Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 87 (6 milliseconds)
English	Persian
complete offence	جرم تام
Other Matches
complete	کامل
complete	خاتمه دادن به یک کار
complete	خاتمه یافته یا کامل شده
complete	آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
complete	عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
complete	تام
complete	تکمیل کردن
complete	تکمیل
complete	بانجام رساندن
complete	کامل کردن انجام دادن
complete	تمام
complete inventory	موجودی کامل
complete graph	گراف کامل
complete game	یک بازی کامل از طرف توپزن
complete ditch	گودبرداری کامل
complete ditch	گود کامل
complete sound	فشنگ کامل
It was a complete surprise to me .	کاملا" غافلگیر شدم
complete oligopoly	انحصار چند جانبه کامل
complete substitution	جانشین کامل
complete substitution	جانشینی کالاها
complete substitution	وقتی یک کالاجای کالای دیگر را بگیرد
complete transaction	معامله قطعی و تمام شده که دنباله نخواهد داشت
rounds complete	فرمان تیر تمام
rounds complete	تیر تمام شد
Shen wI'll the work be complete?	اینکار کی کامل می شود ؟
A complete shambles. Hotch -poych.	آش شله قلمکار (قاطی پاتی )
No offence!	قصد اهانت ندارم!
No offence!	نمی خواهم توهین کنم!
offence	جرم
offence	بزه
offence	تعرض
offence	قانون شکنی- بزه
offence	رنجش تجاوز
offence	دلخوری
offence	اهانت توهین
offence	هجوم
offence	یورش
offence	تقصیر حمله
offence	گناه
offence	افند
offence	عملیات تعرضی
offence	توهین
offence	تفصیر
offence	خلاف
offence	لغزش
offence	عملیات افندی
offence	حمله
offence	خطا
petty offence	خطا
petty offence	انحراف
petty offence	لغزش
petty offence	خلاف
petty offence	جرم خلافی
petty offence	جرم کوچک
political offence	جرم سیاسی
victim of an offence	person the committedagainst
victim of an offence	مجنی علیه
To take offence at something . To take something to heart .	حرفی را بدل گرلتن
perpetrator of an offence	مرتکب جرم
perpetration of an offence	مباشرت در جرم
it is an offence to morlity	منافی اخلاق است
full offence	جرم تام
committing an offence	مرتکب جرمی شدن
impossible offence	جرم محال
incomplete offence	جرم عقیم
participation an offence	معاونت در جرم
minor offence	خلاف
minor offence	جرم خلافی
multiple offence	حمله مرکب
non indictable offence	جرایمی که بدون صدورادعانامه تعقیب می شوند
non political offence	جرم غیر سیاسی
perpetration of an offence	مباشرت
commit a minor offence	خلاف کردن
commit a minor offence	مرتکب جرم خلافی شدن
contempt [criminal offence]	اهانت به دادگاه [جرم جنایی]
counselling and procuring an offence	معاونت در جرم
court of minor offence	محکمه خلاف
offence against public order	جرائم بر علیه نظم عمومی
capital offence or crime	گناه مستوجب اعدام
punishment of a minor offence	مجازات تکدیری
guilty of a minor offence	مرتکب جرم خلافی
strict liability offence	جرم مادی صرف
guilty of a minor offence	خلاف کار
contempt [criminal offence]	توهین به دادگاه [جرم جنایی]
The law prescribes a prison sentence of at least five years for such an offence.	قانون کم کمش پنج سال حکم زندان برای چنین جرمی تجویزمی کند.

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com