English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 127 (7 milliseconds)
English Persian
commodity agreement تثبیت مشترک قیمت فروش
commodity agreement موافقتنامه کالا
Other Matches
This is against our agreement. [This is contrary to our agreement] این بر خلاف قرارداد ما است.
commodity کالا جنس
commodity کالا
commodity کالای مصرفی
commodity جنس
commodity محصول
commodity مواد اولیه متاع
commodity امتعه
commodity وسیله مناسب
commodity متاع
commodity چیزی که قادر به رفع نیاز بشر بوده ومقدار عرضه ان محدود باشد
commodity command فرماندهی اماد
commodity rate براتهای تجارتی
easy commodity کالای نا مرغوب
commodity code رمز کالا
commodity catalogue کاتالوگ کالا
commodity money پولی که در تهاتر بجای کالابه کار رود
commodity broker دلال کالا
commodity approach بررسی بازار با مطالعه مسیرتولید تا مصرف
commodity agreements قرارداد کالاها
commodity money پول جنسی
commodity market بازار کالای مصرفی
commodity code علامت کالا
commodity exchange مبادله کالا
commodity exchange بورس مواداولیه
commodity exchange بورس کالا
commodity flow جریان کالا
commodity code شماره کالا
commodity command یکان امادکالاهای مصرفی
commodity groups گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
commodity market بازار کالا
commodity market بازار مواد اولیه
commodity broker واسطه کالا
commodity loading بارگیری کالاهای مختلف
agreement مطابقهء نحوی
agreement معاهده و مقاطعهء توافق
agreement توافق
agreement قرارداد
agreement قرار قبول
to come to an agreement یکدل شدن توافق حاصل کردن
to come to an agreement موافقت پیداکردن
to off an agreement قصد خود را برای الغای قراردادی اگاهی دادن
unless otherwise agreement مگر به ترتیب دیگری توافق شده باشد
agreement موافقت
agreement پیمان
in agreement with somebody با کسی موافقت داشتن
agreement موافقت نامه
come to an agreement توافق حاصل کردن
come to an agreement موافقت پیدا کردن
agreement قراداد
agreement موافقتنامه
agreement سازش
reach an agreement به توافق رسیدن
plea agreement توافق مدافعه
written agreement موافقت نامه پیمان نامه
written agreement قولنامه
wage agreement قرارداد دستمزد
verbal agreement موافقت شفاهی
to fly away from an agreement نقض عهدکردن
unilateral agreement قرارداد یک جانبه
trade agreement موافقتنامه تجارتی
trade agreement موافقت نامه تجاری
skeleton agreement چهارچوب توافق [حقوق]
unilateral agreement توافق یک جانبه
outline agreement چهارچوب توافق [حقوق]
wage agreement موافقت نامه دستمزد
gentlemen's agreement قول جوانمردانه
master agreement چهارچوب توافق [حقوق]
frame agreement چهارچوب توافق [حقوق]
basic agreement چهارچوب توافق [حقوق]
outline agreement توافق اولیه
skeleton agreement توافق اولیه
master agreement توافق اولیه
frame agreement توافق اولیه
basic agreement توافق اولیه
to fly away from an agreement پیمان شکنی کردن
agreement coefficient ضریب توافق
extension of the agreement تمدید مدت قرارداد
gentelmen's agreement موافقتنامه دوستانه
gentelmen's agreement کلیه توافقهایی که مستند به اسنادرسمی و امضا شده نباشد
gentlemen's agreement قرارداد شفاهی
gentlemen's agreement قول مردانه
gentlemen's agreement موافقت شرافتمندانه
implicit agreement موافقت ضمنی
labor agreement موافقتنامه کار
executive agreement موافقتنامه اجرایی موافقتنامه قابل اجرا
quota agreement موافقت سهمیه
enter into an agreement قراردادی را منعقد کردن
agreement of arbitration قرارداد داوری
agreement of arguments توافق نشانوندها
arbitration agreement توافق بر حکمیت
arbitration agreement موافقت نامه داوری
clearing agreement موافقتنامه بازرگانی بین دوکشور
collective agreement توافق جمعی
concessionary agreement امتیاز نامه
agreement area سطح مورد قرارداد
labor agreement قرارداد کار
lease agreement قرارداد اجاره
preliminary agreement قولنامه
private agreement قرارداد خصوصی
reciprocal agreement توافق دو جانبه
potsdom agreement تاکید وتشریح کردند
potsdom agreement موافقتنامه پوتسدام موافقتنامه منعقده بین امریکاو شوروی و انگلیس پس ازپایان جنگ جهانی دوم به سال 5491 که در ان سه دولت خط مشی خود را نبست به المان اشغال شده
reciprocal agreement قرارداد دو جانبه
reciprocal agreement قراردادی که دو کشور برای توسعه روابط اقتصادی با یکدیگرمنعقد می سازند و بر این مبنا به یکدیگر امتیازاتی ازنظر تعرفه گمرکی و عوارض و تسهیلات می دهند
special agreement قرارداد ویژه
swap agreement موافقتنامه مبادلات ارزی قرار معاوضه ارزی
tenency agreement اجاره نامه
mutilateral agreement موافقت چند جانبه
mutual agreement توافق طرفین
letter of agreement موافقتنامه
to enter into an agreement پیمان یا قراردادی منعقد کردن
agreement water rate نرخ قراردادی اب
bretton woods agreement موافقت نامه برتن وودز
european monetary agreement موافقتنامه پولی اروپا موافقتنامه تنظیمی بین کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی اروپا به منظور تسهیل و تنظیم روابط پولی متعاقدین
agreement on partial payments توافق در پرداخت های قسطی
Lease (rental) agreement. اجاره نامه (قرار داد اجاره )
To conclude an agreement (contract). قراردادی بستن
The rental agreement has exprired. تاریخ قرارداد اجاره سر آمده است
The party to the contract (agreement). طرف قرارداد
dangerous goods by road agreement موافقتنامه بین کشورهای اروپایی که در ان درخصوص وسیله حمل نحوه بسته بندی و مشخصات وسیله حمل ونقل توضیح لازم داده شده است
An open - dated agreement ( contract) . قرارداد بدون مدت
He closed the door against the peace agreement. تمام درها را بروی موافقتنامه صلح بست
enewal of contract by tacit agreement تجدید توافق بر اساس توافق ضمنی
general agreement on tariff & trade (gat موافقت نامه عمومی تعرفه وتجارت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com