English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
circular sawing machine اره کمانهای
Other Matches
automatic sawing machine دستگاه اره خودکار
see-sawing نوسان
sawing اره کردن
see-sawing بالا و پایین روی
sawing هراسبابی شبیه اره
sawing لغت یا جمله ضرب المثل
sawing-in ارهداخلی
sawing مثال
sawing دید
sawing سخن
see-sawing الا کلنگ
sawing امثال وحکم
see-sawing پس و پیش روی
see-sawing نوسان کردن
see-sawing الا کلنگ بازی کردن
sawing اره
bevel sawing اره کاری اریب
dimension sawing برش کادری
circular بخشنامه
circular مستدیر
circular گرد
circular بخشنامه نشریه
circular آنچه در یک دایره می چرخد
circular صف کامپیوتری که از دو علامت برای ابتداوانتهای خط ذخیره عناصر استفاده میکند
circular موقعیت خطایی که وقتی رخ میدهد که دو تا ولی در دوخانه به یکدیگر مراجعه کنند
circular فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
circular چرخش بیتها در کلمه که آخرین بیت در محل اولین بیت قرار می گیرد
circular لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
circular دایرهای شکل
circular مدور
circular دایرهای
circular دایره وار
circular saw اره مجمعه
circular saw اره کمانهای
circular dischroism دو رنگ نمایی دورانی
circular definition تعریف دوری
circular arch طاق دایرهای
training circular نشریه اموزش
circular dispersion قطر کوچکترین دایرهای که 57% پرتابه ها به ان برخورد میکنند
circular flow جریان دایرهای
circular frequency تکرار دورانی
circular friction saw اره کمانهای اصطکاکی
circular grooving saw کمان اره ویژه شیار
circular letter بخشنامه اداری
circular letter نامه اداری
circular arc کمانی از دایره
circular arc طاق
circular cut off saw اره کمانهای
circular cell محفظه گرد
circular carpet قالی مدور یا دایره ای شکل که قدیمی ترین آن مربوط به قرن شانزدهم میلادی می باشد
circular functions تابع های مثلثاتی [ریاضی]
circular blank پلاتین
circular bending خمش خالص
circular arch قوس دورتمام
circular shift تغییر مکان حلقوی
circular arc قوس
circular needle میلگرد
circular body صفحهمدور
circular list لیست دایرهای
circular scanning تقطیع مدور
circular projection برامدگی گرد
circular psychosis روان پریشی ادواری
circular reaction واکنش چرخشی
circular reasoning استدلال دوری
circular reference ارجاع چرخشی
circular rip saw اره کمانهای چاکدار
circular saw bench اره کمانهای میزی
circular saw blade تیغ اره
circular velocity سرعت دایرهای
circular scanning مراقبت دایرهای منطقه تجسس و مراقبت دایرهای
circular table میز گرد
circular shear قیچی کمانهای
circular shift تغییر مکان دایرهای
circular shift شبفت مدور
circular parry دفاع با حرکت چرخشی شمشیر
circular motion حرکت گردشی
semi circular a طاق روی
semi circular نیم دایرهای
circular weir سرریز مدور
circular measure اندازه کمان
circular loom نای عایق
circular bench نیمکت گرد [دایره ای]
circular list لیست مدور لیست حلقوی
circular measure اندازه قوس
circular mil میل مدور
circular motion حرکت دایرهای
circular flow جریان دوری
circular motion حرکت مستدیر
circular milling فرز مدور
circular mil مساحت دایرهای به قطر یک میل
circular slitting saw اره کمانهای مخصوص شیار
semi circular parry دفاع نیمدایره
cold circular sam اره کمانهای سردکار
circular type gates دریچههای نوع استوانهای
circular flow of income جریان دوری درامد
circular seam welding جوشکاری درزی کمانهای
circular flow of income گردش دورانی درامد
circular mil foot پا- میل مدور
circular cutter head چاقوی گرد
circular cross section مقطع گرد
circular casing pump تلمبه پا بده دایرهای
circular probable error دایره پراکندگی گلوله ها اشتباه احتمالی دایرهای
two way machine ماشین دو راهه
d.c. machine ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
machine ماشین
machine sensible قابل درک توسط کامپیوتر
machine بیت اجرا میشود
machine دستگاه
machine دستوری که توسط ماشین تشخیص داده میشود و بخشی از مجموعه دستورات محدود آن است
