English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 182 (9 milliseconds)
English Persian
continue port/starboard چرخش به سمت چپ یا راست را ادامه دهید
Other Matches
check port/starboard جهت تعقیب رادار به سمت دماغه کشتی یا دم هواپیما
to continue ادامه دادن
continue دنبال کردن
continue ادامه دادن
continue ادامه دادن چیزی یا انجام دادن چیزی که زودتر انجام می دادید
to continue دنباله داشتن
continue your studies تحصیلات خودرادنبال کنید
to continue one's progress پیشرفت خودرا ادامه دادن همواره جلو رفتن
continue statement حکم ادامه
continue to be valid به قوت خود باقی بودن
starboard واقع در سمت راست کشتی
starboard بطرف راست حرکت کردن
starboard سمت راست کشتی
starboard سمت راست
starboard سمت راست ناو
starboard سمت راست قایق
starboard hand صفحهنمایشستاره
hard starboard سمت ناو را بسمت مغناطیسی اعلام شده تغییر دهید
hard starboard ناو رابا چرخش سریع بسمت پاشنه بگردانید
starboard tack حرکت قایق بااستفاده از باددر سمت راست
starboard hand buoy بویه سمت راست
port پورت خروجی کامپیوتر با اتصال استاندارد که چاپگر به آن وصل است تا حروف داده را دریافت کند.
port مدخل
port مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خارج کردن یا ارسال داده به ماشین دیگر یا وسیله دگر میدهد
port مدار و اتصالی که امکان ارسال و دریافت داده موازی میدهد
port باب
port سوکت یا اتصال فیزیکی که امکان ارسال داده بین اتصالات داخلی کامپیوتر و وسیله خارجی دیگر فراهم میکند
port اتصال به کامپیوتر که امکان ارسال داده آسنکرون میدهد
port دریچه تبدیل برنامه
out port بندر دور از مقصد
last port شیپور عزا
last port شیپور خاموشی
i/o port مدخل ورودی و خروجی
way port بندر سر راه
port مدار یا اتصال که به کامپیوتر امکان دریافت داده از وسایل خارجی دیگر میدهد
out port ساحلی مورد استفاده سر پل
port ببندر اوردن حمل کردن
out port بندرخارج از محوطه
port مداری که داده موازی در کامپیوتر به سریال تبدیل میکند تا امکان دستیابی سریال فراهم کند
port لنگرگاه
port دورازه
port دروازه
port سوکت و مدار واسط که goystick وارد آن میشود
port بندر
port بندرگاه
port بندر ورودی
port شیار هادی دهانه
port مجرا
port مجرای عبورروغن
port دماغه
port در رو مخرج
port شراب شیرین بارگیری کردن
port فرودگاه هواپیما
port ترابردن
port مامن مبدا مسافرت
port بردن
port روزنه دید حمایل نگهداشتن تفنگ حمایل فنگ
port حمل کردن مزغل تیراندازی
port سمت چپ ناو
port بزرگ کردن لوله اگزاست سمت چپ قایق
port بندر گاه
port روزنه
port دریچه
port وسیلهای که بین پورت ورودی /خروجی و چندین وسیله جانبی قرار دارد. و به کامپیوتر امکان دستیابی به تمام آنها را میدهد
port یچ ای که به کاربر امکان میدهد که وسیله جانبی که کامپیوتر
port به آن وصل است را انتخاب کند
port درب درگاه
port ریل اطراف ناو
port دهانه
port درگاه
registered port بندر مشخص
sally port دریچه
port watch پست نگهبانی بندر
sally port درب ورودی بزرگ
sally port دروازه بزرگ قلعه
put into port وارد بندر شدن
port of exit مرز خروج کالا یا فرد ازکشور
port complex لنگرگاه
port hole روزنه
port installations تاسیسات بندری
port of debarkation بندر مقصد حمل کالا
port of debarkation بندرپیاده شدن کالا یا نیروها
port of destination بندر مقصد
port of embarkation بندر عزیمت
port hole مزغل
port of embarkation بندر سوار شدن یا بار کردن کالاها
port of entry بندر مقصد
port of entry بندرمحل ورود
port of entry مرز ورود کالا یا فرد به کشور
port complex مجتمع بندری
sally port دروازه عبور از قلعه
sally port درب اصلی قلعه یا استحکامات
