Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (11 milliseconds)
English	Persian
consumption possibility line	خط امکانات مصرف
consumption possibility line	حد مصرف
Other Matches
possibility	امکان
possibility	احتمال
possibility	چیز ممکن شق
utility possibility frontier	مرز امکانات مطلوبیت
production possibility bondary	مرز امکانات تولید
production possibility frontier	مرز امکانات تولید
utility possibility curve	منحنی امکانات مطلوبیت
production possibility curve	منحنی امکانات تولید
consumption	مصرف
consumption	سوختن
consumption	زوال
consumption	مرض سل
consumption	صرف
overall consumption	مصرف کل
induced consumption	مصرف تشویقی
industrial consumption	مصرف صنعتی
private consumption	مصرف خصوصی
power consumption	مصرف قدرت
consumption diseconomies	زیانهای مصرفی
productive consumption	مصرف مولد
national consumption	مصرف ملی
internal consumption	مصرف داخلی
present consumption	مصرف جاری
induced consumption	مصرف القائی
rate of consumption	نرخ مصرف
autonomous consumption	مصرف مستقل
energy consumption	مصرف انرژی
smoke consumption	دودگیری
rival consumption	مصرف رقابتی
per capita consumption	مصرف سرانه
aggregate consumption	مصرف کل
domestic consumption	مصرف خانگی
gasoline consumption	مصرف بنزین
permanent consumption	مصرف دائمی
home consumption	مصرف خانگی
nonrival consumption	مصرف غیر رقابتی
fuel consumption	مصرف سوخت
indirect consumption	مصرف غیر مستقیم
optional consumption	مصرف اختیاری
consumption theory	نظریه مصرف
conspicious consumption	مصرف تجملی
transitory consumption	مصرف انتقالی
consumption economies	صرفه جوئیهای مصرفی
consumption expenditures	هزینههای مصرفی
consumption function	تابع مصرف
consumption goods	کالاهای مصرفی
consumption history	شرح حال مصرف کالائی خاص
transitory consumption	مصرف گذرا
present consumption	مصرف حال
consumption lending	وام مصرفی
mass consumption	مصرف انبوه
consumption rate	نواخت مصرف
consumption rate	میزان مصرف
consumption rate	اهنگ مصرف
capital consumption	مصرف سرمایه
conspicuious consumption	مصرف تجملی
conspicuious consumption	بکار برده شد
consumption schedule	جدول مصرف
unproductive consumption	مصرف غیر مولد
consumption credit	اعتبار مصرفی
unproductive consumption	مصرف بیهوده
home consumption	مصرف داخلی
mass consumption	مصرف کلان
power consumption	مصرف برق
conspicuious consumption	مصرف افراطی مصرفی که هدفش خودنمائی به دیگران است این اصطلاح اولین بار بوسیله تورستین وبلن اقتصاددان امریکائی
irrigation consumption	مصرف ابیاری
per capita water consumption	مصرف سرانه اب
high mass consumption	مصرف انبوه
capital consumption allowance	کسر مصرف سرمایه مترادف با استهلاک سرمایه
total consumption burner	مشعل تمام مصرف کن
age of mass consumption	عصر مصرف انبوه
The consumption of suger has gone up this year .	مصرف شکرامسال با لارفته است
specific fuel consumption	مصرف سوخت ویژه
maximal oxygen consumption	حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
income consumption curve	منحنی درامد
income consumption curve	مصرف
durable consumption goods	کالاهای مصرفی بادوام
price consumption curve	منحنی قیمت مصرف
post war consumption functions	توابع مصرف پس از جنگ جهانی دوم
brake specific fuel consumption	مقدار سوخت مصرف شده درواحد زمان برای تولید واحدقدرت
