English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 115 (6 milliseconds)
English Persian
civil disturbances اغتشاشات داخلی
civil disturbances اغتشاشات غیرنظامی
Other Matches
disturbances پارازیت
disturbances مزاحمت
disturbances اشفتگی
disturbances تعرض
disturbances ناراحتی مزاحمت
disturbances اشوب
disturbances اختلال
domestic disturbances اختلافات داخلی
domestic disturbances اغتشاشات داخلی
to instigate disturbances تحریک اختلاف کردن
to instigate disturbances آشوب راه انداختن
body image disturbances اختلالهای تصویر بدن
civil شخصی
civil شهری
civil خدمات شهری
civil مدنی
civil کشوری
civil درونی
civil داخلی حقوقی
civil حقوق
civil غیرنظامی
civil غیر نظامی
civil time ساعت معمولی
civil low سیستم حقوقی رم باستان
civil litigation دادرسی مدنی
civil liability مسئوولیت مدنی
civil liability ضمان
civil defence موسسهآموزشدهندهمهارتهایرزمی
civil injury اضرار مدنی
civil injury خسارت مدنی
civil low حقوق مدنی
civil divorce موسسهایکهجنبهایالتیدارد
civil department تشکیلات کشوری
civil defense پدافند ازمناطق شهری
civil defense پدافند غیر نظامی
civil defense دفاع غیر نظامی
civil degradation محرومیت از حقوق مدنی
civil partnership شرکت مدنی
civil procedure اصول محاکمات حقوقی
civil time زمان عرفی
civil twilight شفق و فلق غیرنظامی
civil works امور ساختمانی و تاسیسات امور شهرسازی و تاسیساتی
civil time ساعت محلی
civil year سال عرفی
code civil قانون مدنی
liberty civil ازادیی که محدود باشد بوضع قوانین برای اسایش مردم
civil disobedience نافرمانی شهروندان
civil wrong خطای مدنی
civil disobedience مقاومت منفی و مسالمت آمیز
civil marriage ازدواج محضری
civil marriages ازدواج محضری
civil services خدمات دولتی
civil proceedings اقدامات حقوقی
civil procedure ایین دادرسی مدنی
civil death محرومیت از حقوق مدنی
civil servant مستخدم دولتی
civil engineers مهندس ساختمان
civil engineers مهندس شهرسازی
civil engineering مهندسی راه و ساختمان
civil engineering مهندسی ساختمان
civil servant مستخدم کشوری
civil war جنگ داخلی
civil wars جنگ داخلی
Civil Service خدمات کشوری
civil engineers مهندس راه و ساختمان
civil engineers مهندس راه وساختمان
civil servant مستخدم یا کارمند دولت
civil servants مستخدم کشوری
civil servants مستخدم دولتی
civil servants مستخدم یا کارمند دولت
civil engineer مهندس راه وساختمان
civil engineer مهندس راه و ساختمان
civil engineer مهندس ساختمان
civil engineer مهندس شهرسازی
Civil Service خدمات اجتماعی
civil rights حقوق مدنی
civil affairs عملیات مردم یاری
civil action دعوی مدنی یا حقوقی
civil action دعوی مدنی
civil code قانون مدنی
civil aircraft هواپیمای غیر نظامی
civil advisor مستشار غیرنظامی
civil appropriation اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
civil advisor مشاورامور غیرنظامی مشاور امورشهرسازی
civil affairs امور غیرنظامیان
civil law حقوق مدنی
civil liberty ازادی مدنی
civil censorship سانسور روابط غیرنظامی نظامیان سانسور امور هنری و ارتباطی غیرنظامیان
civil rights حقوق اجتماعی
civil liberties ازادی مدنی
civil servant [British E] کارمند دولت
civil defence service خدمات کشوری
Keep a civil tongue in your head. حرف دهنت رابفهم
Deprivation of ones civil rights . محرومیت از حقوق مدنی
Civil Aviation Organization سازمان هواپیمایی کشور
civil court division بخش دادگاه مدنی
civil engineering contractor مقاطعه کار ساختمان پیمانکار ساختمان
riot and civil commotion اعتصاب و تظاهرات
civil nuclear powers کشورهایی که توانایی استفاده از سلاح اتمی را دارند
civil procedure code قانون ایین دادرسی مدنی
civil military relations روابط بین نظامیان وغیرنظامیان روابط نظامیان با مردم کشورهای دیگر
civil military action عملیات کمک رسانی به مردم توسط ارتش
civil status office دفتر سجل و احوال
civil military action عملیات مردم یاری
civil damage assessment ارزیابی خسارات غیرنظامی ارزیابی کل خسارات وارده به موسسات غیرنظامی
civil engineering works بناهای مهندسی ساختمانهای مهندسی ساز
entitle to civil rights متمتع از حقوق مدنی
law of civil procedure ائین دادرسی مدنی
principle of civil litigation اصول محاکمات مدنی
principle of civil litigation ایین دادرسی مدنی
civil nuclear powers کشوردارای قدرت اتمی
civil reserve air fleet گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
assistant chief of staff,g(civil affair معاونت امور غیرنظامیان رکن پنجم اداره پنجم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com