Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
control hierarchy
سلسله مراتب کنترل
Other Matches
hierarchy of needs
سلسله مراتب نیازها
hierarchy
روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
hierarchy
ساختار دادهای سلسله مراتبی
hierarchy
حکومت ودرجه بندی سران روحانی
hierarchy
گروه فرشتگان نه گانه سلسله سران روحانی وشیوخ
hierarchy
سلسله مراتب
hierarchy
مرتبه بندی
data hierarchy
سلسله مراتب داده ها
occupational hierarchy
سلسله مراتب شغلی
heavenly hierarchy
پایه بندی فرشتگان
data hierarchy
سلسه مراتب داده ها
heavenly hierarchy
سلسله مراتب فرشتگان
response hierarchy
سلسله مراتب پاسخ
memory hierarchy
سلسله مراتب حافظه
hierarchy of claims
اعلام تصفیه ورشکستگی دستور پرداخت مطالبات غرماء تاجر ورشکسته
habit family hierarchy
سلسله مراتب عادتهای هم خانواده
algebraic hierarchy parenthese
پرانتزهای سلسله مراتبی جبری
hierarchy plus input process output
یک روش طراحی و مستندسازی برنامه که ساختارعملیاتی و گردش اطلاعات رادر سه نوع نمودار نشان میدهد
control
بازدید
control
بازرسی نظارت جلوگیری
control
اختیار
control
بازرسی کردن
control
نظارت کردن
control
واپاد
control
اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
control
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
self-control
خودداری
self-control
خویشتنداری
self-control
خودگردانی
self control
قوه خودداری
self control
کف نفس
self control
مسک نفس
control
نظارت و ممیزی کردن
control
توپزن دقیق
control
کاربری
control
کنترل بازبینی
control
نظارت کردن تنظیم کردن
control
کنترل کردن
control
کنترل کردن فرمان
I cant help it. It is beyond my control.
دست خودم نیست
to keep under control
تحت نظارت نگه داشتن
control
بازرسی
control
کنترل
control
نظارت
control
فرمان
control
وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
control
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
self control
خودداری
control
کنترل کردن مهار کردن
control
مهار
forms control
کنترل فرم ها
flood control
سیل بندی
government control
نظارت دولتی
flight control
سیستم کنترل هواپیماها
flight control
کنترل پرواز
flight control
دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
fiscal control
کنترل مالی
framing control
پیچ تنظیم تصویر
flow control
کنترل جریان
government control
کنترل دولتی
focusing control
تنظیم تمرکز
geodetic control
نقاط کنترل نقشه برداری عمومی
geodetic control
نقاط کنترل ژئودزی
grid control
کنترل شبکه
ground control
کنترل زمینی
ground control
دستگاه کنترل کننده زمینی
frequency control
کنترل فرکانس
fly control
برج کنترل
fly control
قسمت کنترل پرواز
hold control
نافم همزمانی
lighting control
کنترل روشنایی
light control
کنترل نور
material control
کنترل مواد
light control
کنترل روشنایی
line control
کنترل خط
linearity control
نافم خطی
load control
تنظیم با بار خارجی
loop control
کنترل حلقه زنی
magnetci control
کنترل فرمان مغناطیسی
manpower control
کنترل نیروی انسانی
manual control
کنترل دستی
minor control
کنترل ضعیف
minor control
کنترل کم
lift control
کنترل اسانسور
lever control
کنترل اهرمی
level control
کنترل سطح
horizontal control
کنترل افقی در نقشه برداری اندازه گیری بر دو سمت نقشهای
hue control
پیچ فام
shading control
پیچ فام
ignition control
کنترل احتراق
indirect control
کنترل غیرمستقیم
input control
کنترل ورودی
intensity control
پیچ رنگ
intensity control
کنترل شدت
inventory control
کنترل موجودی
inventory control
کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
lateral control
کنترل جانبی
lateral control
کنترل در عرض جبهه
mixture control
کنترل مخلوط
fiscal control
نظارت مالی
control surface
سطح کنترل
control words
کلمات کنترلی
control zone
منطقه کنترل هوایی
control zone
