Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 121 (2 milliseconds)
English
Persian
chimney-stack
[دودکشی با یک یا دو دور رو آجری]
Other Matches
chimney stack
میله دودکش
chimney stack
دودکش
stack
پشته کردن
stack
ذخیره موقت داده , ثباتها پاس رهایی که داده اضافه شده از همان انتهای لیست بازیابی میشود. مراجعه شود به Lifd
stack
روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stack
برنامه کاربردی که از سیستم Apple maxintosh Hyper cord استفاده میکند
stack
ثبات آدرس که حاوی محل دادهای است که بیشتر استفاده می شوند یا آدرس دستور بعدی که باید پردازش شود
stack
پیام خطا که وقتی نمایش داده میشود که حافظه خالی در کامپیوتر نباشد درصد نیاز برنامه
stack up
جمع کردن اندازه گرفتن
chimney
لوله
chimney
دودکش
chimney-can
سر دودکش
stack up
روی هم انباشتن
chimney
تنوره
chimney
بخاری دیواری
chimney
نک
chimney
کوره
chimney
بخاری
stack
ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
stack
آدرس ابتدا پایانه پشته
stack
ذخیره موقت صفحات در سیستم حافظه مجازی
stack
چاتمه کردن تفنگ
stack
دودکش ناو
stack
انباشتن پشته کردن
stack
کومه کردن
stack
توده کردن
stack
قفسه کتابخانه
stack
مقدارزیاد
stack
پشته
stack
بسته
stack
دودکش دسته
stack
خرمن
stack
جمع اوری و منظم کردن وسایل
stack
ردیف کردن وسایل و تجهیزات
stack
محلی که نشانه گر شبکه به آن اشاره میکند
stack
انباشته
stack
انباشتن
stack
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stack
لوله اگزوز
stack
ناودان
stack
توده اجر
stack
کومه
stack
توده
chimney-wing
بغله های شومینه
To stack the cards .
ورق زدن ( تقلب درقمار )
stack the cards
<idiom>
برای کسی نقشه کشیدن
chimney-arch
قوس شومینه
chimney-back
صفحه پشت بخاری
chimney-bar
[نعل درگاه برای شومینه که اغلب از آهن مسطح به شکل اچ یا تی است.]
the smoke goes up the chimney
دودوازدودکش بالامی رود
exhaust stack
لولهاگزوز
chimney connection
دودکشمرتبطکننده
chimney sweeps
کسی که کارش پاک کردن لولهی بخاری و شومینه است
chimney sweeps
دودکش پاک کن
chimney sweep
کسی که کارش پاک کردن لولهی بخاری و شومینه است
wheat stack
خرمن کومه گندم
telescopic chimney
دود کشی که تیکههای انراتوی هم برده انرا کوتاه وبلند میکنند
stack wash
تخلیه هوا به علت فشار گازدودکش ناو
chimney sweep
دودکش پاک کن
chimney-cheek
[کناره باز شومینه]
chimney-breast
[بالای دیوار شومینه به سمت دودکش]
chimney-corner
[گوشه یا کناره ی عقب نشین بخاری یا شومینه]
chimney-top
تاج دودکش
[روی بام]
chimney-throat
گلوی دودکش
chimney-throat
دود رو دودکش
chimney-tun
دودکش کوره ای
chimney-stalk
دودکش کوره ای
chimney-shaft
ساقه دودکش
chimney-shaft
میله دودکش
chimney-pot
سر دودکش
chimney-piece
آذین شومینه
chimney-mantle
[قسمت افقی پیش بخاری تزئینی]
chimney-jamb
[تیر عمودی چارچوب دودکش]
chimney-hood
سر دودکش
chimney-head
[بالای دودکش کوره ای]
chimney-flue
دود رو شومینه
chimney-cricket
[ساختار محافظ بالای بام برای دودکش کوره ای]
chimney-crane
[میله فلزی برای آویزان کردن غذا]
chimney-waist
کمرگاه دودکش
chimney pot
سردودکش
chimney flow
سوراخ تنور
chimney piece
پیش بخاری
chimney piece
ارایش روی بخاری
chimney shaft
دودکش کورهای
chimney stalk
ان قسمت ازدودکش که ازسقف بیرون است
chimney stalk
دودکش کارخانه
chimney sweeper
کسی که دوده لوله بخاری راپاک میکند
factory chimney
دودکش کارخانه
chimney flow
دودکش
chimney flashing
درزبندی دودکش
chimney pot
کلاهک دودکش
chimney pots
سردودکش
chimney pots
کلاهک دودکش
chimney stacks
دودکش
chimney stacks
میله دودکش
hay stack
کومه علف خشک
chimney breast
سینه بخاری
chimney breasts
سینه بخاری
lamp chimney
لوله لامپا
program stack
پشته برنامه
push up stack
سیستم صف ذخیره سازی موقت که آخرین موضوع اضافه شده در انتهای لیست فرار می گیرد
stack arms
تفنگها راچاتمه کنید
stack indicator
نماینده پشته
stack indicator
پشته نما
stack memory
حافظه پشتهای
stack pointer
اشاره گر پشته
stack register
ثبات پشته
stack the defence
ارایش دفاعی
stack arms
چاتمه کردن تفنگها
stack arms
فرمان چاتمه فنگ
smoke stack
دودکش
row stack
فاصله اماد از دیوار
push down stack
پشته
push down stack
پایین فشردنی
row stack
فاصله ردیفهای انبار از دیوار
push down stack
مجموعهای از مکانهای حافظه یا ثباتهای کامپیوترکه لیستی از نوع push-down را اجرا می کنند
push pop stack
ثباتی که اطلاعات را ازشمارنده برنامه گرفته ومکانهای ادرس دستورالعمل را بر مبنای "انکه اول رفته اخر خارج شود" ذخیره میکند
The chimney doesnt have enough draft .
این دود کش خوب هوانمی کشد
wall stack section
بخشدودکشدیواری
soil and waste stack
کیسهخاکوفضولات
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com