Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
choke ring
حلقه مانع خروج گاز
choke ring
رینگ مانع فرار گاز در تفنگهای بدون عقب نشینی
Other Matches
ring wall or ring fence
حصار گرد
ring wall or ring fence
پرچین یامحجرگرداگرد
choke
از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
choke
ساسات هوا
choke
ساسات کاربراتور مسدود کردن
choke d.
گاز خفه کننده
choke d.
دم
to choke down
قروت دادن
to choke down
بلعیدن
to choke down
بزحمت دردل نگهداشتن
choke
ساسات
choke
چوک
choke
دریچه سوخت
choke
خفه کردن
choke
بستن
choke
مسدودکردن
choke
انسداد
choke
اختناق
choke
دریچه ساسات
choke
مسدود کردن
choke
خفه کردن ساسات خودرو چوک
ignition choke
پیچک احتراق
carburetor choke
ساسات
choke oil
بوبین
choke bore
روکشی برای سوراخ کردن یاتراش دادن داخل سیلندر که قسمت بالای ان دارای قطری کمتر از قطر اصلی سیلندرمیباشد
choke valve
ساسات هوا
choke oil
چوک
choke modulation
مدولاسیون توسط پیچک مدولاسیون پیچکی تضمین پیچکی
choke joint
مفصل چوکی
choke impedance
مقاومت سلف
choke hold
فن شیمه
choke hold
خفه کردن
choke damp
دم :هوای ته چاه یاکان
grid choke
سلف شبکه
choke impedance
امپدانس یا مقاومت فاهری چوک مقاومت پیچک
choke valve
دریچه مسدودکننده هوا
radio frequency choke
چوک رادیو
resonant charging choke
چوک پرکننده همنوا
high frequency choke
پیچک فرکانس بالا
iron core choke
پیچک با هسته اهنی
choke flange joint
مفصل چوکی ال شکل
low frequency choke
پیچک فرکانس پایین
ring d.
قمری
ring with
منعکس کردن
ring d.
فاخته
to ring off
بریدن
ring up
به کسی تلفن کردن
ring off
قطع کردن تلفن
there was no ring
کسی تلفن نکرد
there was no ring
کسی زنگ نزد
to ring for
با زنگ صدا کردن
o ring
واشر
to ring up
با زنگ فراخواندن
v ring
تصویر شکاف درجه تفنگ روی خال سیاه هدف برای نمره دادن به تیراندازی
v ring
مثلث شکاف درجه
x ring
دایره مرکزی هدف تیراندازی
to ring up
تلفن کردن به
o-ring
حلقهoشکل
ring
انگشتر میدان
to ring the changes
کاری راتا انجا که بتوان باشکال گوناگون انجام دادن
to ring off
قطع کردن
to ring up
کسیرا پشت تلفن خواستن
ring off
قطع کردن تلفن یا مکالمه تلفنی
ring
حلقه زدن
ring
تلفن حلقه
ring
گود
ring
میدان
ring
عرصه
ring
گروه
ring
محفل
ring
نوعی شبکه که هر ترمینال آن در حلقه یکی پس از دیگری متصل هستند
ring
حلقه
ring
جسم حلقوی
ring
طنین انداختن صدای زنگ
ring
احاطه کردن زنگ اخبار
ring
صدای زنگ تلفن طنین
ring
ناقوس
ring
زنگ زدن
ring
چرخ خوردن
ring
صحنه ورزش
ring
طوقه
ring
رینگ بوکس
ring
محوطهای باطناب محصور شده به اندازه 6 متر مربع
ring
صدا کردن
ring
گرد امدن
ring
تلفن زدن
ring up
<idiom>
اضافه کردن آمار پولی
ring up
<idiom>
تلفن زدن
ring
احاطه کردن
ring
سیستم کامپیوتر راه دور که کاربر به تلفن آن یک بار تماس می گیرد و امکان شماره گیری , قط ع تماس ,انتظار و سپس بماس مجدد دارد.
