English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
clean record نداشتن پیشینه بد
clean record عدم سوسابقه حسن پیشینه
Other Matches
clean-up عمل تمیز کردن وپاک کردن تصفیه
clean بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه
clean کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
clean فضایی که دیسکهای سخت و قط عات ساخته شده اند. هوای درون تصفیه میشود تا هیچ گونه آلودگی در آن نباشد تا به قط عات آسیب برساند
clean دیسک مخصوصی که کثیفی را ازنوک خوندن / نوشتن پاک میکند
clean پاک کردن خطا از داده
clean که از زمان خواندن تغییری نکرده است
clean صفحهای
clean کپی که آماده تایپ است و تغییرات زیادی روی آن اعمال نشده است
clean بی نقض
clean بی قید و شرط
clean تمیز کردن چیزی
clean زدودن
clean تمیز کردن
clean up عمل تمیز کردن وپاک کردن تصفیه
to clean down پاک کردن
to clean down گردگرفتن از
To clean someone out. جیب کسی ؟ ؟ خالی کردن
come clean <idiom> راست گفتن
Please get it off ! [Please clean it up !] لطفا این را پاک کنید !
clean پاک کردن
clean پاکیزه کردن
clean ساده
clean مرتب کردن
clean تمیز کردن
clean درست کردن
clean پاک کردن
clean تمیزکردن
clean عفیف
clean نظیف طاهر
clean تمیز
clean پاکیزه
clean پاک
clean زدودن
clean خالص
clean مایع یا پارچهای که کثیفی را از صفحه VDU پاک کند
clean حرکت بدون نقص
clean بی نقص
clean شکل مناسب اتومبیل از لحاظ مقاومت هوا دو ضرب
clean بدون قید و شرط
clean هواپیمای فاقد هرگونه بارخارجی
clean payment پرداخت بی قید و شرط
clean limbed پاکیزه
dry-clean لکه گیری کردن
dry-clean بابنزین پاک کردن
clean cut روشن
clean receipt رسید بی قید و شرط
clean cut صریح
clean the bases ضربه زدنی که بازیگران درپایگاهها را به پایگاه اصلی می رساند
clean up party گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
clean weapon جنگ افزار اتمی کم ریزش جنگ اتمی که اثار باقیه کم داشته باشد
dry clean لباس را بابخار تمیز کردن
to clean arives رودخانه ایی را لاروبی کردن
clean cut مشخص واضح
clean-cut روشن
clean limbed اراسته
clean hands بی الایشی
clean animal جانورپاک یاحلال
clean and press حرکت پرس وزنه برداری
clean and jerk حرکت دوضرب وزنه برداری
clean aircraft هواپیمای اماده بلند شدن هواپیمای بدون مخازن خارجی
clean collection وصولی ساده
clean fingered رشوه نگرفته
clean handed پاک
clean handed مبرا
clean handed بیگناه
clean handedness پاکی
clean handedness برائت
clean hands پاکی
clean bill برات ساده
clean-shaven ریش تراشیده
clean house زدودن
He has a clean character. اخلاقا" آدم سالمی است
dry clean خشک شویی کردن
clean slate <idiom> بدون هیچ اشتباهی
clean-cut مشخص واضح
keep one's nose clean <idiom>
This isn't clean. این تمیز نیست.
as clean as a new pin <idiom> مثل دسته گل
clean house پاک کردن
clean house پاکیزه کردن
clean house تمیز کردن
clean-cut صریح
squeaky clean مثل دستهی گل
squeaky clean بیکاستی
Clean and tidy. پاک وپاکیزه
spring-clean تمام وکمالتمیزکردن
squeaky clean بی عیب
clean sweep بردنهمهجوایزدریکمسابقه
squeaky clean بسیار تمیز
clean bill of exchange بارنامه بی نقص
clean bill of lading بارنامه بی نقض
clean bill of lading بارنامه ساده
Erase ( clean ) the blackboard. تخته سیاه راپاک کنید
new broom sweeps clean <idiom> شخص تازهای موجب تغییرات زیادی شود
clean bill of health گواهی نامه بهداشت کشتی
clean bill of lading بارنامه بدون قیدوشرط
fair or clean copy پاکنویس
clean bill of health <idiom> گواهی سلامتی
clean bill of lading بارنامه تمیز
two-hand clean and jerk وزنهبرداریدوضرب
clean bill of lading بارنامه بی نقص
The surely clean you out in this nightclub . دراین کارباره آدم را لخت می کنند ( می چاپند )
to wipe the slate clean <idiom> شروع تازه ای کردن [تخلفات قبلی را کاملا از پرونده پاک کردن] [اصطلاح]
To pour clean water over some ones hand . <proverb> آب پاکى روى دست کسى ریختن .
