Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (2 milliseconds)
English	Persian
corrosion control	جلوگیری و کنترل خوردگی
Other Matches
corrosion	فساد تدریجی
corrosion	کندوساب
corrosion	رفتگی زنگ زدگی
corrosion	زنگ خوردگی فرسایش شیمیایی
corrosion	فسادفلزات
corrosion	فرسودگی
corrosion	تحلیل
corrosion	خوردگی
corrosion	زنگ زدگی
corrosion	خورندگی
corrosion	خورده شدن
erosion-corrosion	فرسودگی
erosion-corrosion	خوردگی
intercrystalline corrosion	خوردگی کریستالی
sensitive to corrosion	حساس در برابر زنگ زدگی حساس در برابر خوردگی
galvanic corrosion	خوردگی گالوانیکی
pitting corrosion	سوراخهائی که در سطح بتن یا فلز در اثر خوردگی ایجاد میشود و به کرم خوراکی معروف است
crevice corrosion	خوردگی ناشی از وجود ترک مویی یا درز در ساختمان یک قطعه
atmospheric corrosion	فساد تدریجی در اثر مجاورت با هوا
electrochemical corrosion	خوردگی الکتروشیمیایی
electrolytic corrosion	خوردگی الکترولیتی
erosion corrosion	خوردگی- فرسودگی
stress corrosion	خوردگی در اثر تنش
surface corrosion	خوردگی سطحی
wind corrosion	ساییدگی بادی
graphitic corrosion	خوردگی گرافیتی
resistance to corrosion	مقاوم در برابر زنگ زدگی
aqueous corrosion	پوسیدگی در اثر رطوبت
nuclear corrosion	فرسایش هستهای
corrosion fatigue	استهلاک در اثر زنگ زدگی
corrosion pit	فرورفتگی در اثر خوردگی
corrosion resistant	مقاومت در برابر خوردگی وزنگ زدگی
anti corrosion composition	رنگ ضد زنگ
concentration cell corrosion	نوعی برخورد که در ان اختلاف پتانسیل الکترودها دراثر اختلاف غلظت یونهاالکترولیت میباشد
acid corrosion of concrete	خورده شدن بتن بوسیله اسید
corrosion resistent steel	فولاد ضد زنگ
self control	کف نفس
self-control	خودداری
I cant help it. It is beyond my control.	دست خودم نیست
self-control	خویشتنداری
to keep under control	تحت نظارت نگه داشتن
self control	قوه خودداری
self-control	خودگردانی
self control	مسک نفس
control	کنترل کردن
control	نظارت کردن
control	نظارت و ممیزی کردن
control	توپزن دقیق
control	فرمان
control	وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
control	سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
control	کنترل کردن مهار کردن
control	مهار
control	نظارت
control	کنترل
control	کاربری
control	کنترل بازبینی
control	بازرسی
control	نظارت کردن تنظیم کردن
control	بازرسی کردن
control	کنترل کردن فرمان
control	واپاد
control	بازدید
self control	خودداری
control	اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
control	بازرسی نظارت جلوگیری
control	مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
control	اختیار
exchange control	کنترل ارزی
experimental control	کنترل ازمایشی
external control	کنترل خارجی
control towers	برج کنترل
control towers	برج مراقبت
field control	نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
field control	کنترل میدان
fighter control	کنترل شکاریها
control slide	غلتگاه کنترل
control statement	جمله کنترلی
exchange control	جلوگیری از ورودامتعه خارجی به وسیله محدود کردن ارزی که دراختیار واردکننده گذاشته میشود
electronic control	فرمان الکترونیکی
emission control	کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
engagement control	کنترل درگیری توپخانه پدافندهوایی با دشمن
erosion control	جلوگیری از فرسایش
control status	وضعیت کنترل اتش
control status	وضعیت کنترلی
control station	ایستگاه کنترل
esi control	control Index ExternallySpecified کنترل با فراست
exchange control	کنترل ارز
control statement	حکم کنترل دستور کنترل
exchange control	نظارت ارز
exchange control	نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
fighter control	کنترل عملیات هواپیماهای جنگنده
fire control	اطفاء حریق
fire control	جلوگیری از اتش سوزی
