English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
control desk میز کنترل
Search result with all words
central control desk اطاق فرمان اصلی
central control desk میزفرمان مرکزی
Other Matches
desk میز تحریر
help desk میز کمک [اطلاعاتی]
desk اجرای خشک برنامه
the desk کار دفتری یا ادبی یاروحانی
desk میز نوشتن در شرکت معمولاگ همراه با رسام ها
desk calculator حسابگر رومیزی
desk accessory لوازم رومیزی یا روزمره
desk accessory در یک سیستم Apple Macitosh امکان افزوده که سیستم را بهبود میبخشد
desk accessories وسائل کاری که به هنگام استفاده از سایر اسناد قابل دسترس است
production desk میزمحصولات
writing desk میز تحریر
secretarial desk میزمنشی
sound desk میزصدا
steward's desk میزمهماندار
cash desk صندوقپرداختپولدر یکمغازه
desk checking فرایند بررسی بوسیله دست مقابله رومیزی
desk checking بررسی دستی
executive desk میزمدیر
chart desk میز نقشه
reading desk بعدا پرسیده شود
rolltop desk میز تحریر دارای رویه کشودار
desk lamp چراغمطالعهرومیزی
My desk is by the window. میز کار من کنار پنجره قرار دارد.
desk pad روکشرومیزی
Where is the information desk? میز اطلاعات کجاست؟
desk tray جاکاغذیرومیزی
information desk میز اطلاعات
hotel reservation desk میزرزرودرهتل
the desk is piled with books کتابهادر روی میزانبوه شده اند
the desk is piled with books میز از کتاب انباشته شده است
self control قوه خودداری
self control مسک نفس
self control خودداری
to keep under control تحت نظارت نگه داشتن
control کاربری
control فرمان
control وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
control سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
control کنترل کردن مهار کردن
control مهار
control نظارت
control کنترل
control کنترل بازبینی
control بازرسی
control کنترل کردن
control نظارت کردن تنظیم کردن
self-control خودگردانی
self-control خویشتنداری
self-control خودداری
control مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
control اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
control واپاد
control بازدید
control بازرسی نظارت جلوگیری
control اختیار
control کنترل کردن فرمان
control بازرسی کردن
control نظارت کردن
control توپزن دقیق
I cant help it. It is beyond my control. دست خودم نیست
control نظارت و ممیزی کردن
self control کف نفس
ignition control کنترل احتراق
hold control نافم همزمانی
horizontal control کنترل افقی در نقشه برداری اندازه گیری بر دو سمت نقشهای
monetary control کنترل پولی
ground control دستگاه کنترل کننده زمینی
shading control پیچ فام
monetary control نظارت پولی
hue control پیچ فام
ground control کنترل زمینی
grid control کنترل شبکه
fly control برج کنترل
fly control قسمت کنترل پرواز
focusing control تنظیم تمرکز
net control کنترل شبکه
movement control کنترل حرکات و نظارت برحرکت یکانها
forms control کنترل فرم ها
framing control پیچ تنظیم تصویر
frequency control کنترل فرکانس
motor control کنترل حرکتی
geodetic control نقاط کنترل ژئودزی
geodetic control نقاط کنترل نقشه برداری عمومی
government control نظارت دولتی
government control کنترل دولتی
flow control کنترل جریان
image control کنترل تصویر
mixture control کنترل مخلوط
lighting control کنترل روشنایی
level control کنترل سطح
lever control کنترل اهرمی
lift control کنترل اسانسور
light control کنترل نور
light control کنترل روشنایی
line control کنترل خط
linearity control نافم خطی
load control تنظیم با بار خارجی
loop control کنترل حلقه زنی
magnetci control کنترل فرمان مغناطیسی
lateral control کنترل در عرض جبهه
lateral control کنترل جانبی
minor control کنترل کم
minor control کنترل ضعیف
indirect control کنترل غیرمستقیم
input control کنترل ورودی
material control کنترل مواد
manual control کنترل دستی
intensity control پیچ رنگ
intensity control کنترل شدت
inventory control کنترل موجودی
inventory control کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
manpower control کنترل نیروی انسانی
flood control سیل بندی
damage control کنترل خسارات
damage control کنترل کردن خسارات
damage control اسیب گیری
data control کنترل داده ها
decentralized control کنترل غیر تمرکزی
delusion of control هذیان کنترل شدگی
digital control کنترل دیجیتالی
direct control کنترل مستقیم
disaster control روش کنترل سوانح
disaster control روش مقابله با سوانح و بلایا
electric control کنترل الکتریکی
electronic control تنظیم الکترونیکی
electronic control کنترل الکترونیکی
cursor control کنترل مکان نما
crystal control تنظیم با بلور
cruise control کنترل عملکرد موتور برای بدست اوردن بیشترین راندمان قدرت و مصرف سوخت
control vane تیغه متحرکی برای کنترل وضعیت و مسیر پرواز
control variable متغیر کنترل شده
control vehicle تانک نافم حرکت
control vehicle خودرونافم ستون یا نافم حرکت
control wheel صفحه کنترل
control wheel صفحه تنظیم کننده
control word کلمه کنترل
control words کلمات کنترلی
control zone منطقه کنترل هوایی
control zone منطقه فضای هوایی تحت کنترل
corrosion control جلوگیری و کنترل خوردگی
cortical control کنترل مغزی
electronic control فرمان الکترونیکی
emission control کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
fighter control کنترل عملیات هواپیماهای جنگنده
fire control اطفاء حریق
fire control جلوگیری از اتش سوزی
fire control سیستم کنترل اتش
fire control کنترل کردن اتش کنترل اتش
fire control کنترل اتش
fire control دستگاه کنترل اتش توپخانه
fire control کنترل یا هدایت اتش
fiscal control نظارت مالی
fiscal control کنترل مالی
flight control دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
flight control کنترل پرواز
flight control سیستم کنترل هواپیماها
fighter control کنترل شکاریها
field control کنترل میدان
field control نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
engagement control کنترل درگیری توپخانه پدافندهوایی با دشمن
erosion control جلوگیری از فرسایش
error control کنترل خطا
esi control control Index ExternallySpecified کنترل با فراست
exchange control کنترل ارز
exchange control نظارت ارز
exchange control نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
exchange control جلوگیری از ورودامتعه خارجی به وسیله محدود کردن ارزی که دراختیار واردکننده گذاشته میشود
exchange control کنترل ارزی
experimental control کنترل ازمایشی
external control کنترل خارجی
net control ایستگاه کنترل شبکه
traffic control کنترل ترافیک
control box جعبهکنترل
control deck کنترلعرشه
control keys کلیدهایکنترل
control knob دکمههایکنترل
control knobs دکمهکنترل
control pad صفحهکنترل
control room اتاقکنترل
control stand جایگاهکنترل
control valve دریچهیکنترل
detachable control کنترلقابلتفکیک
fan control تنظیممقدارخنکی
foot control کنترل پایی
fuel control کنترلسوخت
control bar میلهکنترل
colour control کنترلرنگ
traffic control کنترل امد و رفت درجاده یا باند پرواز
trigger control تنظیم با ماشه
vertical control کنترل ارتفاع نقاط اندازه گیری تراز وارتفاع نقاط
visual control کنترل دید
voltage control کنترل ولتاژ
volume control پیچ صدا
volume control کنترل شدت صوت
wage control کنترل دستمزد
control towers برج مراقبت
control towers برج کنترل
centring control دکمهکنترلصفحه
climate control کنترلدما
gain control کنترلصدا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com