maximal oxygen consumption per minute	حداکثر اکسیژن مصرفی دردقیقه بیشینه اکسیژن مصرفی در دقیقه
This sort of propaganda is for home consumption	این گونه تبلیغات برای مصرف داخلی است
line to line voltage	ولتاژ زنجیر شده
line by line milling	فرز کردن سطری
line to line spacing	فاصله سطور
line to line fault	تماس خطوط
line by line analysis	تجزیه سطر به سطر
line by line milling	فرز کردن سطر به سطر
line to line fault	اتصال کوتاه بین دو فاز
line to line fault	اتصال کوتاه خط به خط
line to line fault	اتصال کوتاه دوقطبی
line to line voltage	ولتاژ بین دو خط
necessary line	خط یاری که تیم مهاجم بایدبه فاصله چهار تماس به ان برسد
mean line	خط میان
line by line	سطر به سطر
down line	بار کردن پایین خطی
on line	مورداستعمال
down the line	ضربه از کنار زمین
on the line	هواپیمای اماده پرواز
below the line	درامد یا هزینه غیر مترقبه
line	نسب
on line help	کمک مستقیم
old line	دارای قدرت در اثر ارشدیت ارشد
o o line	خط دیدبانی سپاه
to come in to line	موافقت کردن
old line	محافظه کار
to come in to line	در صف امدن
o o line	خط تقسیم دیدبانی
the line	صف
line out	قلمه درختان رادراوردن وبصورت خط منظمی کاشتن
line out	با خط علامت گذاشتن
all along the line	درامتدادهمه خط
all along the line	در همه جا
along line	در امتداد خطوط
along line	در خط
in line	شمشیر در وضع حمله
in line	همراستا
down the line <idiom>	درآینده
out of line	خارج از خط جبهه
Are you still on the line?	هنوز پشت تلفن هستی؟
line	شعبه
line	محصول
line	لاین
line	رشته
line	طرز
line	حدود رویه
line	خط زدن
line	اتصال فیزیکی به ارسال داده
Are you still on the line?	خط را قطع نکردی؟
line of d.	مرز
line of d.	حد فاصل
line	اراستن
by-line	کار یاشغل اضافی وزائد
by-line	خط فرعی راه اهن
by-line	خط دوم یافرعی
by line	کار یاشغل اضافی وزائد
by line	خط فرعی راه اهن
line	رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
line	لوله منفردی در سیستم سیالات
line	خط انداختن در
line	: خط کشیدن
line	لجام
line	دهنه
line	جاده
line	طناب سیم
line	رسن
line	ریسمان
line	رشته بند
line	ردیف
line	سطر
line	: خط
line	خط دار کردن
line	بخط کردن
line	جبهه جنگ
line	سیم
line	در سمت
line	صفی در خط
line	خط صف
line	طناب خط
line	خط
line	پوشاندن
line	استرکردن
line	ترازکردن
on line	متصل
off line	برون خطی
Which line goes to ... ?	کدام خط به ... میرود؟
Which line goes to ... ?	کدام خط راه آهن به ... میرود؟
off line	غیر متصل
off line	قطع
off line	منفصل
line up	به خط شدن
line up	به ترتیب ایستادن
line up	ردیف ایستادن تیم
line-up	به خط شدن
line-up	به ترتیب ایستادن
on line	مستقیم
on line	در خط
on line	داخل رده
on line	درون خطی
in line <idiom>	با محدودیت متداول
line-up	ردیف ایستادن تیم
line up <idiom>	به صف کردن
off line	وسایلی که جزو دستگاه کامپیوتری مرکزی نیستند وسایل غیر کامپیوتری یاخودکار
out of line	جملاتی مربوط به یک برنامه کامپیوتری که در خط اصلی برنامه نیستند
line up <idiom>	سازمان دهی کردن ،آماده برای عمل کردن
line up <idiom>	به درستی میزان کردن
out of line <idiom>	ناصحیح
by line	خط دوم یافرعی
out line font	فونت متغیر
peaked line	خط پاره پاره
on line system	سیستم درون خطی
message line	خط مخابره
penny a line	ارزان
penny a line	پست
mason's line	ریسمان کار
orienting line	خط توجیه
marriage line	عقدنامه سند ازدواج
outhaul line	برون کش
on line operation	عملکرد درون خطی
poverty line	خط فقر

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com