Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
clearing and switch buying
توافق تجاری دوجانبهای که براساس ان دو کشور متعهدبه مبادله مقدار معینی کالامی گردند
Other Matches
buying
خریداری
buying
خرید
Examine it first before buying.
قبل از خرید امتحانش کن
impulse buying
خرید بدون برنامه ریزی
bulk buying
خرید فله
bulk buying
خرید درحجم زیاد
bulk buying
خرید بصورت عمده
preclusive buying
خرید پیشگیری کننده
panic buying
خریدعمدهازترسآمدنقحطی
impulse buying
خریدناگهانی
impulse buying
خرید بی مقدمه
buying rate
نرخ خرید
buying price
قیمت خرید
buying and selling
خرید و فروش
blanket buying
خرید کلی
blanket buying
خریدکالاهای متعدد
blanket buying
خرید بصورت عمده
field buying
خرید در صحرا
field buying
خرید کردن در صحرا خرید محلی
field buying
خریددر صحنه جنگ
clearing
تعویض اطلاعات در یک ثبات یاخانه حافظه یا واحد ذخیره با صفر یا جای خالی پاک کردن متن و یا تصاویرگرافیکی روی صفحه نمایش
clearing
نقل وانتقال بانکی
clearing
تسطیح
clearing
تسویه تسطیح
clearing
تهاتر بانکی
clearing
بوته کنی
clearing
تخلیه محل تخلیه بیماران
clearing
پاک کردن
clearing
تسویه
clearing
جمع کردن
clearing
مکان مسطح
clearing
سترده
clearing
تبرئه
clearing bank
بانک پس انداز
clearing banks
بانکی که چکها را نقد میکند بانکی که چکها را می پردازد
clearing banks
بانک پس انداز
clearing station
پست تخلیه بیماران
clearing house
اطاق پایاپای
clearing house
دفتر تسویه حساب
clearing block
قطعه بازدارنده
crest clearing
محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
clearing agreement
موافقتنامه بازرگانی بین دوکشور
clearing a bill
محاسبه سر رسید برات پرداخت مبلغ برات و تصفیه حساب مربوط به ان
clearing block
قطعه ممانعت از بسته شدن کولاس
clearing iron
جاده پاک کن
clearing iron
سنگ پس زن
clearing of jungle
پاکسازی جنگل
clearing operations
عملیات مین روبی
clearing operations
عملیات پاک کردن مین
clearing outwards
اعلامیه خروج کشتی
clearing station
ایستگاه تخلیه بیماران
clearing out
[of a place]
اخراج
[از مکانی]
clearing bank
بانکی که چکها را نقد میکند بانکی که چکها را می پردازد
clearing house
قسمت تهاتر دربانکها
clearing house
شرکتی که حسابها راتسویه میکند
clearing out
[of a place]
تخلیه
[فضایی]
clearing house
اتاق تهاتر
clearing houses
قسمت تهاتر دربانکها
clearing house
شرکتی که چکها را نقد می نماید
clearing houses
اطاق پایاپای
clearing houses
دفتر تسویه حساب
clearing houses
شرکتی که چکها را نقد می نماید
clearing houses
اتاق تهاتر
clearing houses
شرکتی که حسابها راتسویه میکند
market clearing price
قیمت تعادل در بازار
crest clearing graph
نمودار تعیین کمترین درجه مربوط به حاشیه امنیت مانع
paying off
[clearing off]
[repayment]
بازپرداخت
[پرداخت کامل اقساط]
to switch off
رابادیگری قطع کردن
to switch off
خاموش کردن
switch over
تعویض کردن برق
four way switch
کلید صلیبی
on/off switch
دکمهروشنوخاموش
on-off switch
دکمهروشنوخاموش
x y switch
کلید ایکس- ایگرگ
the switch
فن رو دست
the switch is on
کلید برق باز است
one way switch
کلید یک پل
the switch is on
برق جریان دارد
three way switch
کلید تبدیل
to switch off
قطع کردن اتصال
one way switch
کلید یکراهه
on off switch
گزینه قطع و وصل
n way switch
گزینه N راهی
to switch on
روشن کردن
the switch is on
چراغ برق روشن است
to switch on
اتصال دادن جریان دادن
to switch on
طرف صحبت کردن
tr switch
کلید فرگیر
two way switch
قطع و وصل کننده برق از دوطرف
two way switch
کلید دو راهه
switch off
قطع جریان برق
switch
یچ
switch
تعویض جا
