Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 168 (8 milliseconds)
English
Persian
conditional transfer
انتقال شرطی
Other Matches
conditional
فرآیندی که بستگی به نتیجه دیگری دارد
conditional
مین کننده وقوع چندین کار مشخص
conditional
دستور برنامه سازی که جهش به بخشی از برنامه میکند در صورت برقراری شرطی
conditional
دستور برنامه سازی که کنترل برنامه را طبق خروجی یک رویداد غیر مستقیم میکند
conditional
نقط های که پس از آن برنامه نویس میتواند به انتهای مجموعهای دستور جهش کند که البته بستگی به داده یا وضعیت برنامه دارد
conditional
معلق
conditional
مقید
conditional
شرطی
conditional
شرطی منطقی
[ریاضی]
[منطقی]
conditional
مشروطه
conditional
موکول مقید
conditional
نامعلوم
conditional
مشروط
conditional contract
عقد معلق
conditional contract
عقد مشروط
conditional confession
اقرار مشروط
conditional discharge
ازادی مشروط
material conditional
شرطی منطقی
[ریاضی]
[منطقی]
bi conditional operation
عمل دوشرطی
conditional branch
انشعاب شرطی
conditional jump
جهش شرطی
conditional instruction
دستورالعمل شرطی
conditional statement
حکم شرطی
conditional sale
بیع شرط
conditional race
مسابقه مشروط با ارابه
conditional probability
احتمال مشروط
conditional order
سفارش مشروط
conditional breakpoint
نقطه انفصال شرطی
conditional operator
عملگر شرطی
conditional statement
دستور شرطی
conditional jump instruction
دستورالعمل پرش شرطی
transfer
ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند.
transfer
دستور برنامه نویسی که حاوی جهش به بخشی از برنامه است در صورتی که وضعی رخ دهد
k , transfer
ضریب کای برد
transfer
تغییر دستور یا کنترل
transfer
کپی کردن یک بخش از حافظه به محل دیگر
transfer
تغییر دستورات یا کنترل
k , transfer
ضریب تصحیح برد توپ
transfer
واگذاری
transfer of cause
احاله امر از یک دادگاه به دادگاه دیگر به علل قانونی
transfer
زمان انتقال داده بین وسایل یا محل ها
transfer
بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
transfer
ورابردن
transfer
پهلو- رفت
transfer
تغییر سمت دادن لوله
transfer
سند انتقال انتقالی
transfer
نقل
transfer
واگذاری تحویل
transfer
انتقال
transfer
منتقل کردن
transfer
واگذار کردن
transfer
انتقال دادن
transfer
ورابری
transfer
دستوری که کنترل پردازنده را از یک بخش برنامه به دیگری هدایت کند
transfer
احاله
transfer
حواله
transfer
سند انتقال یا واگذاری
transfer
واگذاری نقل
transfer
واگذار کردن نقل کردن انتقال
transfer
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfer
سرعت انتقال داده از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی یا از یک وسیله به دیگری
transfer
واگذاری سند انتقال و واگذاری حواله
transfer
زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
transfer molding
قالب ریزی انتقالی
transfer limit
حدود صحت تصحیحات برای انتقال به دستگاه سمت توپ
transfer operation
عمل انتقال
transfer limit
حدود تصحیحات انتقال تیر
transfer line
خط انتقال
transfer ladle
پاتیل انتقال
transfer mold
قالب گیری انتقالی
transfer machine
دستگاه انتقال
transfer medium
رسانه انتقال
transfer loader
دستگاه پلکان خودکارمخصوص پیاده و سوار کردن بار از کشتی یا هواپیما
transfer ladle
کفچه انتقال چمچمه انتقال
transfer interpreter
مفسر انتقال
transfer case
دیفرانسیل
transfer case
جعبه انتقال نیرو
transfer berth
دوبه یا سکوی نقل و انتقال نیروها به ساحل از ناوچههای اب خاکی
transfer check
مقابله
transfer check
انتقال
transfer earnings
درامدهای انتقالی
transfer equipment
تجهیزات
transfer function
تابع انتقال
transfer functions
توابع انتقالی
transfer income
درامد انتقالی
transfer instruction
دستور العمل انتقال
transfer molding
