Dictiornary-Farsi | closed coil armature | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (13 milliseconds)

English	Persian
closed coil armature	ارمیچر مدار بسته


Other Matches

armature coil	پیچک ارمیچر
open coil armature	ارمیچر با پیچک باز
armature	ارمیچر
armature	القاگیر
armature	زره
h armature	ارمیچر تیراهنی
armature	میله فلزی
armature	جوشن
armature	سیم پیچ
armature	ارماتور
armature	میله فولادی
armature	جوشن پوشش
armature loop	پیچک ارمیچر
armature loop	حلقه ارمیچر
disk armature	ارمیچر صفحهای
double armature	ارمیچر دوگانه
armature bar	میله ارمیچر
armature pocket	شیار ارمیچر
dynamo armature	ارمیچر دینام
two phase armature	ارمیچر دو فازه
armature interference	اغتشاش ارمیچر
unipolar armature	ارمیچر تک قطبی
drum armature	ارمیچر استوانهای
cylindrical armature	ارمیچر استوانهای
armature heating	گرم شدن ارمیچر
armature circuit	مدار ارمیچر
armature current	جریان ارمیچر
armature winding	سیم پیچ ارمیچر
armature core	هسته ارمیچر
armature slot	شیار ارمیچر
external armature	ارمیچر خارجی
three phase armature	ارمیچر سه فازه
ironclad armature	ارمیچر جوشن دار
armature stand	پایه ارمیچر
pole armature	ارمیچر قطبی
polarized armature	ارمیچر قطبیده
magner armature	جوشن مغناطیسی
armature tape	نوار چسب ارمیچر
armature tester	ارمیچرازما
armature tooth	نیش ارمیچر
armature winder	دستگاه ارمیچرپیچ
armature varnish	شالاک ارمیچر
internal armature	ارمیچر داخلی
armature shaft	محور ارمیچر
ribbed armature	ارمیچر شیاردار
teeth of armature	دندان ارمیچر
armature band	کمربند ارمیچر
armature pole	قطب ارمیچر
girder armature	ارمیچر تیر اهنی
shuttle armature	ارمیچر تیراهنی
armature reaction	واکنش ارمیچر
armature reaction	عکس العمل ارمیچر
armature resistance	مقدار مقاومت ارمیچر
ring armature	ارمیچر حلقوی
slotted armature	ارمیچر شیاردار
bar wound armature	رتور قفس سنجابی
bar wound armature	ارمیچر میلهای
balanced armature unit	جوشن متعادل
pitch of armature winding	گام پیچک
back turns of armature	سیمپیچی معکوس ارمیچر
armature end play	بازی محوری ارمیچر
armature shifting motor	موتور با ارمیچر قابل تغییر
armature binding wire	سیم بست ارمیچر
magnetic armature loudspeaker	بلندگوی مغناطیسی
lap wound armature	ارمیچر رویهم
re entrant armature winding	سیم پیچ ارمیچر باز گشته
single armature converter	مبدل یک ارمیچری
single loop armature	ارمیچر تک پیچکی
smooth core armature	ارمیچر با هسته صاف
starter motor armature	ارمیچر راه انداز
toothed ring armature	ارمیچر حلقوی دندانه دار
duplex wound armature	ارمیچر دو سیم پیچی
demagnetizing turns of armature	دورهای مغناطیس زدای ارمیچر
dead turn of armature	دور هرز ارمیچر
closed	مسابقه محدود به سن یاجنس
closed	ممنوع الورود
closed	محرمانه بسته
closed <adj.> <past-p.>	بندآورده شده
closed	مسدود
closed <adj.> <past-p.>	مسدود شده
closed <adj.> <past-p.>	سد شده
closed <adj.> <past-p.>	بسته شده
closed <adj.> <past-p.>	بلوکه شده
closed <adj.> <past-p.>	مانع شده
closed	وضع اماتوری یاحرفهای
closed	پای جلو را نزدیک خط گذاشتن
closed	بسته
closed	محصور
closed system	نظام اقتصادی بسته
closed system	منزوی
closed system	نظام بسته
closed system	سیستم بسته
closed system	سازگان بسته
closed subroutine	زیرروال مسدود
closed subroutine	زیرروال بسته
closed stock	اجناس انبارشده ثابت
closed stock	اجناس ذخیره
closed society	جامعه بسته
closed season	فصل منع ماهیگیری یا شکار
closed sea	دریایی که جزو قلمرو کشوری باشد
closed sea	دریای غیر ازاد
closed traverse	خطوط متقاطع
closed traverse	پیمایش بسته
