English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
closed magnetic core هسته مغناطیسی بسته
Other Matches
magnetic core هسته مغناطیسی
magnetic core چنبره مغناطیسی
magnetic core memory حافظه چنبرهای مغناطیسی
toroid magnetic core هسته مغناطیسی چنبرهای
closed magnetic circuit مدار مغناطیسی بسته
core وسیله تبدیل اشعه به انرژی الکتریکی
core درون
core مرکزی
core ماهیچه
core مغزه
core رشته سیم هسته وسط سیم
core برنامه کامپیوتری ذخیره شده در حافظه اصلی
core 1-حافظه مرکزی کامپیوتر. 2-روش ذخیره سازی غیر فرار در کامپیوترهای قدیمی
core بخش هدایت مرکز یک کابل
core مغز
core هسته یا دیوارهستهای
core هسته سنگ
core چنبره
core هسته
core مغز ودرون هرچیزی
core نمونه مواد حفاری
core مغزی
core هسته مرکزی مفتول
closed <adj.> <past-p.> مسدود شده
closed <adj.> <past-p.> بندآورده شده
closed <adj.> <past-p.> مانع شده
closed <adj.> <past-p.> بلوکه شده
closed <adj.> <past-p.> بسته شده
closed <adj.> <past-p.> سد شده
closed محصور
closed ممنوع الورود
closed مسابقه محدود به سن یاجنس
closed وضع اماتوری یاحرفهای
closed پای جلو را نزدیک خط گذاشتن
closed محرمانه بسته
closed مسدود
closed بسته
reactor core هستهرآکتور
core box قالب ماهیچه
core drill مته نمونه بردار
core drilling نمونه برداری با مته
core dump روگرفت حافظه
core gap چاک هسته
core hole سوراخ هسته
core memory حافظه چنبرهای
core matrix ماتریس چنبرهای
core loss اتلاف اهن
core loss اتلاف هسته
core iron اهن هسته
concrete core نمونه استوانهای بتن
radiator core هستهرادیاتور
core binder ماده چسبی که برای تقویت به ماسه ریخته گری اضافه میشود
cable core سیم کابل
bobbin core هسته سیم پیچ
three core cable کابل سه رشتهای
armature core هسته ارمیچر
apple core تخمدان سیب
transformer core هسته ترانسفورماتور
watertight core هسته اب بندی
it is rotten at the core ازدرون خراب است
air core بی هسته
wire core مغزی سیمی
clay core مرکزخاکرس
coil core هسته سیم پیچ
coil core هسته بوبین
solenoid core هسته سولنئید
core barrel لوله نمونه بردار
core nail سوزن هسته
magnet core هسته
ferrite core به کار می رفت
four core cable کابل چهار سیمه
four core cable کابل چهاررشتهای
hard core زیرسازی جاده
hard core پی جاده
hard core مصالح تخریب
hard core مصالح اوار
core of the earth هسته زمین
hollow core هسته مجوف
impervious core هسته ناتراوا
impervious core هسته نفوذناپذیر
iron core هسته اهن
laminated core هسته متورق
magnet core هسته مغناطیسی
magnet core هسته اهنربا
ferrite core ماده مغناطیسی کوچک که بار الکترومغناطیسی را نگه می دارد در هسته حافظه
ferrite core جمبره فریتی
extendeo core حافظه چنبرهای توسعه یافته
core memory حافظه هستهای
core oven کوره هسته
core pin خار هسته
core plane صفحه چنبره ها
core print تکیه گاه ماهیچه
core sample نمونه استوانهای
core sand ماسه ریخته گری
core storage انباره چنبرهای
single core کابل یک رشتهای
core storage انبار چنبرهای
core storage انباره هستهای
core transformer مبدل هسته دار
single core هادی تک رشتهای
closed society جامعه بسته
closed stock اجناس ذخیره
closed stock اجناس انبارشده ثابت
closed subroutine زیرروال بسته
closed subroutine زیرروال مسدود
closed season فصل منع ماهیگیری یا شکار
closed sea دریایی که جزو قلمرو کشوری باشد
closed universe جهان متناهی
closed mortgage سند رهنی غیر ازاد
closed routine روال بسته
closed network شبکه بسته
closed mind ذهن بسته
closed system نظام اقتصادی بسته
closed variation دفاع تاراش
closed variation واریاسیون بسته
closed universe جهان بسته
closed sea دریای غیر ازاد
closed area منطقه ممنوعه
closed traverse پیمایش بسته
closed traverse خطوط متقاطع
closed system سازگان بسته
closed system سیستم بسته
closed system نظام بسته
closed system منزوی
normally closed contact اتصال معمولا بسته
closed shop با کارکردانحصاری
closed circuit مدار بسته
closed circuit تلویزیون مداربسته
He is closed -fisted. <proverb> آدم خسیسى است .
