Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 48 (5 milliseconds)
English
Persian
constructive fraud
کلاهبرداری اعتباری
constructive fraud
منظورعملی است که به اعتبارقانون خاص عنوان کلاهبرداری بافته و از این نظر از کلاهبرداری واقعی وارادی متمایز است
Other Matches
constructive
سازنده
constructive
مفید ساختمانی
constructive
سودمند
constructive
بناکننده
constructive
سازا
constructive memory
حافظه سازا
constructive interference
تداخل فزاینده
constructive credit
اعطای پایان نامه افتخاری به کسی
constructive notice
ابلاغ قانونی
constructive trust
منظور مسئولیتی است که از حکم قانون ناشی میشود و ارتباطی به خواست شخص ندارد
constructive notice
ابلاغ اختیاری در CL ابلاغی که به وکیل شخص بشود قانونی یااعتباری نامیده میشود و درمقابل ان " ابلاغ رسمی یاواقعی " قرار دارد و ان ابلاغی است که به خود شخص بشود
constructive trust
ضمان قهری
constructive coercion
اجبار معنوی
constructive service
ابلاغ قانونی
constructive placement
تعیین محل برای بارگیری یاتخلیه مناسب کشتیها
constructive trust
مسئولیت قهری
constructive school credit
بورس تحصیلی برای پرسنل شایسته نظامی
constructive receipt billing
ارسال صورت اقلام ارسالی روش ارسال بارنامه
constructive total loss
خسارت کلی
constructive total loss
صدمه کلی خسارت بنیانی
constructive total loss
تخمین خسارت کل وارده
fraud
کلاهبرداری
fraud
پور درآوردن با کلک زدن به مردم یا دروغ گفتن به آنها
fraud
دزدی داده یا استفاده نادرست یا سایر جرم های مربوط به کامپیوتر
fraud
حیله کلاهبرداری
fraud
سوء استفاده
fraud
گوش بر شیاد
fraud
فن
fraud
تقلب
fraud
کلاه برداری
fraud
حیله
fraud
فریب
fraud
تقلب کلاهبرداری
fraud
تدلیس جزائی تدلیس مدنی
fraud
احتیال
fraud
گول
fraud
غبن
fraud
کلاهبرداری کلاهبردار
statute of fraud
قوانین ضد کلاهبرداری قوانینی که در سال 7761میلادی در زمان چارلزیازدهم در انگلستان به تصویب رسید و هدف اصلی ان جلوگیری از گواهی دروغ و پیمان شکنی و استفاده نامشروع از عدم حضور ذهن گواهان در محکمه بود
presumption of fraud
احتمال تقلب
pious fraud
حیلهای که به دستاویزمذهبی برای مقاصد پیک مذهبی بکسی بزنند
option of fraud
خیار تدلیس
guilty of fraud
محکوم به علت کلاهبرداری
gross fraud
غبن فاحش
It was all a fraud ( gimmeck ) .
تمامش کلاهبرداری بود
Cheating( fraud) does not pay ( prosper).
تقلب عاقبت ندارد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com