English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
charge sheets ورقه حاوی مشخصات متهم
Other Matches
sheets ملافه کردن
sheets ورق شده
sheets متورق ورقه ورقه
sheets سطح
between the sheets در رختخواب
sheets پهنه
sheets ملافه تخته
sheets ورق
sheets ورقه
sheets ورقه کردن
in sheets صحافی نشده
in sheets جزوه جزوه
sheets صفحه
sheets طناب تنظیم بادبان ناو صفحه
sheets یک قطعه کاغذ بزرگ
sheets سیستم نگهداری کاغذ که ورقههای کاغذ را یکباره در چاپگر قرار میدهد
sheets وسیلهای که به چاپگر وصل میشود تا امکان وارد شدن ورقههای کاغذ به صورت خودکار برقرار شود
sheets تخته
sheets پوشاندن
sheets برگ برگ نقشه
sheets ورق فلزی
sheets طناب وصل به بادبان برای تنظیم ان در مقابل باد
sheets ورقه ورقه کردن ورقه
balance sheets ترازنامه
balance sheets تراز نامه
three sheets to the wind <idiom> مست کردن
balance sheets بیلان
Hit the sheets <idiom> [به رختخواب رفتن]
Bring me a few sheets of paper . چند صفحه کا غذ برایم بیاور
To air the clothes (bed-sheets etc). آفتابب دادن لباس ،( ملحفه وغیره )
in charge <adj.> مسئول
in charge <adj.> پاسخگو
in charge <idiom> مسئول بودن
in the charge of <idiom> تحت مراقب یا نظارت
charge some one with به عهده کسی گذاشتن
(in) charge of something <idiom> مسئولیت کار یاکسانی را به عهده داشتن
take over in charge تحت اختیار دراوردن
like charge شارژ همنام
charge خرج گذاری کردن شارژ کردن
charge دستگاه با ماده منفجره
like charge قطبهای همنام
be charge with متهم شدن به
in charge متصدی
on charge of به اتهام
take over in charge تصدی
charge متهم ساختن
charge خرج منفجره
charge پر کردن
charge بار
charge جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
charge خطای حمله
charge حمله به حریف
charge اتهام
charge عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charge خرج
charge متهم کردن
charge بار الکتریکی
charge پرکردن
charge زیربار کشیدن
charge عهده دارکردن
charge موردحمایت
charge گماشتن
charge بار مسئولیت
charge وزن
charge هزینه
charge بار کردن
charge حمله اتهام
charge 1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
charge ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
charge وسیله الکترونیکی که با بار الکتریکی کار میکند
charge مطالبه بها
charge که برای ذخیره سازی داده و امکان دستیابی ترتیبی وتصادفی به کار می رود
charge محفظهای
charge مین وسایل با بار الکتریکی شارژ می شوند
charge تصدی
charge بدهکار کردن
charge شارژ کردن شارژ
charge عهده داری
propelling charge خرج
space charge ناحیه بار فضا
tapering charge پر کردن شیبدار
space charge بار پیرامونی
soaking charge بار سولفات زدای
snow charge بار برف
supplementary charge خرج تکمیلی
surface charge بار سطحی
spinning charge بار چرخان
supplementary charge خرج یدکی خرج اضافی
sticky charge خرج انفجاری قابل چسباندن در محل انفجار
sticky charge خرج چسبنده
static charge برق ساکن
statement of charge مشخص کردن جرایم فرم تقاضای خسارت
statement of charge اعلام اتهامات
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
spotting charge خرج مشقی برای تصحیحات دیدبانی خرج مخصوص تنظیم تیر
shaped charge خرج مقعر
shaped charge خرج گود
pole charge خرج دستکی
point charge بار نقطهای
plaster charge خرج انفجاری افشان
plaster charge خرج شراپنل
partial charge بار جزیی
officer in charge افسر مسئول اجرا
officer in charge افسر مسئول
nucleon charge بار نوکلئون
nuclear charge بار هسته
normal charge خرج معمولی توپ
pole charge خرج میلهای
positive charge بار مثبت
section charge خرج جزء جزء
section charge خرج چند قسمتی
powder charge خرج باروت
satchel charge خرج کیسهای
satchel charge خرج خورجینی
residual charge بار الکتریکی مانده
reduced charge خرج کمتر یا پایین تر توپ
propelling charge خرج پرتاب
propellant charge خرج پرتاب
powder charge خرج پرتاب گلوله
multisection charge خرج چندقسمتی
negative charge بار منفی
telephone charge هزینه تلفن
export charge حقوق صادرات
export charge هزینه صادرات
export charge تعرفه صادرات
import charge تعرفه واردات
import charge هزینه واردات
import charge حقوق واردات
to charge the battery باتری را بار کردن
charge carrier حامل بار [فیزیک] [شیمی] [مهندسی]
elementary charge بار بنیادی [فیزیک]
elementary charge بار الکترون [فیزیک]
explosive charge دستگاه با ماده منفجره
bursting charge دستگاه با ماده منفجره
electrostatic charge بار الکتریسیته ساکن [که در اثر مالش بوجود می آید.]
