English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 176 (9 milliseconds)
English Persian
compass rose صفحه جهت یاب
compass rose دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
compass rose شمال نما
Other Matches
the rose باد مبارک
the rose حمره
the rose بادسرخ
rose گل سرخ
rose رنگ گلی سرخ کردن
rose of may نرگس سفید
under the rose نهانی زیر جلی محرمانه در خفا
rose chafer سوسک علفخوار سوسک تغذیه کننده از گل سرخ
rose bush گلبن
rose bush بته گل سرخ
rose bay گل معین التجاری
rose cheeked گلچهره
rose colored گلی
rose leaf برگ گل
rose gall برامدگی در درخت نسترن که انرا حشره ویژهای فراهم می ورد
rose fever تب بهاره
rose diamond الماس فلامک
rose cut دارای تراش فلامک
rose coloured مبنی برخوش بینی
rose coloured گلگون
rose coloured گلی
rose colour رنگ گلی
rose colored گلگون
rose lipped یاقوت لب
rose bud دخترزیبا غنچهای
mallow rose گل خطمی
monthly rose خطمی مجلسی
monthly rose خطمی درختی
guelder rose بداغ
damask rose گل محمدی
corn rose شقایق
corn rose گل خشخاش
musk rose گل مشکیجه
no rose without thorn گل بیخارنچیده است کسی
rose cheeked گلعذار
red rose گل سرخ
red rose گل سوری
rose bay خر زهره
dog rose نوعی از گل نسرین
rose box الک ته لوله پمپ خن ناو
rose bud غنچه گل سرخ
he rose from the ranks از پایه سربازی باینجارسید از رتبه سربازی ترقی کرد
rose motif نگاره گل رز [در فرش های مختلف ایرانی از انواع گل رز از جمله طرح گل فرنگ، طرح درختی، طرح باغی، طرح گل و بوته استفاده می شود.]
wind rose نمودار وضع هوا ومیزان وزش بادها وجهت انها
rose water گلاب زدن
rose window پنجره گرد که ارایش هایی بشکل گل دارد
the rose of tehran زیباترین زن یادختردرتهران ملکه وجاهت تهران
wind rose شقایق اگرمون
yellow rose گل زرد
rose hip نوعیمیوهنارنجییاسرخرنگ
tea rose گل چای
He rose against the regime. بر ضد دولت قیام کرد
There is no rose without thorn . <proverb> هیچ گلى بى خار نیست .
as fair as a rose <idiom> مثل ماه
as fresh as a rose <idiom> مثل هلوی پوست کنده
cabbage rose طرح گل رز کلمی که بیشتر بصورت گل های توپر و در نقشه های اروپایی و طرح گل فرنگ دیده می شود
European rose طرح گل رز اروپایی [که نام دیگر آن همان گل فرنگ است.]
