English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 159 (8 milliseconds)
English Persian
conditional statement حکم شرطی
conditional statement دستور شرطی
Other Matches
conditional مشروطه
conditional دستور برنامه سازی که کنترل برنامه را طبق خروجی یک رویداد غیر مستقیم میکند
conditional شرطی
conditional دستور برنامه سازی که جهش به بخشی از برنامه میکند در صورت برقراری شرطی
conditional مین کننده وقوع چندین کار مشخص
conditional فرآیندی که بستگی به نتیجه دیگری دارد
conditional نقط های که پس از آن برنامه نویس میتواند به انتهای مجموعهای دستور جهش کند که البته بستگی به داده یا وضعیت برنامه دارد
conditional موکول مقید
conditional مشروط
conditional مقید
conditional نامعلوم
conditional شرطی منطقی [ریاضی] [منطقی]
conditional معلق
conditional instruction دستورالعمل شرطی
conditional discharge ازادی مشروط
conditional sale بیع شرط
conditional contract عقد معلق
conditional contract عقد مشروط
conditional confession اقرار مشروط
conditional breakpoint نقطه انفصال شرطی
conditional branch انشعاب شرطی
bi conditional operation عمل دوشرطی
conditional jump جهش شرطی
conditional operator عملگر شرطی
material conditional شرطی منطقی [ریاضی] [منطقی]
conditional order سفارش مشروط
conditional probability احتمال مشروط
conditional race مسابقه مشروط با ارابه
conditional transfer انتقال شرطی
conditional jump instruction دستورالعمل پرش شرطی
statement نظر
I/O statement دستور داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
r. between two statement مغایرت بین دوافهار
in p of my statement برای اثبات گفته خودم
statement پاسخ
d. of a statement تکذیب گفته ایی
dd statement statement definition data
dd statement دستور تعریف داده
IF statement عبارت زبان برنامه نویسی سطح بالا به معنای اینکه IF چیزی قابل انجام نیست
IF statement Then این کار را انجام بده
IF statement Gise کار دیگر را
IF statement عبارت برنامه نویس کامپیوتری به معنای انجام یک عمل در صورتی که یک موقعیت درست است .
statement رای
statement اعلام کردن
statement بیانیه افهاریه
statement ادعاء تصریح
statement ابلاغ
statement کشف صورتحساب
statement تقریر صورتمجلس
statement قطعنامه
statement بیان وضعیت
statement صورتحساب اعلامیه
statement شماره انتساب شده
statement به مجموعهای از مابارات دستوری
statement صورت حساب
statement صورت وضعیت
statement بیان کردن توضیح دادن تاکید کردن
statement شرح
statement تذکر
statement بیانیه
statement شرح توضیح
statement افهار صورت حساب
statement افهاریه
statement عبارتی که متغیرها را تنظیم میکند و فضای ذخیره سازی به آنها اختصاص میدهد
statement خط ی در برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
statement دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
statement افهار
statement عبارت
statement بیانیه دستور
statement گفته
statement بیان
statement گفته بیانیه
statement حکم
statement صورت
statement 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
statement دستور برنامه برای کنترل صفر زبان به کامپایلر,....
statement دستور برنامه که کنترل برنامه را طبق خروجی یکرویداد مجدداگ هدایت کند
statement 1-دستور برنامه که یک برنامه را هدایت میکند
statement اعلامیه
statement تقریر
statement 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
premium statement صورت اضافه ارزش سهام
receipt statement اعلامیه ورود
representation [statement] پاسخ
provisional statement صورت وضعیت موقت
programming statement حکم برنامه نویسی
procedural statement حکم رویهای
problem statement حکم مسئلهای
nonexecutable statement جمله غیر اجرایی
statement label برچسب حکم
nonexecutable statement دستورالعمل اجراناپذیر
narrative statement عبارتی که متغیرها را تنظیم میکند و فضای ذخیره سازی در شروع برنامه اختصاصی میدهد
monthly statement صورت وضعیت ماهیانه
nonexecutable statement حکم غیرقابل اجرا
receipt statement رسید
statement of service خلاصه وضعیت خدمتی وضعیت خدمت
statement with debate بیانیه با بحث پیوسته
statement on the debate بیانیه در مورد بحث
representation [statement] نظر
assignment statement جمله جایگزینی
statement of defence لایحه دفاعیه
statement of charge مشخص کردن جرایم فرم تقاضای خسارت
statement of charge اعلام اتهامات
statement of affairs وصول مطالبات و دیون واموال تاجر ورشکسته
statement of a claim افهار نامه
representation [statement] رای
statement number شماره دستور
statement number شماره حکم
statement label برچسب جمله
bank statement صورت حساب بانکی
compound statement جمله مرکب
continue statement حکم ادامه
control statement جمله کنترلی
control statement حکم کنترل دستور کنترل
arithmetic statement حکم حسابی
data statement حکم دادهای
declaration statement حکم اعلانی
common statement حکم اشتراک
comment statement حکم توضیحی
call statement حکم فرا خوانی
bank statement صورتحساب بانکی
action statement دستورالعمل اقدام
an absurd statement افهار نا معقول
an absurd statement حرف بی معنی یا مزخرف
arithmetic statement دستورمحاسباتی
assignment statement حکم گمارشی
assignment statement عبارت گمارشی
assignment statement حکم انتساب دستورانتساب
declaration statement جمله تعریفی
declarative statement نوشتن و مشخص کردن نوع متغیر و در صورت وجود نام توابع و محل آنها
declarative statement عبارتی در برنامه که به کامپایلر یا مفسر
execute statement دستور اجرایی
financial statement صورت وضعیت مالی
financial statement صورت مالی گزارش مالی
negation of statement انکار یا تکذیب گفتهای
goto statement دستورالعملی در یک زبان سطح بالا
imperative statement حکم امری
in proof of his statement برای اثبات گفته خود
job statement حکم برنامه
execute statement حکم اجرایی
loss statement صورت سود و زیان
declarative statement حکم افهاری
declarative statement حکم اعلانی
dimension statement حکم اعلان بعد
declarative statement نوع و اندازه یک عنصر یا عدد ثابت یا متغیر بخصوص را میدهد
executable statement حکم اجرا پذیر
executable statement جمله اجرایی
job control statement جمله کنترل برنامه
annual financial statement گزارش مالی سالانه
multi statement line خط ی از برنامه کامپیوتری که حاوی بیشتر از یک دستور یا عبارت است
summary of monthly statement خلاصه صورت وضعیت ماهیانه
general average statement صورت یا اعلامیه خسارت کلی
job control statement جمله کنترل کار
data definition statement دستورتعریف داده ها
We go a step even further and make the statement that . . . یک گام فراتر می گذاریم ومی گوئیم ...
data definition statement حکم تعریف داده ها
input/output statement دستور داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com