانه با چیزی روبرو شدن
to a ones voice to music صدای خودراباسازجفت کرد
range of music حدود یا میدان علم موسیقی
program music موزیکی که نماینده یک رشته رویدادهاو منظره ها باشد
music therapy موسیقی درمانی
music stands میزی که نت های موسیقی را روی آن گذاشته و جلو نوازنده قرار میدهند
soul music موسیقی مذهبی سیاهپوستان
soul music سول
play music موسیقی ساختن
music rest خروجموزیک
piped music موسیقیکهبابلندگودرمکانهایعممیپخششود
rock music موسیقیRock
sheet music نتهای موسیقی که روی صفحات جدا از هم چاپ شده است
music synthesizer ایجادکننده موسیقی
music stool کرسی پیانو زنان
ear for music موسیقی
electronic music موسیقی الکترونیکی
devotion to music دلبستگی به موسیقی
indiental music ساز و اوازی که با نمایشی همراه باشد
computer music موسیقی کامپیوتری
indiental music موزیک همراه
instructor of music مشاق موسیقی
ear for music گوش
martial music مزیک جنگی یا نظامی
music box جعبه محتوی ساز کوکی
music chip مدار مجتمع قادر به تولید صوت موسیقی و tane
music mistress بانویی که موزیک یاد میدهد معلمه موسیقی
music of the spheres اهنگ جنبش سیارات
music of the spheres اهنگ حرکات افلاک
an airy music ساز یا موزیک با روح
face the music <idiom> پذیرش نسخه
make music آهنگ ساختن
play music آهنگ ساختن
ambient music موسیقی متن
background music موسیقی متن
ambient music موزیک متن
background music موزیک متن
ambient music موسیقی پس زمینه
background music موسیقی پس زمینه
music track تیتر آهنگ
music track تیتر موسیقی [روی محیط ضبط صوت]
play music موزیک ساختن
to let music wash over somebody به موسیقی متن گوش دادن [اصطلاح روزمره]
music hall سالن موسیقی
music hall اطاق ساز ورقص
music halls سالن موسیقی
make music موسیقی ساختن
music to one's ears <idiom> صدایی که شخص دوست دارد بشنود
make music موزیک ساختن
music halls اطاق ساز ورقص
Beautiful music ( weather ) . موسیقی ( هوای ) قشنگ
To compose music (potery) . آهنگ ( شعر ) ساختن
college of [music, technology,...] دانشگاه فناوری
to set a poem to music اهنگ برای شعری ساختن
to perform a piece of music قطعه موسیقی رادرست درساز ادا کردن
to perform a piece of music ساز زدن
To accpt the consequences . to face the music . پای لرزش نشستن ( عواقب کاری را پذیرفتن )
high fidelity music reproducing system سیستم بازیابی موسیقی باکیفیت عالی
chamber خزانه لوله
chamber حجره
chamber دفترکار
chamber اپارتمان در اطاق قرار دادن
chamber جا دادن
chamber اطاق خرج
chamber اطاق
chamber جان لوله حفره
chamber خوابگاه
chamber حفره
chamber محفظه
chamber خزانه فشنگ در اسلحه
chamber فشنگ خوریاخزانه
chamber اتاق خواب خوابگاه
chamber تالار
chamber اتاق
chamber خان
cartridge chamber گلولهفشنگ
firing chamber حفرهسوخت
lock-chamber منفذقفل
magma chamber ماگما
buffer chamber اطاق خرج
photographic chamber اتاقکعکاسی
posterior chamber حفرهپسین
powder chamber حفرهگرد
buffer chamber جان لوله محفظه ضربت گیر محفظه دافع
chamber maid کنیز
chamber orchestra ارکستر مجلسی
chamber orchestras ارکستر مجلسی
chamber maid کلفت
expansion chamber دریچهانبساط
chamber furnace کوره محفظه دار
chamber counsel وکیل مشاور
chamber counsel مشاورحقوقی
anterior chamber حفرهپیشین
press chamber حفرهفشار
pulp chamber حفرهمغزی
ante-chamber اتاق انتظار
gas chamber محفظه اعدام با گاز
gas chamber اطاق خرج
gas chamber محفظه باروت
chamber pot لگن
chamber pots لگن
gas chamber اطاق گاز
air chamber مخزن هوا
rescue chamber اطاقک نجات زیردریایی
guest chamber اطاق مهمان
air chamber محفظه هوا
bed chamber خوابگاه
bed chamber شبستان
breech chamber محفظه خرج انفجار
bride chamber حجله
bubble chamber اتاقک حباب
specimen chamber اتاقکنمونه
bell-chamber [اتاقی با یک یا چند ناقوس بزرگ در قاب]
drying chamber اطاق مخصوص خشک کردن
ionization chamber اتاقک یونش
ionization chamber اتاقک یون
combustion chamber اطاق انفجار
coking chamber اطاقک کک سازی
multi chamber نوعی محفظه احتراق درموتورهای توربین که در ان محفظه ها دورتادورقرارگرفته اند
cloud chamber اتاقک ابر
checker chamber اطاقک مشبک
chamber of trade اتاق تجارت
chamber of shipping انجمن صاحبان کشتی
chamber of shipping اتاق کشتیرانی
ion chamber اتاقک یون
ion chamber اتاقک یونش
dumb chamber اطاق بی روزنه
exhaust chamber اطاقک خروجی
grit chamber اطاق اخال گیری
heating chamber اطاق گرمکن
council chamber انجمن گاه
cooling chamber اطاقک سرد کننده
combustion chamber محفظه احتراق
combustion chamber اطاق خرج
intake chamber محفظه ورودی
chamber of trade اتاق بازرگانی
chamber of deputies مجلس نمایندگان
plenum chamber محفظه اب بندی شده درتوربینهای گاز که سبب ملایم کردن و گرفتن نوسانات جریان هوا میگردد
pneumatic chamber اتاقک فشارسنج
star chamber دادگاه عالی مدنی وجنایی
star chamber جابرانه وسری
starting chamber محفظه استارت
surge chamber مخزن تعادل
regenerative chamber اطاقک رژنراتیو
chamber of commerce اتاق بازرگانی
chamber of commerce اطاق تجارت
chamber of commerce اطاق بازرگانی
chamber maid خادمه
turbolence chamber اطاق جریان گردابی
vacuum chamber اتاق خلاء
mixing chamber روزنهآمیزش
chamber of commerce اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
chamber of commerce اتاق تجارت
presence chamber بار گاه
reaction chamber محفظه فعل و انفعال
reaction chamber اطاق واکنش
presence chamber اطاق بار یا پذیرایی
lethal chamber اطاق ویژه برای راحت کشتن جانوران
international chamber of commerce اتاق بازرگانی بین المللی
gate chamber wall جایگاه حرکت دریچه
differential ionization chamber اتاقک یونش تفاضلی
annular combustion chamber حلقهمخزنسوخت
cloud chamber effect اثرات حاصله از لایه خارجی قارچ اتمی اثرات پوسته قارچ اتمی
multi chamber klin کوره چند محفظهای
tile drying chamber اطاق هشت کاشی
precombustion chamber engine موتور با اطاق احتراق تراکم قبلی
lead chamber process فرایند اتاق سربی
film cassette chamber محلقرارگیریفیلم
double chamber type tunnel klin بوته ی نوع تونلی دو اطاقکی
double chamber type tunnel klin کوره تونلی دو محفظهای
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com