Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
English
Persian
computer science
علم کامپیوتر
computer science
علوم کامپیوتر
Other Matches
science
دانش
science
علم طبیعی اگاهی
science
علم
science
علوم
in all on science
براستی
in all on science
وجدانا
physical science
دانش مادی
an encourouges of science
دانش پرور
an encourouges of science
علم پرور
cameralistic science
مالیه عمومی
domestic science
رجوع شود به economics home
life science
علوم طبیعی
life science
علوم زیستی
life science
دانش زیستی
science of numbers
علم حساب
software science
علم نرم افزار
physical science
علوم طبیعی
physical science
خیمشناسی
the triumphs of science
فتوحات علم
veterinary science
علم دامپزشکی
Master of Science
فوقلیسانسMSc-
the triumphs of science
پیروزیهای علمی
the province of science
رشته علمی
the province of science
رشته علوم
Bachelor of Science
لیسانس علوم
science of numbers
حساب
management science
علم مدیریت
library science
علم تنظیم ومحافظت از کتب
library science
علم کتابداری
information science
علوم اگاهی علوم اطلاعاتی
information science
علم اطلاعات
food science
علم غذا
earth science
خاک شناسی
earth science
زمین شناسی
dismal science
اقتصادسیاسی
dismal science
علم ثروت
social science
جامعه شناسی
social science
علم الاجتماع
science fiction
افسانه علمی
social science
علوم اجتماعی
science fiction
داستان تخیلی علمی
science of geology
زمین شناسی
political science
علوم سیاسی
He is an authority on medical science .
درعلم پزشکی صاحب نظر است
Science does not remain static.
علم همواره در حرکت است
My Computer
نشانهای که اغلب در گوشه سمت چپ در بالای صفحه نمایش در پنجره جاری قرار دارد. و حاوی مروری بر PC است
computer
شمارنده
computer
ماشین حساب کامپیوتر
computer
رایانه
computer
حسابگر الکترونی
computer
کامپیوتر
computer
ماشین حساب
computer
ماشین الکترونیکی
computer
اکامپیوتر
computer
ماشین متفکر
computer vendor
فروشنده کامپیوتر
computer word
کلمه کامپیوتری
ibm computer
ماشین حساب ای بی ام
ibm computer
کامپیوتر ای بی ام
hybrid computer
کامپیوترترکیبی
hybrid computer
کامپیوتر دو رگه
human computer
امکانات تامین بهبود ارتباط بین کاربر و سیستم کامپیوتر
mainframe computer
استفاده از ریز کامپیوترها برای دستیابی به کامپیوتر mainframe
incremental computer
وسیله خروجی گرافیکی که در مراحل کوچک حرکت میکند بار داده ورودی که اختلاف بین محل فعلی و محل لازم را نشان میدهد که خط ها و منحنی ها به صورت مجموعهای خط وط مستقیم انجام شود
computer typesetting
حروف چینی کامپیوتری
computer user
استفاده کننده کامپیوتر
laptop computer
کامپیوتر دستی یا کیفی
computer utility
سودمندی کامپیوتر
computer utility
خدمات کامپیوتری
computer time
وقت کامپیوتر
infected computer
کامپیوتری که یک برنامه ویروسی دارد
independent computer
manufacturers peripheralequipment سازمانی تشکیل یافته از شرکت هایی که درساخت یک یا چندین وسیله کامپیوتری تخصص دارند
incremental computer
کامپیوتری که متغیرها را به صورت اختلاف بین مقادیر فعلی و مقادیر اولیه مطلق ذخیره میکند
incremental computer
دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
guest computer
کامپیوتر مهمان
four address computer
کامپیوتر چهار نشانی
control computer
کامپیوتر کنترل
digital computer
کامپیوتر دیجیتالی
digital computer
کامپیوتر
digital computer
کامپیوتر عددی
digital computer
کامپیوتر رقمی
desktop computer
کامپیوتر رومیزی
digital computer
کامپیوتردیجیتال
digital computer
ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
flight computer
کامپیوتر پرواز
first generation computer
کامپیوتر اصلی که از فناوری الکترونیکی بر پایه مقدار برای شروع تشکیل شده است
first generation computer
کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
electronic computer
کامپیوتر الکترونیکی
computer memory
حافظه کامپیوتر
[علوم کامپیوتر]
duplex computer
کامپیوتر مضاعف
dedicated computer
کامپیوتر اختصاصی
mainframe computer
سیستم کامپیوتری قوی که میتواند حافظه با فرفیت بالا را هدایت کند و نیز وسایل پشتیبانی را
micro-computer
خرد کامپیوتر
synchronous computer
کامپیوتر همگام
stand alone computer
کامپیوتر مستقل
source computer
کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود
source computer
کامپیوتر منبع
slave computer
کامپیوتر برده
sequential computer
کامپیوتر ترتیبی
serial computer
کامپیوترنوبتی
serial computer
کامپیوتر سری
serial computer
کامپیوتر نوبتی
synchronous computer
کامپیوترهمزمان
talking computer
کامپیوتر سخنگو
virtual computer
کامپیوتر مجازی
micro-computer
ریزرایانه
micro-computer
ریزکامپیوتر
two address computer
کامپیوتربا دو نشانی
two address computer
کامپیوتر دو ادرسه
transportable computer
پس و پیش کردن
three address computer
کامپیوتر با سه نشانی کامپیوتر سه ادرسه
computer table
میزکامپیوتر
computer memory
حافظه رایانه
[علوم کامپیوتر]
There's a jinx on this computer.
