English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 73 (6 milliseconds)
English Persian
codress procedure روش ذکر گیرندگان به صورت رمزی روش رمز کردن کلیه پیام
Other Matches
codress نوعی پیام که کلیه متن ان فقط به رمز ارسال میشود گیرندگان رمزی پیام باادرس رمزی
procedure روش وطرز عمل
procedure طرزکار
procedure رویه طریقه فرایند
procedure پروسه
procedure نحوه عمل
procedure روش کار
procedure زبان برنامه نویسی سطح بالا که امکان برنامه نویسی تابعی را فراهم میکند
procedure بخش کوچک کد دستورات کامپیوتری که حاوی تابع مکرر است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است
procedure روش یا مسیر مورد استفاده در حل مشکل
procedure اقدام
procedure طرز
procedure رویه
procedure طرز عمل
procedure روش
procedure ایین دادرسی
procedure روند
procedure پردازه
procedure دستورالعمل
procedure روال
procedure روش شیوه
procedure فرابرش
procedure ایین کار روش کار
procedure شیوه
procedure turn دور زدن برای برگشتن در مسیر
procedure turn دور زدن برای تغییر مسیرهواپیما
procedure sign علایم ارسالی در شبکه قبل ازشروع مکالمات
procedure word کلماتی که قبل از شروع مکالمه مخابره می شوند
procedure oriented رویه گرا
procedure message پیام معمولی
procedure message پیام عادی
procedure manual کتاب راهنمای رویهای
procedure division یکی از چهار قسمت اصلی برنامه کوبول
pure procedure رویه جامع
recovery procedure رویه ترمیمی
[procedure of] solution راه حل
procedure checklist ایجادکنندهلیستتنظیم
rules of procedure نظامنامه داخلی
rules of procedure قوانین مربوط به روش جاری
rules of procedure روش جاری
regular procedure اقدام قانونی
recursive procedure رویه بازگشتی
procedure declaration اعلان رویه
cataloged procedure رویه فهرست بندی شده
in stream procedure رویه با مسیل
illegal procedure خطای تیم مهاجم
endorcement procedure شیوه اجرا
court procedure محاکمه
control procedure رویه کنترل
code of procedure قانون اصول محاکمات
code of procedure قانون ایین دادرسی
civil procedure ایین دادرسی مدنی
civil procedure اصول محاکمات حقوقی
inquisitorial procedure دادرسی با شکنجه و سخت گیری
it was an incorrect procedure یک اقدام غلطی بود
legal procedure دادرسی
law of procedure قانون اصول محاکمات قانون شکلی
law of procedure قانون ائین دادرسی
it was an incorrect procedure جریانش درست نبود
legal procedure محاکمه
root canal procedure درمان ریشه [دندان پزشکی]
root canal procedure روت کانال تراپی [دندان پزشکی]
principle of criminal procedure ایین دادرسی کیفری
root canal procedure عصب کشی [روت کانال] [دندان پزشکی]
Act according to the previous procedure. بترتیب گذشته عمل کنید
the low of criminal procedure قانون اصول محاکمات جزایی
civil procedure code قانون ایین دادرسی مدنی
law of criminal procedure ائین دادرسی کیفری
law of civil procedure ائین دادرسی مدنی
procedure oriented language زبان رویه گرا
input output procedure رویه ورودی- خروجی
principle of criminal procedure اصول محاکمات جزائی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com