Port-au-Prince شهر پورت اوپرنس
ejection port دهانهپرتاب
keyboard port قسمتاتصالصفحهکلید
modem port قسمتقرارگیریمدم
network port قسمتکارباشبکهاینترنت
port glass جام شرابقرمزوشیرینپرتقالی
port hand دستسویچپ
printer port قسمتاتصالبهچاپگر
transfer port دریچهانتقال
video port قسمتنمایش
port [software] دریچه ای [مدار و اتصالی] که امکان ارسال و دریافت داده را میدهد [نرم افزار] [رایانه شناسی]
car port سایبان اتومبیل
car port گاراژ بی دیوار ولی سقف دار
port watch نگهبان بندر
secondary port بندر فرعی
secondary port ,
secondary port subordinatestation : syn
secondary port station secondary
serial port مدخل سری
serial port درگاه ترتیبی
supply port درگاه تامین
supply port درگاه تدارکاتی
terminal port بندر مقصد
terminal port بندر بارانداز اخرین بندر حرکت
treaty port بندر پیمانی
controlled port بندر نظامی کنترل شده
controlled port بندرکنترل شده
deflation port سوپاپ بزرگ در بالای بالن برای خروج هوا هنگام نشستن
destination port بندر مقصد
destination port بندر تحویل کالا
exhaust port مجرای خروجی
exhaust port دریچه خروجی
freeing port شکاف یک طرفه
gas port محفظه عبور گاز
gas port میله تنظیم گاز
gas port لوله عبور گاز
control port درگاه کنترل
compensating port مدخلی در سیلندر اصلی ترمزکه در مواقعی که از ترمزاستفاده نمیشود سیلندر چرخ را به تانک روغن متصل کرده و از انبساط سیال در اثرگرما و نهایتا در گیر شدن ترمزها جلوگیری میکند
cargo port دریچه بارگیری ناو
free port بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
free port بندر ازاد
port of call بندرواقع در مسیر کشتی پاتوق
port of call بندر لنگراندازی
port of call بندر توقف
admission port دریچه پذیرش
aerial port لنگرگاه هوایی
aerial port باراندازی هوایی
attention to port احترام به سمت چپ یا راست کشتی افراد نظر به راست یاچپ ناو
captain of the port افسر انتظامات بندر
naval port بندر دریایی
gun port مزغل
hard port فرمان سمت را به سمت مغناطیسی تغییر دهید درعملیات دریایی
main port refrencestation : syn
main port port principal
memory port درگاه حافظه
midi port دریچه یا درگاه IDI
minor port بندر کوچک
admission port سوپاپ ورودی
parallel port درگاه موازی
port arms پیش فنگ
port arms فرمان پیش فنگ پیش فنگ کردن
main port بندر اصلی
main port ,
home port پایگاه مادر
inlet port سوپاپ ورودی
inlet port دریچه ورودی
high port حالت سخمه به جلو یا سخمه کوتاه
intake port دریچه ورودی
intake port سوپاپ ورودی
high port حالت دست فنگ
hard port ناو را باچرخش سریع به سمت جلوهدایت کنید
home port پایگاه اصلی
one port radial pump تلمبه شعاعی یک پرهای
named port of shipment بندر مشخص برای حمل
port a punch card علامتی تجاری برای نوع خاصی از کارت منگنه باقسمتهای سوراخ شده که میتواند با یک مداد یا قلم کاملا"برداشته شود
port hand buoy بویه سمت چپ
cargo handling at port جابجایی کالا در بندر
spent fuel port قسمتسوختمصرفشده
convoy assembly port بندر محل تجمع ستون موتوری
port auxiliary service یگان خدمات بندری
convoy assembly port بندر محل تجمع کاروان دریایی
disc drive port قسمتوروددیسک
dual port ram حافظه تسهیم شده
named port of destination بندر مقصد مشخص
peripheral device port قسمتاصلیتنظیماتمحیط
aerial port squadron گردان بارانداز هوایی
aerial port squadron گردان عملیات بارانداز هوایی
yhis port is not yet peopled این بندر هنوز اباد نشده است
Free pree (trade,port). مطبوعات ( تجارت ،بندر ) آزاد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com