Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (10 milliseconds)
English	Persian
compass acceleration error	اشتباه قطب نما در اثر سرعت گرفتن کشتی یا هواپیما
compass acceleration error	خطای شتاب جهت یاب
Other Matches
acceleration error	اشتباه مسیر هواپیما دراثرتغییر سرعت
compass error	جمع انحراف تغییرپذیری وخطای گردش شمالی
acceleration	تعجیل
acceleration	سرعت دادن
acceleration	تندی
acceleration	سرعت
acceleration	تعجیل افزایش
acceleration	تسریع
acceleration	گاز دادن
acceleration	شتاب
acceleration	جهش تحصیلی
initial acceleration	شتاب اولیه
acceleration of gravity	شتاب گرانش
acceleration of gravity	شتاب ثقل
acceleration lane	خط شتاب
acceleration lane	خط سرعت گیری
acceleration principle	یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
acceleration coefficient	ضریب شتاب
impact acceleration	شتاب ضربه ای
linear acceleration	شتاب خطی
coefficient of acceleration	ضریب شتاب اقتصادی
acceleration of gravity	شتاب گرانی
resultant acceleration	شتاب خالص
educational acceleration	جهش آموزشی
electron acceleration	شتاب الکترون
transverse acceleration	شتاب عرضی
angular acceleration	شتاب زاویهای
centrifugal acceleration	شتاب گریز از مرکز
centripetal acceleration	نیروی جانب مرکز
centripetal acceleration	شتاب مرکزگرا
acceleration time	زمان شتاب
acceleration space	فضای شتاب
coefficient of acceleration	ضریب شتاب
acceleration principle	براساس این اصل سرمایه گذاری متناسب است با تغییرات تولید که بارابطه زیر بیان می گردد : Y * A = I
acceleration principle	اصل شتاب
coriolis acceleration	شتاب یک ذره که دریک دستگاه مختصات شتابدار درحرکت است
negative acceleration	شتاب منفی
net acceleration	شتاب برایند
net acceleration	شتاب خالص
resultant acceleration	شتاب برایند
instantaneous acceleration	شتاب لحظه ای
normal acceleration	شتاب عمودی
normal acceleration	شتاب قائم
longitudinal acceleration	شتاب طولی
positive acceleration	شتاب مثبت
acceleration of free fall	شتاب ثقل
acceleration due to gravity	شتاب ثقل
acceleration of free fall	شتاب گرانی
post deflection acceleration	شتاب ثانوی
compass	تدبیر کردن
compass	به دست آوردن
compass course	مسیر مغناطیسی خودرو یاهواپیما یا تانک
with in compass	بدون مبالغه
compass	پرگار قطب نما
compass	قطب نما
compass saw	اره تیغه باریک
compass	دور زدن
compass	مدارچیزی راکامل نمودن
compass	قطبنما
compass	حدود
compass	درک کردن
compass	پرگار
compass	جهت یاب
compass	گرد مدور
compass	محدود کردن فهمیدن
compass	حدود وثغور حوزه
compass	نقشه کشیدن اختراع کردن
compass	دوره
compass	جهت کردن محصور کردن
compass	وسعت دایره
compass	دایره
compass	باقطب نماتعیین
compass	حیطه
compass window	شاه نشین نیم گرد
compass rose	شمال نما
compass stand	binnacle compass
compass plane	رنده سینه
compass swing	قطب نما انحراف طولی قطب نما
compass rose	دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
compass platform	bridge
compass north	شمال قطب نما
compass north	شمال مغناطیسی
compass direction	جهت قطبنمای مغناطیسی
compass direction	گرای مغناطیسی
compass direction	سمت قطب نما
compass declination	انحراف مغناطیسی قطب نما
compass declination	انحراف قطب نما
compass compensation	تنظیم قطب نما از نظر اثر نیروی مغناطیسی فلزات مجاور
compass rose	صفحه جهت یاب
compass swing	چرخش خط محوری
compensation of compass	تصحیح قطبنما
compass point	جهتقطبی
per standard compass	برحسب قطب نمای استاندارد
magnetic compass	قطبنمای مغناطیسی
magnetic compass	قطب نمای مغناطیسی
magnetic compass	قطبنما
magnetic compass	قطب نما
mariner's compass	قطبنمای ژیروسکپی کشتی
mariner's compass	قطبنمای دریایی