switch
راه گزین
switch
قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
switch
تعویض محل دو بازیگر پس ازسرویس
switch
وصل کردن برق
switch
روشن کردن برق بخط دیگر انداختن قطار
switch
سوزن دوراهی
switch
ثیر قرار میدهد
switch
شروع به استفاده از وسیله دیگر وقتی که اولی خراب میشود
switch
وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند
switch
نافم حرکت
switch
یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار
switch
نقط های در برنامه کامپیوتری که کنترل از آن به یکی از چند انتخاب ممکن می رود
switch
تغییر جهت دادن
switch
راه گزیدن
switch
گزینه راه گزین
switch
کلید
switch
گزینه
switch
تعویض
switch
جریان را عوض کردن
switch
سویچ برق سویچ زدن
switch
چوب زدن
switch
ترکه
switch
سویچ
rotary switch
کلیدگردان
rotary switch
کلید دوار
scanning switch
کلید انتن
selection switch
گزینه
software switch
گزینه نرم افزاری
sense switch
گزینهء احساس
selector switch
کلید گردان
selector switch
شماره یاب
sense switch
سوئیچ حساس کنسول کامپیوتری که ممکن است یک برنامه برای پاسخ گیری به ان سیگنال بفرستد
selector switch
گزینه انتخاب کننده
single way switch
کلید یکراهه
selector switch
گزینه
selection switch
گزینه انتخاب
snap switch
کلید فنری
selector switch
انتخابگر
rotary switch
کلید دورانی
rotary switch
کلید گردان
switch plug
کلید دو شاخهای
plug switch
کلید دو شاخهای
pendant switch
کلید اویزان
one pole switch
کلید یک قطبی
time switch
کلید ساعتی
oil switch
کلید روغنی
master switch
کلید اصلی
multi way switch
کلید تبدیل
progarm switch
سوئیچ برنامه
switch position
موضع رابط دفاعی
programmed switch
گزینه برنامه ریزی شده
programmer's switch
سوئیچ برنامه
rotary switch
گزینه چرخشی
ribbon switch
مبدل فشار مداوم به الکتریسیته
reversing switch
کلید برگشتی
regulating switch
کلید تنظیم
rail switch
دوراهی
pump switch
کلید پمپ
protective switch
کلید محافظ
multi way switch
کلید چند راهه
solenoid switch
کلید مغناطیسی
standing switch
رودست با مایه ارنج
toggle switch
کلید چندوضعیتی
toggle switch
سویچ چند وضعیتی
toggle switch
کلید اهرمی
toggle switch
گزینه ضامنی
timer switch
سوئیچ تایمر کلید برنامه ریزی شده
timer switch
کلید زمانی
throw over switch
کلید لولایی
three pole switch
کلید سه پل
transfer switch
کلید انتقال
transformer switch
کلید ترانسفورماتور
trigger switch
دکمهبهراهانداختن
switch lock
دکمهقفل
start switch
دکمهشروعبهکار
starter switch
سوئیچ استارتر
lock switch
کلیدقفل
dimmer switch
کلیدخاموشکردنبرق
autofocus on/off switch
دکمهخاموشوروشنزون
tumbler switch
قطع و وصل کن قپانی
three phase switch
ترنرسه فاز
three phase switch
کلید جداکننده سه فاز
switch fire
انتقال تیر دادن
switch contact
کنتاکت اتصال
switch cane
نی بوریا
switch board
تابلوی برق
switch board
صفحه تقسیم برق
switch board
صفحه کلید برق یاتلفن
switch blade
تیغه کلید
stepping switch
گزینه پلهای
switch gear
وسیله اتصال
switch horn
سویچ مین شاخک دار
thermal switch
سویچ حرارتی
switch theory
نظریه راه گزینی
switch storage
انباره گزینهای
switch register
ثبات راه گزین
switch position
موضع دفاعی بینابین
switch point
سوزن
switch line
خط گزیده شده
switch indicator
گزینه نما
asleep at the switch
<idiom>
متوجه فرصت نبودن ،روی بخت خوابیدن
momentary switch
یچی که فقط در صورت انتخاب شدن هدایت میکند
indicating switch
کلید نشان دار
power switch
کلید قدرت
gang switch
کلید گروهی
fuse switch
کلید فیوزدار
flush switch
کلید توی کار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com