English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
content addressable memory محتوای حافظه ادرس پذیر
Other Matches
content addressable نشانی پذیر از روی محتوی
content addressable addressing محلی که آدرس آن محتوای آن و نه آدرس دیگری باشد
content addressable addressing ثباتی که با توجه به محتوای آن ونه یک شماره یا آدرس محل دهی میشود
content addressable addressing روش بازیابی داده که از بخشی از داده ونه آدرس آن استفاده میکند
content addressable addressing پردازندهای که از فضای ذخیره سازی انجمنی استفاده میکند
addressable ادرس پذیر
addressable نشانی پذیر
addressable نشانه گری که محل آن قابل برنامه ریزی است
addressable آنچه قابل آدرس دهی است
addressable ترمینالی که دادهای را می پذیرد که آدرس صحیح و شماره شناسایی در ابتدای پیام داشته باشد
addressable هر نقط ه در سیستم گرافیکی که مستقیما قابل آدرس دهی است
caracter addressable کاراکتر نشانی پذیر
word addressable نشانی پذیری کلمه
addressable storage حافظه تصادفی [علوم کامپیوتر]
byte addressable بایت ادرس پذیر
byte addressable بایت نشانی پذیر
addressable storage حافظه خواندن،نوشتن [علوم کامپیوتر]
byte addressable نشانی پذیر تالقمه
bit addressable نشانی پذیر تا ذره
all points addressable mode حالت گرافیکی که در آن هر پیکسل جداگانه قابل آدرس دهی است و رنگ و خصوصیات آن تعریف شده اند
all points addressable graphics نگاره سازی نشان دهی به همه نقاط
content خرسند کردن محتوی
non content مخالف
self content رضایت از خود
content مضم-ون
content موضوع یک برنامه یا متن
self content از خود راضی
content راضی
content مضمون
content محتوا
content محتوی
content فرفیت
content خرسند
content قانع کردن
content راضی کردن
content گنجایش
content خوشنود راضی
content مفاد
content مقدار مندرجات
content حجم
energy content محتوای انرژی
content addressed نشامی یافته از روی محتوی
content analysis تحلیل محتوا
content response پاسخ محتوایی
water content درصد رطوبت
gas content فرفیت گاز حجم گاز
harmonic content مانده هارمونیک
heat content محتوای گرمایی
energy content فرفیت انرژی
energy content گنجایش انرژی
heat content انتالپی
gas content محتوی گاز
to content oneself قانع شدن
to content oneself اکتفا کردن
cubic content گنجواره
do something to one's hearts's content کاری را حسابی انجام دادن
content validity اعتبار محتوا
moisture content مقدار رطوبت
moisture content مقدار تری
moisture content درصد رطوبت موجود در خاک
animal content محتوای حیوانی
We did the zoo to our hearts content. گردش سیری درباغ وحش کردیم
content thought disorder اختلال محتوایی فکر
optimum moisture content درصد رطوبت مناسب خاک
simple content debt دین ناشی از قرارداد شفاهی
manifest dream content محتوای اشکار رویا
relative harmonic content مانده نسبی
latent dream content محتوای نهفته رویا
equilibrium moisture content درصد رطوبت متعادل
to the memory of به یادبود
in memory of <idiom> به صورت رایگان
memory فضای ذخیره سازی در سیستم کامپیوتری یا رسانه که قادر به بازیابی داده یا دستورات است
memory حافظه دستگاه کامپیوتر
memory یادگار یاد بود
memory حافظه
memory خاطره
memory یاد
immediate memory حافظه فوری
refresh memory واحد حافظه با سرعت بالابرای تولید مجدد تصویر ناحیهای از حافظه کامپیوترکه مقادیری را نگهداری میکند
regenerative memory حافظه باز زا
regenerative memory حافظه احیاء کننده
secondary memory حافظه ثانویه
search memory حافظه جستجو
remote memory حافظه دور
rotating memory حافظه چرخشی
scratchpad memory حافظه چرکنویسی
screw to the memory بذهن سپردن
screen memory خاطره پوشان
scratchpad memory حافظه چرکنویس
regenerative memory رسانه ذخیره سازی که باید محتوای آن مرتباگ تنظیم شود تا محتوایش باقی بماند
memory mapping نقشه حافظه
passive memory حافظه منفعل
optical memory حافظه نوری
one level memory حافظه یک سطحی
memory port درگاه حافظه
memory protection حفافت حافظه
memory protection پشتیبانی ازحافظه
memory register ثبات حافظه
memory snapshot تصویر لحظهای حافظه
memory sniffing ازمایش مداوم حافظه به هنگام پردازش
memory span فراخنای یاد
memory trace رد یاد
photodigital memory سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
photodigital memory خواندن چند بار
programmable memory حافظه برنامه پذیر
memory mapping نگاشت حافظه
regenerative memory عملیات خواندن که به طور خودکار داده را تولید میکند و در حافظه می نویسد
memory moard برد حافظه