charge hand کارگر معمولی
baton charge حرکترو بهجلو بوسیلهپلیسباتونبدست
charge indicator اندازهشارژ
zero charge potential پتانسیل بار صفر
volume charge بار حجمی
unlike charge قطب غیر همنام
trickle charge پر کردن اهسته
total charge بارگذاری کامل
toll charge باج
to give in charge سپردن
to give in charge تسلیم کردن
charge nurse سر پرستار
community charge گونهایمالیات
physician in charge دکتر پاسخگو [در بیمارستان]
doctor in charge دکتر پاسخگو [در بیمارستان]
What's the charge per hour? کرایه هر ساعت چقدر است؟
minimum charge حداقل هزینه
minimum charge حداقل قیمت
What's the charge per day? اجاره آن برای یک روز چقدر است؟
What's the charge per week? اجاره آن برای یک هفته چقدر است؟
What's the charge per mile? اجاره هر مایل چقدر است؟
Do you charge for the baby? آیا برای بچه ها هم پول میگیرید؟
What is the charge per day? کرایه روزانه چقدر است؟
to charge a gun خرج در تفنگ گذاشتن
multisection charge خرج چند کیسهای
charge daffaires شارژدافر
charge with a fault تخط ئه کردن
charge pits چالههای خرج
charge of the electron بار الکترون
charge neutrality خنثایی بار
charge neutrality تساوی تقریبی ذرات مثبت ومنفی در شارههای متراکم
charge density چگالی بار
charge d'affaires شارژ دافر
charge d'affaires کاردار سفارت
charge d'affaires نایب وزیر مختار
coke per charge ذغال کک شارژ
collection charge هزینه وصول
density of charge چگالی بار برقی
deep charge خرج عمیق دریایی
deep charge خرج گود
cratering charge خرج مخصوص تهیه چاله تخریب
cratering charge خرج تخریب
counter charge دعوی متقابل در امر جزایی
counter charge تهمت متقابله
conservation of charge بقای بار الکتریکی
condenser charge بار خازن
collection charge هزینه وصول مطالبات
charge d'affaires نایب سفارت
charge d'affaires کاردار
charge cavity فرفیت بار
bank charge هزینههای بانکی
accumulator charge بارگیری اکومولاتور
service charge سرویس مهمانخانه وغیره
service charge اضافه کار
service charge انعام
tas de charge پاطاق
charge sheet ورقه حاوی مشخصات متهم
depth charge بمب ضد زیر دریایی machine sounding echo
depth charge خرج زیرابی بمب زیرابی
depth charge خرج عمیق
boost charge ولتاژ ثابت و اولیهای که به باطری داده میشود تا انرابرای استارت موتور اماده نگه دارد
bound charge بار بسته
charge balance موازنه بار
charge and discharge محل بارگیری و باراندازی
charge account حساب بدهی مشتری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com