rose water لطیف احساساتی
rose water لطافت
china rose خطمی مجلسی
rose preserve گلفند
rose preserve گل انگبین
rose of sharon بامیه شامی
rose of jericho کف مریم
rose mallow گل پنیرک
rose mallow گل خطمی
rose lipped دارای لبهای گلگون
rose rash سرخچه
rose rash کاذب
rose water گلاب
rose vinegar خیسانده گل سرخ در سرکه
rose red رنگ سرخ
rose red گل سرخی
rose red سرخ
rose rash بدل سرخک
crumpled rose leaf چیزی که خوشی انسان رامنغض میکند
The smoke rose straight up. دود راست رفت بالا
life is not all rose culour در زندگی نوش ونیش باهم است
rose-coloured spectacles عینک خوش بینی
with in compass بدون مبالغه
compass به دست آوردن
compass وسعت دایره
compass قطبنما
compass قطب نما
compass saw اره تیغه باریک
compass جهت یاب
compass پرگار
compass course مسیر مغناطیسی خودرو یاهواپیما یا تانک
compass دوره
compass حدود
compass پرگار قطب نما
compass جهت کردن محصور کردن
compass مدارچیزی راکامل نمودن
compass دور زدن
compass نقشه کشیدن اختراع کردن
compass تدبیر کردن
compass محدود کردن فهمیدن
compass درک کردن
compass گرد مدور
compass باقطب نماتعیین
compass حدود وثغور حوزه
compass حیطه
compass دایره
look at the world through rose-colored glasses <idiom> خیلی مثبت بودن
I planted the garden with rose – bushes . درباغ بوته های گل سرخ کاشتم
compass card صفحه قطبنما
bow compass نوعی پرگار که برای رسم دایرههای کوچک بکار میرود
aperiodic compass قطب نمای چفت شونده
astro compass قطب نمای ژیروسکوپی
beam compass پرگار بازودار
aperiodic compass قطب نمای با عقربه چفت شونده
astro compass قطب نمای نجومی
standard compass قطبنمای اصلی مغناطیسی
liquid compass مایعقطبنما
compass bridge قطبنمایعرشهکشتی
magnetic compass قطب نما
mariner's compass قطبنمای ژیروسکپی کشتی
transit compass الت سنجش گوشههای افقی
to fetch a compass دورزدن
to box the compass جهات سی ودوگانه قطب نمارابه ترتیب گفتن
to fetch a compass گردگشتن
compass point جهتقطبی
swinging the compass تصحیح انحراف قطب نما تصحیح خطای قطب نما
steering compass قطبنمای سکان
compass azimuth گرای مغناطیسی
inclination compass قطبنمای میلی
gyro compass قطب نمای نجومی
gyro compass قطب نمای ژیروسکوپی
compensation of compass تصحیح قطبنما
compass window شاه نشین نیم گرد
per standard compass برحسب قطب نمای استاندارد
radio compass قطبنمای رادیویی
compass swing چرخش خط محوری
compass stand binnacle compass
compass platform bridge
compass plane رنده سینه
master compass قطبنمای الکتریکی اصلی قطبنمای اصلی
mariner's compass قطبنمای دریایی
induction compass قطب نمای القائی
hair compass پرگار سوزنی
magnetic compass قطبنمای مغناطیسی
magnetic compass قطب نمای مغناطیسی
magnetic compass قطبنما
gyro compass قطبنمای الکتریکی
compass north شمال قطب نما
compass north شمال مغناطیسی
compass card گلباد
compass card صفحه قطب نما
compass calibration تنظیم انحراف قطب نما
compass calibration تنظیم قطب نما
compass bowl جام قطبنما
compass binnacle پایه قطبنمای مغناطیس stand compass : sys
compass bearing موقعیت برحسب قطبنما
compass bearing زاویه توجیه قطب نما
compass bearing سمت قطب نما
compass compensation تصحیح قطب نما
compass compensation تنظیم قطب نما از نظر اثر نیروی مغناطیسی فلزات مجاور
compass azimuth گرای قطب نمای کشتی
compass error جمع انحراف تغییرپذیری وخطای گردش شمالی
compass direction جهت قطبنمای مغناطیسی
compass swing قطب نما انحراف طولی قطب نما
compass direction گرای مغناطیسی
compass direction سمت قطب نما
compass declination انحراف مغناطیسی قطب نما
compass declination انحراف قطب نما
see the world (things) through rose-colored glasses <idiom> فقط خوبیهای یکچیز را دیدن
compass magnetic binnacle binnacle
compass acceleration error اشتباه قطب نما در اثر سرعت گرفتن کشتی یا هواپیما
compass meridian line قطبنمایخطنصفالنهار
aperiodic magnetic compass قطب نمای مغناطیسی بدون نوسان
gyro magnetic compass قطب نمای ژیروسکوپی ناوژیروسکوپ مغناطیسی
compass acceleration error خطای شتاب جهت یاب
cross section of a liquid compass قسمتموربقطبنمایمایع
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com