flight control	کنترل پرواز
flight control	سیستم کنترل هواپیماها
flood control	سیل بندی
flow control	کنترل جریان
fly control	برج کنترل
fly control	قسمت کنترل پرواز
control signals	علائم کنترلی
focusing control	تنظیم تمرکز
control signals	سیگنالهای کنترلی
wage control	کنترل دستمزد
flight control	دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
fiscal control	کنترل مالی
fire control	سیستم کنترل اتش
control words	کلمات کنترلی
fire control	کنترل کردن اتش کنترل اتش
control signal	علامت کنترل
volume control	کنترل شدت صوت
frequency control	کنترل فرکانس
fire control	کنترل اتش
fire control	دستگاه کنترل اتش توپخانه
fire control	کنترل یا هدایت اتش
control slide	کشوی کنترل
fiscal control	نظارت مالی
framing control	پیچ تنظیم تصویر
control pad	صفحهکنترل
control vehicle	تانک نافم حرکت
control vehicle	خودرونافم ستون یا نافم حرکت
control wheel	صفحه کنترل
control wheel	صفحه تنظیم کننده
control word	کلمه کنترل
control zone	منطقه کنترل هوایی
control zone	منطقه فضای هوایی تحت کنترل
error control	کنترل خطا
cortical control	کنترل مغزی
control structure	ساختارکنترل
control switch	کلید فرمان
control variable	متغیر کنترل شده
control surface	سطح فرمان
control surface	سطح کنترل
control surface	کف پوش متحرک باند فرود کف پوش قابل جمع اوری باند فرود
control system	سیستم فرمان
control system	سیستم کنترل
control total	جمع فیلدهای عددی برای بررسی صحت ورودی پردازش داده یا داده خروجی
control transmitter	دستگاههای همگرد
control unit	واحد کنترل
control unit	قسمتی از یک کامپیوتر که عملکرد صحیح واحدهای اریتمتیک نگهداری و انتقال اطلاعات را کنترل میکند
control vane	تیغه متحرکی برای کنترل وضعیت و مسیر پرواز
control structure	ساختار کنترلی
cruise control	کنترل عملکرد موتور برای بدست اوردن بیشترین راندمان قدرت و مصرف سوخت
crystal control	تنظیم با بلور
climate control	کنترلدما
centring control	دکمهکنترلصفحه
delusion of control	هذیان کنترل شدگی
digital control	کنترل دیجیتالی
direct control	کنترل مستقیم
disaster control	روش کنترل سوانح
disaster control	روش مقابله با سوانح و بلایا
electric control	کنترل الکتریکی
control store	انباره کنترل
control stick	سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
electronic control	تنظیم الکترونیکی
colour control	کنترلرنگ
control bar	میلهکنترل
cursor control	کنترل مکان نما
control knobs	دکمهکنترل
control knob	دکمههایکنترل
damage control	کنترل خسارات
damage control	کنترل کردن خسارات
control structure	ساخت کنترل
damage control	اسیب گیری
control keys	کلیدهایکنترل
control deck	کنترلعرشه
control box	جعبهکنترل
data control	کنترل داده ها
electronic control	کنترل الکترونیکی
magnetci control	کنترل فرمان مغناطیسی
monetary control	نظارت پولی
motor control	کنترل حرکتی
movement control	کنترل حرکات و نظارت برحرکت یکانها
net control	کنترل شبکه
net control	ایستگاه کنترل شبکه
numerical control	کنترل عددی
sequence control	کنترل متوالی
organization control	کنترل سازمانی
output control	تنظیم انرژی خروجی
sequence control	کنترل ترتیبی
peaking control	نافم اوج دهندگی
monetary control	کنترل پولی
mixture control	کنترل مخلوط
minor control	کنترل کم
start up control	کنترل اغازی
speed control	کنترل عده دور
speed control	کنترل سرعت
manpower control	کنترل نیروی انسانی
manual control	کنترل دستی
spark control	نافم جرقه
span of control	حوزه نظارت
social control	کنترل اجتماعی
material control	کنترل مواد
size control	کنترل اندازه
sequential control	کنترل ترتیبی
minor control	کنترل ضعیف
sequence control	کنترل ترتیب
phase control	تنظیم با تغییر فاز
project control	کنترل پروژه
rocket control	کنترل موشک

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com