English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 151 (9 milliseconds)
English Persian
compression stroke ضربه تراکم
Other Matches
compression فشردگی
compression درهم فشردگی
compression فشار
compression اختصار
compression بهم فشردگی متراکم سازی
compression تراکم
compression هم فشارش
zero compression روندی که حافظه را ازصفرهای مقدم بدون معنی که در سمت چپ ارقام بابیشترین معنی قرار دارند پاک میکند
compression نرم افزار مقیم که داده را موقع نوشتن فشرده میکند و هنگام خواندن به حالت اولیه بر می گرداند
compression روش کاهش اندازه بلاک داده با کاهش فضا وحذف فضاها و مواد بی استفاده
compression strength توان فشاری
compression ignition احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
axial compression فشار محوری
compression strength استحکام فشاری
compression ratio نسبت تراکم
compression strength مقاومت فشاری
cerebral compression فشردگی مغزی
compound compression فشار مرکب حالت فشاری که دران لنگرپیچشی صفربوده وتمام تنشهای عمودی فشاری میباشند
compression molding ریخته گری فشاری
compression pressure فشار گیج در سیلندرموتورهای پیستونی دروضعیت نقطه مرگ بالا
compression ratio ضریب تراکم
compression ratio ضریب ترکم
compression rib ریب کمپرسی
compression ring رینگ
compression ring کمپرسی
compression riveter دستگاه پرچ فشاری
compression molding قالبگیری فشاری
compression mold قالب ریختن تراکمی
compression flange عضو فشاری
compression flange سپر فشاری
compression guage فشارسنج
compression guage مانومتر
compression ignition تراکم احتراقی
compression strength تاب فشاری
compression index شاخص فشارپذیری
compression ingition احتراق توسط فشار
compression specimen نمونه ازمایش فشاری
compression stress تنش فشاری
simple compression فشار ساده
inclined compression فشار مایل
compression spring فنر فشاری
lossless compression روشهای فشرده سازی تصویر که تعداد بیتهای هر پیکس در تصویر را کاهش میدهد بدون از دست دادن اطلاع یا کیفیت
lossy compression مشابه 6-23
compression coupling فشردگیرابط
compression fitting اتصالاتفشرده
data compression متراکم سازی داده ها فشردگی داده ها
compression link حلقهاتصال
data compression متراکم سازی داده ها
compression wave موج فشاری
compression/induction القایمکش
symmetrical compression سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
longitudinal compression فشار طولی
compression molded article بخش پرسی
triaxial compression test ازمایش فشار سه محوری
unconfined compression test ازمایش فشار ساده
air compression unit محلتراکمهوا
compression ignition engine موتور تراکم احتراقی
compression test specimen نمونه ازمون فشاری
file compression utility برنامه کمکی فشرده کردن فایل
compression molding process فرایند قالب گیری تراکمی طریقه قالب گیری تراکمی
asymmetric video compression استفاده از کامپیوتر قوی برای فشرده سازی تصویر
asymmetric video compression تا روی کامپیوتر آهسته هم اجرا شود
frequency band compression تراکم باند فرکانس
compression molding compound قالب گیری تراکمی
differential compression check ازمایشی از وضعیت موتور که در ان مقدار نشتی رینگها وسوپاپها توسط اندازه گیری افت فشار در طرفین سوراخی با قطر معین تعیین میشود
stroke ضربه [ماشین تحریر]
down stroke ضربه رو به پایین
on the stroke سر وقت
to stroke any one down کسیراازقهریاغضب درپایین اوردن
to stroke any one down خشم کسیرافرونشاندن
on the stroke بموقع
stroke مرحله
stroke سکته
stroke نوازش کردن
stroke زدن
stroke سرکش گذاردن
stroke راندن کمتر از فرفیت
stroke ضربه خفیف
stroke ضربه با کنترل
stroke کوبه
stroke کورس
stroke زمان
stroke فشار با پا
stroke ضربه باکنترل
stroke ضربه مهارشده
stroke لمس کردن دست کشیدن روی
stroke 1-ضخامت
stroke حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroke لطمه
stroke ضربه
stroke ضربت
stroke ضرب حرکت
stroke یک قلم یا قلمو برای رسم روی صفحه .2-ضخامت حرف چاپ شده
stroke ضربه زدن
stroke تکان
under arm stroke ضربه پایین دست
free stroke کشیدن ساده سیم گیتار [کلاسیک] [انگشت به روی سیم همسایه منتقل می شود]
rest stroke کشیدن سیم گیتار [کلاسیک] [انگشت به روی سیم همسایه کوتاه مدت تکیه میکند]
stroke play مسابقه گلف با محاسبه مجموع ضربههای یک بازیگر
pump stroke حرکت پمپ
pump stroke ضربه پمپ
power stroke مرحله قدرت
stroke hole بخشی از بازی گلف که درانجا امتیاز اضافی به حریف ضعیف داده میشود
stroke writer ترمینال گرافیکی برداری که اشیاء را روی صفحه بوسیله یک سری خطوط نمایش میدهد
two stroke engine موتور دو زمانه
trudgen stroke دست کرال و پای قیچی
stroke [guitar] زدن [گیتار] [موسیقی]
trudgen stroke شنای کرال
butterfly stroke شنایپروانهبرگشت
crawl stroke مراحلکلار
stroke judge حرکتتوام بادستوپایحرفهای
variable stroke پمپ مایعی با پیستونهایی بصورت محوری یا خطی که بصورت محوری یا خطی نوسان میکند
piston stroke ضربه پیستون
overhead stroke ضربه از بالای سر
exhaust stroke ضربه خروجی
exhaust stroke مرحله تخلیه
exhaust stroke مرحله اگزوز
downward stroke ضربه رو به پایین
heat stroke گرمازدگی
cutting stroke ضربه برش
cutting stroke امتداد برش
cross stroke فشار روی پا برای ازدیادسرعت یا چرخش
heat stroke گرماگرفتگی غش در اثر گرما
heat-stroke گرمازدگی
heat-stroke گرماگرفتگی غش در اثر گرما
back stroke ضربه برگشت پیستون
backhand stroke ضربت چوگان از پشت سر
butt stroke ضربه با ته قنداق
butt stroke سخمه ته قنداق
four stroke engin موتور چهارزمانه
intake stroke مرحله مکش
master stroke استادی
master stroke هنر نمایی
master stroke شاهکار
intake stroke مرحله تنفس
induction stroke مرحله تنفس
hair stroke نازک کاری درخوشنویسی
hair stroke خط نازک بالا یا پایین حروف نوشته یا چاپی
ground stroke ضربه پس از تماس توپ تنیس با زمین
induction stroke مرحله مکش
four stroke engine موتور چهار زمانه
four stroke cycle سیکل چهار زمانه
four stroke cycle دوره چهار زمانه
key stroke ضربه زدن به کلید
single stroke bell زنگ تک ضربه
8 oclock sharp . On the stroke of 8. بلیط دوسره
8 oclock sharp . On the stroke of 8. سر ساعت هشت
gallery hit or stroke ضربه یاضربت نمایان
opposit stroke pistons پیستون مقابل گرد
A blood horse needs only one stroke of the whip . <proverb> اسب نجیب را یک تازیانه بس است .
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com