ریخته گری انتقالی
transfer of capital
انتقال سرمایه
transfer resistor
ترانزیستور
transfer station
محل انتقال افراد
transfer station
محل اعزام افراد
transfer switch
کلید انتقال
transfer table
میز انتقال
transfer time
زمان انتقال
transfer time
مدت انتقال
unconditional transfer
انتقال غیر شرطی
transfer scale
پایهانتقال
transfer canal
کانالانتقال
transfer reaction
واکنش انتقالی
transfer rate
نسبت انتقال سرعت انتقال
transfer rate
نرخ انتقال
transfer of learning
انتقال یادگیری
transfer of obligation
حواله مدنی
transfer of portfolio
انتقال موجودی اوراق بهادار
transfer of technology
انتقال تکنولوژی
transfer of training
انتقال اموزش
transfer orbit
مدار انتقال
transfer order
دستورالعمل ارائه وفایف اجرایی یا انتقال وفایف اجرایی نیروهای مسلح
transfer payment
پرداخت پولی که هیچ کارتولیدی را باعث نشود
transfer payments
پرداختهای انتقالی
transfer processing
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
transfer port
دریچهانتقال
transfer area
در عملیات اب خاکی منطقه نقل و انتقال نیروها ازناوچه ها به ساحل
transfer address
ادرس انتقال
credit transfer
انتقال اعتبار
heat transfer
انتقال گرما
heat transfer
انتقال حرارت
file transfer
انتقال فایل
power transfer
انتقال انرژی
energy transfer
انتقال انرژی
data transfer
انتقال داده ها
deed of transfer
سند انتقال
deed of transfer
انتقال نامه
collect transfer
بار کردن یک ثبات با بیتها ازمحلهای مختلف
radial transfer
انتقال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساختیافته هستند.
telegraphic transfer
انتقال تلگرافی
thermal transfer
روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
credit transfer
پرداخت ازطریق انتقال
positive transfer
انتقال مثبت
third person of a transfer
محال علیه
block transfer
انتقال کندهای
negative transfer
انتقال منفی
transfer characteristic
مشخصه متقابل
block transfer
انتقال بلوک
technology transfer
انتقال تکنولوژی
data transfer rate
سرعت انتقال داده ها
data transfer operations
عملیات انتقال داده
current transfer ratio
نسبت انتقال جریان
courier transfer station
مرکزارسال پیک ارتشی
fuel transfer pipe
لولهانتقالسوخت
charge transfer compounds
ترکیبات انتقال بار
courier transfer station
ایستگاه تعویض پیک
courier transfer officer
افسر مسئول پیک
courier transfer officer
افسر مسئول قسمت پیک ارتشی
bit transfer rate
نرخ ارسال بیت
passenger transfer vehicle
وسلهجابجاییمسافرین
data transfer rate
نرخ ارسال داده
data transfer rate
میزان ارسال داده
materials transfer notes
دستورانتقال مواد
materials transfer notes
برگه انتقال مواد
image transfer constant
ثابت انتقال تصویر
heat transfer coefficient
ضریب انتقال گرما
government transfer payments
پرداختهای انتقالی دولت
file transfer utility
برنامه کمکی انتقال فایل
file transfer protocol
پروتکل انتقال فایل
data transfer rate
میزان انتقال داده
electron transfer mechanism
مکانیسم انتقال الکترون
electronic fund transfer
ارسال الکترونیکی دارائی
electronic funds transfer
انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
electronic transfer of data
انتقال الکترونیکی اطلاعات
transfer license plate
[American E]
پلاک انتقال
transfer number plate
[British E]
پلاک انتقال
thermal wax transfer printer
روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
secure hypertext transfer protocol
گسترش پروتکل ارسالی HTTP که امکان وجود یک بخش کدگذاری شده بین جستجوگر وب کاربر و وب سرور امن را ایجاد میکند
peer to peer file transfer
دستیابی فایل عمومی
peer to peer file transfer
انتقال فایل همتا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com