machine کامپیوتر یا سیستم یا پردازندهای که از قط عات مختلف متصل بهم برای انجام یک عمل تشکیل شده است
machine سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
machine 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine عمل پردازش دستورات در برنامه توسط کامپیوتر
machine غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
machine تولید برنامه کد ماشین از برنامه HLL با ترجمه و اسمبلر کردن هر دستور HLL
machine نرم افزاری که با سخت افزار سیستم به نزدیکی کار میکند
machine تراشیدن ماشین
machine خطای ناشی خرابی سخت افزار
machine فرمولی که کامپیوتر آنالوگ نوشته است تا حل کند
machine که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد
machine زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
machine کامپیوتری که میتواند کد اصلی با کامپایل کند
machine براده برداشتن
machine ماشین شبیه سایز شده و عملیات آن
machine تراشکاری کردن صیقل کردن
machine تعداد قط عات متحرک جدا یا بخشها که با هم کار می کنند تا فرآیندی را انجام دهند
machine کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور
machine کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود
machine زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
machine بایت تشکیل شده است برای عملوند و داده و آدرس
machine دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
machine شیارانداختن روی فلز
machine ماشین کردن با ماشین رفتن
machine ذخیره شده روی یک رسانه که مستقیما وارد کامپیوتر میشود
machine شماره یا آدرس مطلق که نقط های در حافظه که کلمه داده قابل یافتن و دستیابی است را مشخص میکند
machine خطای ناشی از خرابی قطعه
machine یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
machine run رانش ماشین
sandblast machine ماشین ماسه پاش
open machine ماشین باز
punching machine ماشین سوراخکن
punching machine دستگاه منگنه
seaming machine ماشین درزگیری
punching machine دستگاه پانچ
reaping machine ماشین درو
reeling machine ماشین نخ پیچی
reeling machine چرخک
sanding machine ماشین سنباده زنی وصیقل کاری
scouring machine ماشین سایش
printer machine دستگاه چاپ
printer machine ماشین چاپ
molding machine دستگاه قالب گیری
mortising machine دستگاه کام کنی
mowing machine ماشین علف چینی
mowing machine علف چین
multi way machine دستگاه چند راهه
object machine ماشین مقصود
planer machine ماشین صفحه تراش
planing machine ماشین کندگی
scouring machine ماشین سمباده
machine capacity فرفیت ماشین
machine frame چارچوب دستگاه
machine gunner مسلسل چی
machine independent مستقل از ماشین
machine instruction دستورالعمل ماشین
machine intelligence هوش ماشین
machine interupption وقفه ماشین
machine language زبان ماشین
machine learning فراگیری ماشین
machine foundation پایه دستگاه
machine fault عیب ماشین
machine check برسی ماشین
machine column پایه یا ستون دستگاه
machine cycle چرخه ماشین
machine dependent وابسته ماشین
machine dependent وابسته به ماشین
machine designer طراح ماشین
machine down time زمان توقف ماشین
machine down time زمان معطلی دستگاه
machine equipment تجهیزات ماشین
machine error خطای ماشین
machine number عدد سرعت هواپیما
machine number عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
machine shop کارگاه محاسبات ماشینی
machine time وقت ماشین
machine time زمان ماشین کاری
machine translation ترجمه ماشینی
machine welding جوشکاری ماشینی
machine word کلمه ماشین
milking machine ماشین قابل حمل که داده ماشینهای مختلف را می پذیرد و به کامپیوتر بزرگتر ارسال میکند
milling machine ماشین تراش
milling machine ماشین فرز
milling machine دستگاه فرز
machine run اجرای ماشین
machine ringing زنگ ماشینی
machine representation نمایش ماشیی
machine oil روغن ماشین
machine operating عملکرد ماشین
machine operator کارگردان ماشین
machine operator اپراتوردستگاه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com