master compass	قطبنمای الکتریکی اصلی قطبنمای اصلی
inclination compass	قطبنمای میلی
hair compass	پرگار سوزنی
gyro compass	قطبنمای الکتریکی
liquid compass	مایعقطبنما
compass bridge	قطبنمایعرشهکشتی
transit compass	الت سنجش گوشههای افقی
to fetch a compass	گردگشتن
to fetch a compass	دورزدن
to box the compass	جهات سی ودوگانه قطب نمارابه ترتیب گفتن
swinging the compass	تصحیح انحراف قطب نما تصحیح خطای قطب نما
steering compass	قطبنمای سکان
standard compass	قطبنمای اصلی مغناطیسی
gyro compass	قطب نمای ژیروسکوپی
gyro compass	قطب نمای نجومی
induction compass	قطب نمای القائی
radio compass	قطبنمای رادیویی
compass compensation	تصحیح قطب نما
compass card	صفحه قطبنما
compass azimuth	گرای قطب نمای کشتی
compass azimuth	گرای مغناطیسی
astro compass	قطب نمای نجومی
aperiodic compass	قطب نمای با عقربه چفت شونده
astro compass	قطب نمای ژیروسکوپی
bow compass	نوعی پرگار که برای رسم دایرههای کوچک بکار میرود
beam compass	پرگار بازودار
aperiodic compass	قطب نمای چفت شونده
compass bearing	سمت قطب نما
compass bearing	زاویه توجیه قطب نما
compass card	گلباد
compass card	صفحه قطب نما
compass calibration	تنظیم انحراف قطب نما
compass calibration	تنظیم قطب نما
compass bowl	جام قطبنما
compass binnacle	پایه قطبنمای مغناطیس stand compass : sys
compass bearing	موقعیت برحسب قطبنما
gyro magnetic compass	قطب نمای ژیروسکوپی ناوژیروسکوپ مغناطیسی
compass meridian line	قطبنمایخطنصفالنهار
aperiodic magnetic compass	قطب نمای مغناطیسی بدون نوسان
compass magnetic binnacle	binnacle
cross section of a liquid compass	قسمتموربقطبنمایمایع
error	خطای اپراتور خطای سخت افزار یا نرم افزاری . خطایی در برنامه که باعث جلوگیری از کارکردن درست برنامه یا سیستم میشود
error	خطای تیراندازی انحراف گلوله ازمسیر
an i. error	سهو
error	سهو
mean error	خطای میانگین
error	خطا
error	اشتباه
error	غلط
error	لغزش
error	سهو خطا
error	عقیده نادرست
in error <adj.>	خطا
in error <adj.>	نادرست
error	تقصیر
in error <adj.>	غلط
in error <adj.>	اشتباه
sampling error	خطای نمونه گیری
standard error	خطای پایه
parallax error	خطای پارالاکس [مهندسی]
standard error	خطای استانده
sampling error	اشتباه نمونه گیری
Error analysis	تجزیه و تحلیل خطا [ریاضی]
soft error	خطای ملموس
space error	خطای فضایی
observational error	خطای مشاهده [ریاضی]
standard error	خطای معیار
standard error	خطای استاندارد
standard error	خطای معدل
standard error of mean	خطای معیار میانگین
rounding error	خطای گرد کردن
round off error	خطای گرد کردن
roud off error	خطای گرد کردن
personal error	خطاهای شخص
relative error	خطای نسبی
random error	خطای تصادفی
range error	اشتباه در تخمین دریایی اشتباه بردی اشتباه برد
quadrantal error	اشتباه قرائت دستگاه جهت یاب هواپیما
propagated error	اشتباه منتشر شده
propagated error	خطای پخش شده
probable error	خطای ممکن
probable error	اشتباه احتمالی
probable error	خطای احتمالی
personal error	خطای شخصی
random error	خطای بختایی
probable error	خطای متحمل [ریاضی]
residual error	خطای مانده
recoverable error	خطای قابل بهبود
recoverable error	اشتباه قابل اصلاح
recoverable error	خطای ترمیم پذیر
recoverable error	خطای قابل ترمیم
recoverable error	نوع خطا که امکان ادامه اجرای برنامه پس ازرویدادن ان میدهد
probable error	خطای ممکن [ریاضی]
recording error	خطای ضبط
personal error	خطاهای انفرادی افراد
error description	توضیح عیب
free from error <adj.>	بی عیب و نقص
description of error	توضیح نقص
free from error <adj.>	بدون مشکل
trial and error <idiom>	یافتن راه حلهای مناسب برای یافتن راهی مناسب
error description	توضیح نقص

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com