این رایانه جادو شده.
target computer
کامپیوتر هدف
self adapting computer
کامپیوتر خود وفق
second generation computer
کامپیوتر نسل دوم
on board computer
کامپیوتری که در یک وسیله نقلیه جا گرفته است
office computer
کامپیوتر اداری
object computer
OB بکار می رودکامپیوتری که برای اجرای یک برنامه ECT
object computer
کامپیوتر مقصود
notebook computer
یک کامپیوتر کوچک به اندازه یک چمدان که از یک نمایش کریستال مایع و مسطح استفاده میکند
notebook computer
که به راحتی قابل حمل است ولی صفحه کلید و صفحه نمایش کوچک دارد
notebook computer
کامپیوتر کوچک قابل حمل
nonesequential computer
کامپیوتر غیر ترتیبی
network computer
نوع جدید کامپیوتر که برای اجرای برنامههای java و اطلاعات دستیابی به کمک جستجوگر web طراحی شده است
multiaccess computer
کامپیوتر با دسترسی چند گانه
microprogrammable computer
کامپیوتر ریزبرنامه پذیر
one address computer
دستور ساخته شده از اپراتور و آدرس
one address computer
ساختار کامپیوتر که کد ماشین آن در هر لحظه یک آدرس استفاده میکند
one address computer
کامپیوتر یک نشانی
a stand-alone computer
یک رایانه مستقل
satellite computer
کامپیوتر ماهوارهای
ruggedized computer
کامپیوتر بادوام
programmed computer
کامپیوتر برنامه ریزی شده
portable computer
کامپیوتر قابل حمل
pocket computer
کامپیوتر جیبی
parallel computer
کامپیوتر موازی
one chip computer
کامپیوتر یک تراشهای
one address computer
کامپیوتریک ادرسه
mainframe computer
مانند تعداد عملوند همزمان
computer literacy
دانش کامپیوترها و چگونگی استفاده از انها برای حل مسائل
board computer
یک کامپیوتر که تمام مولفههای الکترونیکی ان روی یک برد قرار گرفته است
computer industry
صنعت کامپیوتر
briefcase computer
کامپیوتر چمدانی
analog computer
کامپیوتر سنجشی
computer graphics
نگاره سازی کامپیوتری گرافیک کامپیوتری
computer graphics
نگاره سازی کامپیوتری
computer graphicist
گرافیست کامپیوتری
computer aided
بکمک کامپیوتر
computer generations
نسلهای کامپیوتر
computer generations
روش معرفی پیشرفتها در محاسبه
computer instruction
دستورالعمل کامپیوتر
computer letter
حرف کامپیوتری
appliance computer
سیستم کامپیوتری آماده اجرا که خریداری میشود و به سرعت برای یک منظور کاربردی قابل استفاده است
computer language
زبان کامپیوتر
computer language
زبان کامپیوتری
computer jargon
لغات فنی مربوط به رشته کامپیوتر
computer animation
تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت نرم آنها ایجاد شود
asynchronous computer
کامپیوتر ناهنگام
asynchronous computer
نوعی از کامپیوتر که در ان هر عمل در نتیجه سیگنالی که از تکمیل عمل قبلی حاصل میشود و یا در اثر اعلام امادگی وسیله لازم برای عمل بعدی اغاز میشود کامپیوترناهمگام
asynchronous computer
کامپیوتر غیرهمزمان
automatic computer
کامپیوتر خودکار
computer game
بازی کامپیوتری
computer flicks
فیلمهایی که توسط کامپیوترساخته میشود
computer animation
ایجاد توهم حرکت با نمایش مجموعهای از تصاویر مختلف روی صفحه
computer circuits
مدارهای کامپیوتری
computer architect
معمار کامپیوتر
computer center
مرکز کامپیوتر
computer camp
اردوی کامپیوتر
computer architecture
معماری کامپیوتر
computer based
بر مبنای کامپیوتر
computer awarness
دانش کامپیوتر
computer art
هنر کامپیوتر
computer code
رمز کامپیوتری
computer code
رمز کامپیوتر
computer family
خانواده کامپیوتر
computer engineering
مهندسی کامپیوتر
computer engineer
مهندس کامپیوتر
computer enclosure
محفظه کامپیوتر
computer drawing
ترسیم کامپیوتری
computer design
طراحی کامپیوتری
computer crime
جرم کامپیوتری
computer assisted
بکمک کامپیوتر
computer conferencing
کنفرانس کامپیوتری
computer code
کد کامپیوتر
computer artist
هنرمند کامپیوتر
computer system
سیستم کامپیوتری
computer program
برنامه کامپیوتری
computer specialist
متخصص کامپیوتر
computer professional
متخصص کامپیوتر
computer printout
مطالبی که توسط کامپیوتر چاپ شده است
computer printout
چاپ کامپیوتری
personal computer
کامپیوتر شخصی
home computer
کامپیوتر خانگی
computer literacy
دانش کامپیوتر
computer oriented
کامپیوتر گرا
computer operator
اپراتور کامپیوتر
computer operation
عملیات کامپیوتر
computer operation
عملکرد کامپیوتری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com