Give the room a good clean. اتاق را حسابی جمع وجور کردن
A healthy recreation . Good clean fun. تفریحات سالم
To turn tail . To show a clean pair of heels . فرار را بر قرار ترجیح دادن
on record ثبت شده
record یادداشت درسی
off the record <idiom> خصوصی
record یادداشت سخنرانی
record رکورد و داده کنترلی ذخیره شده روی رسانه پشتیبان
record مدرک کتبی سابقه
record دفتر
record ثبت
record لیست فیلدهایی که رکوردرا تشکیل می دهند با هم همراه طول ونوع داده انها
record رکوردحاوی داده جدیدکه برای خروجی رکورداصلی به کارمی رود
record کلیدی در دستگاه ضبط کننده برای بیان امادگی ضبط سیگنال ها روی رسانه
record سابقه
record مدرک ثبت کردن بایگانی کردن
record پرونده
record مجموعه موضوعات داده مربوطه
record سجل بایگانی
record تعداد رکوردهای فایل ذخیره شده
record حجم داده در یک رکورد
record برنامهای که رکوردها را نگه می داردو میتواند به انها دستیابی داشته باشد و برای تامین اطلاعات پردازش کند
record تعداد موضوعات دادههای مبوطه که در حافظه موقت نگهداری می شوند و اماده پردازش هستند
record گیرندهای که سیگنالهای الکتریکی را به مغناطیسی تبدیل میکند تا داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
record رکورد داده در یک فایل زنجیری
record یادداشت بایگانی
record سازمان دهی وطول فیلدها ی مختلف در رکورد
record ثبت گواهی ثبت شده
record ثبت کردن ضبط کردن ضبط
record یادداشت کردن
record هر نوع صفحه یانوار یا اشیا مشابهای که برای ضبط و پخش صدا بکاررود
record ضبط کردن
record ثبت کردن
record رکورد
record بایگانی ضبط
record ثبت کردن ضبط کردن
record ضبط شدن
record : ثبت
record پیشینه
record صورت جلسه سابقه
record یادداشت نگارش
record تاریخچه
off-the-record محرمانه و خصوصی
record سابقه مدرک
record نگاشتن
record مدرک ثبت کردن
record نام نیک
record صفحه گرامافون
off the record محرمانه و خصوصی
record نوشته
record حد نصاب مسابقه
record ذخیره سازی داده یا سیگنال روی نوار یا دیسک یا کامپیوتر
record صورت مذاکرات
stock record سابقه موجودی
record separator جداکننده رکوردها
record printer اشاره گر رکورد
record prices بهترین نرخ هائی که تاکنون یاد داشت یا ثبت شده
record length طول رکورد
record management مدیریت مدارک
record management مدیریت رکوردها
record manager مدیر رکورد
record number شماره رکورد
record of events ثبت وقایع
record of events دفتر ثبت وقایع
record of service سابقه خدمت
record office اداره بایگانی کل
trailer record مدرک پشت بند
trailer record رکورد پشت بند
tape record روی نوار ضبط صوت صدا راضبط کردن
set a record رکورد بر جای گذاشتن [ورزش]
custodial record پروندههای سوابق انبار سوابق انبار
record-breaking شکستنرکورد
record-breaker ثبتکند
record-breaker فردیکهرکوردجدیدیبنام خود
record library مرکزکرایهنوارکاست
record button دکمهضبط
track record پیشینه
track record آمار اعمال یا موفقیت های پیشین
track record سابقه
record control دکمهضبط
verbatim record porotocol
unit record رکورد واحد
unit record تک مدرکی
transaction record رکورد تراکنش
clinical record پرونده بیمارستانی
record length درازای مدرک
carded for record معافیت از خدمت به خاطر ثبت درپرونده
court of record در CL فقط اینگونه محاکم حق صدور حکم جریمه و زندان را دارند
criminal record سوء پیشینه جزائی
cumulative record نمودار تراکمی
data record رکورد داده ها
debt of record دین قانونی
debt of record بدهی قانونی record of court محکوم به
deletion record یک رکورد جدید که یک رکوردموجود از فایل اصلی راجابجا کرده یا کنار می گذاردرکورد حذفی
end of record انتهای مدرک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com