ring
تویولوژی شبکه که در آن سیم پیچی به ترتیب ایستگاههای کاری را بهمم وصل میکند
ring
لیست داده که آخرین عنصر آن به اولین اشاره کند
ring straked
دارای خطوط گرد در روی بدن
ring tension
کشش حلقوی
ring tailed
دارای حلقههای رنگی در دم
ring structure
ساختار حلقهای
the ring finger
بنصر
there is a ring at the door
دم در زنگ میزنند
ring streaked
مخطط
ring snake
مار حلقه دار اروپایی
ring streaked
دارای خطوط گرد در روی بدن
ring spanner
اچار رینگ
ring stool
چهارپایه مخصوص استراحت بین روندهای بوکس
seal ring
انگشتر خاتم
ring sight
شکاف درجه حلقهای یا دایرهای
ring straked
مخطط
ear-ring
آویز
the ring finger
انگشت حلقه
ring topology
در حلقه بهم وصل هستند
seal ring
خاتم
setting ring
حلقه تنظیم
setting ring
حلقه تنظیم کننده
setting ring
حلقه استقرار یا ثبات
six membered ring
حلقه شش عضوی
slip ring
حلقه سایشی
slip ring
اسلیپ رینگ
ring topology
معماری شبکه که هر گره
snap ring
خار حلقوی
speed ring
میز سایت
speed ring
طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
split ring
فنر نمونه گیر
ear-ring
گل آویز
teething ring
حلقه لاستیکی مخصوص گازگرفتن کودک تا دندان در اورد
corbel-ring
نواره
class ring
حلقهطبقهای
stay ring
حلقهثابت
ring a bell
<idiom>
یک مرتبه موضوعی را به خاطر آوردن
arch-ring
منحنی باربر
retaining ring
حلقهنگهدارنده
rein ring
دهانهحلقه
Lantern ring
رینگ مشبک یا پنجره ای
pulling ring
حلقهکشش
locking ring
حلقهقفلکننده
lock ring
حلقهقفل
To be in the ring (arena).
تو گود بودن ( درمتن قرار داشتن )
ring gate
دهانهحلقوی
gas ring
لولهگازچراغخوراکپزی
solitaire ring
حلقهتکنگینی
treble ring
حلقهسهلایه
ring step
پلههایورودبهزمینبوکس
ring post
لبهزمینبوکس
ring nut
حلقهمهره
ring motorway
شاهراهحلقوی
trim ring
حلقهدورشعله
umbrella ring
حلقهچتر
keeper ring
حلقهنگهدارنده
hoisting ring
حلقهاتصال
hang-up ring
حلقهمحلآویزسشوار
band ring
حلقهنواری
annual ring
حلقهیکساله
walking ring
پیست بیضی شکل برای راه بردن و گرم کردن اسب پیش از مسابقه
tip-ring
حلقهنوک
to tilt at the ring
سر سواری حلقه اویزانی رابانوک نیزه برداشتن
to ring the knell of anything
فاتحه چیزی راخواندن
to ring the knell of anything
موقوف شدن چیزی را اعلام کردن یاجار زدن
to ring the curtain up or down
پرده نمایش را باصدای زنگ بالاوپائین بردن
bottom ring
حلقهزیرین
bucket ring
زبانهحلقه
sealing ring
حلقهآببند
focussing ring
حلقهکانون
focusing ring
حلقهکانونی
eye ring
هرقهچشم
double ring
گوددوبله
dioptric ring
حلقهانکسارنور
cooker ring
شعلهیگاز
cheek ring
حلقهاصلی
burner ring
حلقهچراغخوراکپزی
to ring a bull
حلقه دربینی گاوکردن
peg in the ring
بازی فرفره چرخابی در توی دایره معین
growth ring
دایره رشد
growth ring
دایره سالیانه
give a ring
زنگ زدن
gimbal ring
اسبابی که برای ترازنگاهداشتن قطب نما وچیزهای دیگر در دریا بکارمیرود
fairy ring
قارچ حلقوی
fairy ring
حلقه قارچ
eyelet ring
حلقه کوچک فلزی که درسوراخ پارچه ومانندان میگذارندکه زودپاره
ear ring
اویز
ear ring
حلقه
jack ring
طوق جک
jack ring
حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
jack ring
خاموت
padded ring
حلقه پوشش دار
packing ring
رینگ
nose ring
حلقهای که به بینی گاومیزنند تا بدان اورابکشند
napkin ring
حلقه دستمال پا سفره
mooring ring
حلقه مهار
mantle ring
تیر حمال حلقوی شکل
kiss in the ring
بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
ring roads
راه کمربندی
key ring
حلقه کلید
compression ring
کمپرسی
compression ring
رینگ
collector ring
منیفلد یا گازگاه دایرهای برای هدایت گازهای خروجی ازسیلندرهای موتور رادیال یاستارهای
base ring
حلقه یا رینگ تحتانی توپ حلقه پایه حلقه کف
adjusting ring
حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
wedding ring
انگشتر عروسی
ring road
راه کمربندی
ring necked
طوق دار
signet ring
انگشتر خاتم دار
key-ring
حلقهای که بدان کلید می اویزند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com