Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 112 (7 milliseconds)
English	Persian
coach built	چوبی
Other Matches
coach	واگن راه اهن
coach	مربی ورزش
coach	رهبری عملیات ورزشی را کردن
coach	مربی
coach	اماده ساز
coach	کالسکه
coach	کمک مربی کمک استاد
coach	معلمی کردن
coach-and-four	درشکهقدیمی
coach station	پارکینگوایستگاهدرشکه
coach box	جای کالسکه ران
playing coach	مربی
stage coach	دلیجان
coach connection	کلاجمتصل
slow coach	ادم بیحال یا کودن
coach's box	محل ایستادن مربی در پایگاه 1 و 3 بیس بال
coach park	مکانپارکینگاتوبوسو درشکه
slow coach	ادم قدیمی مسلک
coach-house	ساختمان خدمه [در کنار ساختمان اصلی]
coach dog	یکجورسگ که برای رفتن دنبال درشکه تربیت میکنند
motor coach	مینی بوس سفری
mail coach	دلیجان پستی
head coach	سرمربی
hackney coach	کالسکه یا درشکه کرایه درشکه چهارچرخه ودو اسبه
player coach	مربی
coach varnish	رنگ
coach varnish	لاک
coach screw	پیچ خودکار
coach house	درشکه خانه
coach house	کالسکه خانه
coach fellow	یک لنگه اسب کالسکه
coach varnish	جلا
assistant coach	کمک مربی
open-plan coach	طرحبازوگن
coach and pupil method	روش استفاده ازکمک مربی
coach and pupil method	روش مربی و شاگرد دراموزش
motor coach jack	جک اتومبیل
built in	توکار
new built	تازه ساز
built-in	تابع مخصوصی که در برنامه پیاده سازی شده است
built-in	ی از سیستم است
built	ریخت
built up	پر از ساختمان
built	ساخت
built-up	پر از ساختمان
built into	که هنوز بخش فیزیکی سیستم است
new built	نوساخت نوساز
built in	وسیلهای که از ابتدای ساخت روی دستگاه سوار شده باشد
built-in	تشخیص خطا و بررسی اعتبار به طور خودکار روی داده دریافت شده
built in	موجود در داخل چیزی
built	ترکیب
built in	غیر قابل انتقال
built-in	غیرقابل انتقال
well-built	خوشاستیل - خوشساخت
built-in	نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
built in	جزو ساختمان
new built	تازه ساخت
purpose-built <adj.>	به درد بخور
purpose-built <adj.>	قابل اجرا
purpose-built <adj.>	بدرد خور
purpose-built <adj.>	دارای مزیت
purpose-built <adj.>	قابل استفاده
purpose-built <adj.>	مناسب
It has built up quite a reputation.	اسمش خوب دررفته
purpose-built	تکمنظوره برایمنظوریخاص
purpose-built <adj.>	سودمند
purpose-built <adj.>	کارکردی
built-in microphone	میکروفن
the churach built him up	کلیسا اورا تربیت یا تهذیب اخلاق کرد
purpose-built <adj.>	درست
purpose-built <adj.>	شایسته
purpose-built <adj.>	هدفمند
purpose-built <adj.>	اجرا شدنی
purpose-built <adj.>	مفید
purpose-built <adj.>	باصرفه
purpose-built <adj.>	عملی
custom-built	آنچه مخصوص یک مشتری ساخته شده است
built in font	فونت توکار
built in engine	موتور تاسیسات
built in check	بررسی توکار
built in check	مقابله توکار
built in aerial	آنتن دستگاهی
brick built	اجر ساز
brick built	اجری
air built	پوچ
air built	هوایی
jerry-built	با بی دقتی روی هم سوار شده
jerry-built	ارزان بناشده
jerry-built	سر هم بندی شده
jerry built	با بی دقتی روی هم سوار شده
jerry built	ارزان بناشده
jerry built	سر هم بندی شده
built in function	تابع توکار
built up edge	لبه مخصوص نصب
built in fonts	شکل حروف تعبیه شده
built up section	مقاطع مرکب
built up lining	پوشش مرکب
built up frog	قورباغهای نصب
built up frog	قلبی ریل
built up frog	قطعهای شبیه به قلب که برای ریلها به کار برده میشود
custom built	سفارشی تهیه شده اختصاصی
built up crossing	قطعه ریل متقاطع
built up beam	تیر ساخته شده
built on sand	ناپایدار
built on sand	سست بنیاد
built in stabilizers	تثبیت کنندههای خودکار
built in panel	تابلوی نصب
built in jack	جک مخصوص نصب
custom built	سفارشی
Rome was not built in a day <proverb>	رم یکشبه بنا نشد
made or built up mast	دگل چند تیکه

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com