memory module واحد حافظه
recent memory حافظه نزدیک
real memory حافظه واقعی
real memory حافظه حقیقی
real memory حافظه فیزیکی موجود که توسط CPU قابل آدرس دهی است
read mostly memory حافظه بیشتر خواندنی
racial memory حافظه نژادی
memory module ماژول حافظه پیمانه حافظه
memory word کلمه حافظه
semiconductor memory حافظه نیمه هادی
computer memory حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
primary memory حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
main memory حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
computer memory حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
memory management مدیریت حافظه [علوم کامپیوتر]
to fail [memory] درماندن [حافظه یا خاطره]
main memory حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
primary memory حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
addressed memory حافظه خواندن،نوشتن [علوم کامپیوتر]
addressed memory حافظه تصادفی [علوم کامپیوتر]
to fail [memory] وا ماندن [حافظه یا خاطره]
To revive a memory. خاطره ای رازنده کردن
upper memory کیلو بایت از حافظه قرار گرفته بین حدود کیلوبایت و مگابایت . حافظه بیشتر بعد از حافظه معمول کیلوبایت است و قبل از حدود مگابایت
to stamp on the memory در ذهن منقوش ساختن
to stamp on the memory ذهنی کردن
to escape one's memory از خاطر رفتن
to commit to memory ازبرکردن
static memory حافظه ایستا
stack memory حافظه پشتهای
shadow memory شبه حافظه
shadow memory حافظه ثانوی موقت
shadow memory محلهای حافظه مکرر که با کد مخصوص قابل دستیابی است
shadow memory جدول مبدل که محلهای حافظه واقعی را با معادل محلهای مجازی آن ها بیت میکند
virtual memory حافظه مجازی
I can recite from memory. می توانم از حفظ بخوانم
subtract from memory دکمهکمکنندهازحافظه
memory recall دوبارهخوانیحافظه
memory key کلیدحافظه
memory cancel پاککردنحافظه
memory button دکمهحافظ
add in memory اضافه کردن به حافظه
within living memory به یاد دارند
within living memory تا انجا که مردمان زنده
volatile memory حافظه یا رسانه ذخیره سازی که داده ذخیره شده در آن را در صورت قط ع منبع تغذیه از دست میدهد.
volatile memory حافظه فرار
semiconductor memory حافظه نیمه رسانا
memory mapped i/o ورودی- خروجی نگاشت حافظه
read only memory حافظه فقط خواندنی
expanded memory حافظه گسترشی
eidetic memory یاد روشن
EDO memory ذخیره کند
EDO memory فن آوری حافظه که حاوی پیشرفت بهتری است و می انواند داده را از محلی از حافظه پیدا کند و بخواند بایک عمل . و نیز میتواند آخرین قطعه داده را که در حافظه ذخیره شده بود در حافظه پنهان آماده خواندن از حافظه است
EDO memory MEMORY OUTPUT DATA EXTENDED
dynamic memory حافظه پویا
shared memory حافظه تسهیم شده
disk memory حافظه دیسک
cryogenic memory استفاده از خصوصیات هدایت مواد
cryogenic memory رسانه ذخیره سازی که در دمای خیلی پایین کار میکند
core memory حافظه هستهای
bubble memory حافظه حبابی
extended memory حافظه توسعه یافته
extended memory حافظه تمدیدی
low memory فضای حافظه تا چند کیلوبایت
laser memory حافظه لیزری
it escaped my memory یادم رفت
internal memory بخشی از RAM Rom که واحد پردازش مرکزی مستقیما وصل است بدون نیاز به واسط
internal memory حافظه داخلی
interleave memory حافظه جاگذاری
incidental memory حافظه اتفاقی
in memory of blessedmemory خدابیامرز
in memory of blessedmemory بیادگار مرحوم
in memory of blessedmemory بیاد
external memory حافظه خارجی
core memory حافظه چنبرهای
coordinate memory حافظه مختصاتی
conventional memory این فضای حافظه مستقیماگ توسط DOS-MS قابل کنترل است و محلی است که بیشتر برنامههای بار شده برای اجرا آنجا هستند
bubble memory سرعت بالا و حافظه متحرک
bubble memory مین فرفیت بالا
base memory حافظه پایه
auxiliary memory حافظه کمکی
auxiliary memory حافظ کمکی
associative memory حافظه شرکت پذیر
associative memory حافظه تداعی
associative memory حافظه انجمنی
as memory serves هر وقت بیاد انسان بیاید
alterable memory حافظه اصلاح پذیر
alterable memory حافظه تغییرپذیر
bubble memory روش ذخیره سازی داده دودویی با استفاده از خصوصیات مغناطیسی رسانه ها تا دادههای با حجم بالا در حافظه اصلی ذخیره شوند
buffer memory حافظه میانیگر
conventional memory در سیستم سازگار -IBM PC ناحیه حافظه با دستیابی تصادفی نصب شده روی PC با گنجایش چند کیلو بایت
control memory حافظه کنترلی
control memory حافظه کنترل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com