closed circuit تصویر تلویزیونی که علائم ان بوسیله سیم به چندگیرنده منتقل میشود
closed interval فاصله محدود [کراندار] [ریاضی]
closed shop موسسه کارشناسی
closed to trucks عبورکامیونممنوع
to have a closed meeting نشست محرمانه داشتن [بخصوص سیاست]
closed to pedestrians عبورپیادهممنوع
closed to motorcycles موتورسواریممنوع
to be closed to [all] traffic برای [همه نوع] ترافیک بسته بودن
closed circuits تصویر تلویزیونی که علائم ان بوسیله سیم به چندگیرنده منتقل میشود
closed shop سیستم بسته
closed circuits مدار بسته
closed shop قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
closed circuits تلویزیون مداربسته
closed shops سیستم بسته
closed shops با کارکردانحصاری
closed shops موسسه کارشناسی
closed shops قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
closed to bicycles دوچرخهسواریممنوع
closed conference نشست مسدود
closed file فایل بسته
closed fist مشت بسته
closed formation فرم بسته پیادهای
closed game بازی بسته
closed group گروه بسته
closed height حداکثر ارتفاع لیفتراک
closed indent دستور خرید خارجی ازفروشنده یا سازندهای خاص
closed meeting گردهمایی محرمانه
closed joint کوربند
closed loop حلقه بسته
closed loop حلقه مسدود
closed file ستون بسته
closed economy اقتصاد بسته
closed defence دفاع بسته در روی لوپس
closed meeting نشست مسدود
closed area منطقه بسته
closed conference گردهمایی محرمانه
closed chain زنجیر حلقهای
closed back بافت پشت بسته که در آن گره های نامتقارن بدور تارهای مخالف گره خورده و در نهایت خود تار دیده نمی شود
rubble hard core مصالح تخریب
rosin core solder لحیم با مغز کولوفان
iron core transformer مبدل با هسته اهنی
rubble hard core مصالح اوار
single core cable کابل یک سیمه
iron core coil پیچک با هسته اهنی
iron core choke پیچک با هسته اهنی
concrete core wall دیوار با هسته بتنی
air core transformer ترانسفورماتور با هسته هوایی
air core chuke پیچک با هسته هوایی
smooth core armature ارمیچر با هسته صاف
single core cable کابل یک رشتهای
core baking oven کوره خشک کننده
core blowing equipment تجهیزات دمیدن هسته
magnet core aerial آنتن با هسته آهنربایی
core molding machine دستگاه ریخته گری هسته
closed-circuit television تلویزیون مدار بسته
abel closed tester دستگاه ابل
closed-circuit camera دوربین نظارت
closed bus system سیستم گذر بسته
closed circuit battery باتری با مدار بسته
closed circuit tunnel تونل مدار بسته
closed coil armature ارمیچر مدار بسته
closed jet tunnel تونل بادی نه الزاما با مداربسته بلکه قسمت اصلی ان کاملا بسته است
closed footed magnet اهنربای چنبری
closed-door meeting مجلس جدا از مردم عمومی [سیاست]
closed circuit television تلویزیون مدار بسته
closed-circuit camera دوربین امنیتی
closed loop gain بهره تقویت درطبقه بسته
closed-circuit camera دوربین مدار بسته
spilt core type transformer ترانسفورماتور انبری
a closed mouth catches no flies <proverb> تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
cubic closed packed structure ساختار مکعبی تنگچین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com