closed back	بافت پشت بسته که در آن گره های نامتقارن بدور تارهای مخالف گره خورده و در نهایت خود تار دیده نمی شود
to be closed to [all] traffic	برای [همه نوع] ترافیک بسته بودن
normally closed contact	اتصال معمولا بسته
closed to pedestrians	عبورپیادهممنوع
closed to bicycles	دوچرخهسواریممنوع
closed to motorcycles	موتورسواریممنوع
closed to trucks	عبورکامیونممنوع
closed meeting	گردهمایی محرمانه
He is closed -fisted. <proverb>	آدم خسیسى است .
closed variation	دفاع تاراش
closed variation	واریاسیون بسته
closed universe	جهان متناهی
closed universe	جهان بسته
closed routine	روال بسته
closed shop	با کارکردانحصاری
closed area	منطقه ممنوعه
closed circuit	تصویر تلویزیونی که علائم ان بوسیله سیم به چندگیرنده منتقل میشود
closed shop	قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
closed chain	زنجیر حلقهای
closed conference	گردهمایی محرمانه
closed shops	سیستم بسته
closed area	منطقه بسته
closed meeting	نشست مسدود
closed shop	سیستم بسته
closed circuits	مدار بسته
closed circuits	تلویزیون مداربسته
closed circuits	تصویر تلویزیونی که علائم ان بوسیله سیم به چندگیرنده منتقل میشود
closed shop	موسسه کارشناسی
closed circuit	مدار بسته
closed circuit	تلویزیون مداربسته
closed conference	نشست مسدود
closed shops	با کارکردانحصاری
closed shops	موسسه کارشناسی
closed joint	کوربند
closed loop	حلقه بسته
closed loop	حلقه مسدود
closed interval	فاصله محدود [کراندار] [ریاضی]
to have a closed meeting	نشست محرمانه داشتن [بخصوص سیاست]
closed mind	ذهن بسته
closed mortgage	سند رهنی غیر ازاد
closed indent	دستور خرید خارجی ازفروشنده یا سازندهای خاص
closed network	شبکه بسته
closed defence	دفاع بسته در روی لوپس
closed economy	اقتصاد بسته
closed file	ستون بسته
closed file	فایل بسته
closed fist	مشت بسته
closed shops	قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
closed formation	فرم بسته پیادهای
closed game	بازی بسته
closed group	گروه بسته
closed height	حداکثر ارتفاع لیفتراک
abel closed tester	دستگاه ابل
closed-circuit camera	دوربین نظارت
closed-circuit camera	دوربین امنیتی
closed magnetic circuit	مدار مغناطیسی بسته
closed loop gain	بهره تقویت درطبقه بسته
closed jet tunnel	تونل بادی نه الزاما با مداربسته بلکه قسمت اصلی ان کاملا بسته است
closed footed magnet	اهنربای چنبری
closed circuit television	تلویزیون مدار بسته
closed circuit tunnel	تونل مدار بسته
closed circuit battery	باتری با مدار بسته
closed magnetic core	هسته مغناطیسی بسته
closed-circuit television	تلویزیون مدار بسته
closed bus system	سیستم گذر بسته
closed-door meeting	مجلس جدا از مردم عمومی [سیاست]
closed-circuit camera	دوربین مدار بسته
coil	پیچک
coil	مارپیچ سیم پیچ
coil	بدور چیزی بطورمارپیچ پیچیدن
coil	فنر
coil	چنبره زدن
coil	حلقه
coil	کویل
coil	سیم پیچ حلقه
coil up	جمع شدن ستون زرهی
coil	حلقه شدن
coil up	پیچیدن
coil up	سیم پیچ کردن
coil	چنبره
coil down	پیچیدن
coil down	حلقه کردن
coil	حلقه کردن بوبین
coil up	تجمع ستون در راحت باش
coil	جمع کردن
coil	سیم پیچ برق پیچیدن
coil	سیم پیچ
He closed the door against the peace agreement.	تمام درها را بروی موافقتنامه صلح بست
cubic closed packed structure	ساختار مکعبی تنگچین
a closed mouth catches no flies <proverb>	تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
closed cycle reactor system	در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
primery coil	سیم پیچ اولیه
purity coil	پیچک خلوص
radiator coil	لوله لاستیکی رادیاتور
primery coil	پیچک اولیه
primary coil	پیچک راه انداز
plug in coil	پیچک دو شاخکی