منطقه فضای هوایی تحت کنترل
corrosion control
جلوگیری و کنترل خوردگی
cortical control
کنترل مغزی
cruise control
کنترل عملکرد موتور برای بدست اوردن بیشترین راندمان قدرت و مصرف سوخت
crystal control
تنظیم با بلور
damage control
کنترل خسارات
damage control
کنترل کردن خسارات
damage control
اسیب گیری
data control
کنترل داده ها
decentralized control
کنترل غیر تمرکزی
delusion of control
هذیان کنترل شدگی
digital control
کنترل دیجیتالی
control word
کلمه کنترل
control wheel
صفحه تنظیم کننده
control surface
سطح فرمان
control switch
کلید فرمان
control system
سیستم فرمان
control system
سیستم کنترل
control total
جمع فیلدهای عددی برای بررسی صحت ورودی پردازش داده یا داده خروجی
control transmitter
دستگاههای همگرد
control unit
واحد کنترل
control unit
قسمتی از یک کامپیوتر که عملکرد صحیح واحدهای اریتمتیک نگهداری و انتقال اطلاعات را کنترل میکند
control vane
تیغه متحرکی برای کنترل وضعیت و مسیر پرواز
control vehicle
تانک نافم حرکت
control vehicle
خودرونافم ستون یا نافم حرکت
control wheel
صفحه کنترل
control variable
متغیر کنترل شده
direct control
کنترل مستقیم
image control
کنترل تصویر
exchange control
جلوگیری از ورودامتعه خارجی به وسیله محدود کردن ارزی که دراختیار واردکننده گذاشته میشود
exchange control
کنترل ارزی
experimental control
کنترل ازمایشی
external control
کنترل خارجی
field control
نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
field control
کنترل میدان
fighter control
کنترل شکاریها
fighter control
کنترل عملیات هواپیماهای جنگنده
fire control
اطفاء حریق
fire control
جلوگیری از اتش سوزی
fire control
سیستم کنترل اتش
fire control
کنترل کردن اتش کنترل اتش
fire control
کنترل اتش
fire control
دستگاه کنترل اتش توپخانه
exchange control
نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
exchange control
نظارت ارز
disaster control
روش کنترل سوانح
disaster control
روش مقابله با سوانح و بلایا
electric control
کنترل الکتریکی
electronic control
تنظیم الکترونیکی
electronic control
کنترل الکترونیکی
electronic control
فرمان الکترونیکی
emission control
کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
engagement control
کنترل درگیری توپخانه پدافندهوایی با دشمن
erosion control
جلوگیری از فرسایش
error control
کنترل خطا
cursor control
کنترل مکان نما
esi control
control Index ExternallySpecified کنترل با فراست
exchange control
کنترل ارز
fire control
کنترل یا هدایت اتش
till control
تنظیم با تغییر اوج
colour control
کنترلرنگ
control bar
میلهکنترل
control box
جعبهکنترل
control deck
کنترلعرشه
control keys
کلیدهایکنترل
control knob
دکمههایکنترل
control knobs
دکمهکنترل
control pad
صفحهکنترل
control room
اتاقکنترل
control stand
جایگاهکنترل
control valve
دریچهیکنترل
detachable control
کنترلقابلتفکیک
fan control
تنظیممقدارخنکی
foot control
کنترل پایی
climate control
کنترلدما
centring control
دکمهکنترلصفحه
tone control
پیچ اهنگ
traffic control
کنترل عبور و مرور
traffic control
کنترل ترافیک
traffic control
کنترل امد و رفت درجاده یا باند پرواز
trigger control
تنظیم با ماشه
vertical control
کنترل ارتفاع نقاط اندازه گیری تراز وارتفاع نقاط
visual control
کنترل دید
voltage control
کنترل ولتاژ
volume control
پیچ صدا
volume control
کنترل شدت صوت
wage control
کنترل دستمزد
control towers
برج مراقبت
control towers
برج کنترل
fuel control
کنترلسوخت
gain control
کنترلصدا
ticket control
کنترلبلیط
tuning control
کنترلصدا
wiper control
سیستمبرفپاککن
It is beyond my authority(control).
اینکار از اختیار من خارج است
I am not up to it . It is beyond my control. I cannot cope .
از عهده من خارج است
Quality Control
کنترل کیفیت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com