Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English
Persian
counter offensive
پدافند متقابل
counter offensive
حمله متقابل
Other Matches
electronic counter counter measures
اقدامات ضد ضد الکترونیکی
offensive
<adj.>
مهاجم
offensive
زشت یورش
offensive
<adj.>
حمله
offensive
افند
offensive
عملیات افندی
offensive
تهاجم تهاجمی حمله عمومی
offensive
اهانت امیز تهاجمی
offensive
متهاجم
offensive
کریه
offensive
اهنانت اور رنجاننده
offensive
متجاوز
offensive
<adj.>
تهاجمی
offensive war
جنگ تهاجمی
offensive player
شطرنجباز حملهای
air offensive
افندهوایی
offensive alliance
پیمان تهاجمی
offensive block
دفاع تهاجمی
offensive foul
خطای حمله
offensive league
اتحادیه تهاجمی
offensive league
اتحادتهاجمی
offensive movement
حرکت تهاجمی شمشیرباز
offensive weapon
سلاح تهاجمی
offensive weapon
سلاح خطرناک
offensive weapon
در CL به هر نوع وسیلهای اطلاق میشود که برای ازار بدنی ساخته یاتغییر داده شده باشد یا حامل ان را برای این منظور حمل کند
offensive weapon
الت قتاله
air offensive
عملیات افندی هوایی
counter
باجه تلاقی کردن
counter
1-وسیلهای که می شمرد 2-ثبات یا متغیری که محتوای آن با اعمالی که رخ میدهد افزایش یاکاهش مییابد
counter
برگرداندن جهت مخالف به طبیعی
counter
ثبات در CPU که محل دستور بعدی پردازش را دارد
counter
دو مسیر سیگنال که در دو جهت مخالف ارسال میشوداطراف شبکه حلقهای
counter
شمارگر
counter-
پیشوندی به معنای مخالف یاضد
over the counter
خارج از بورس فروخته شده
under the counter
قاچاقی
under the counter
داروی بدون نسخه وغیر مجاز
up/down counter
شمارنده الکترونیکی که با هر پاس ورودی یک شمارنده کم یا زیاد میکند
under the counter
<idiom>
مخفیانه فروخته شدن
over-the-counter
<adj.>
خارج از بورس
[فروخته شده ]
outside counter
روریهمعکوس
counter
کنتور
counter
ضربت متقابله معامله به مثل
counter
ضربت زدن ضد
counter
مقابله کردن
counter
شمارشگر
counter
جواب دادن معامله بمثل کردن با
counter
درجهت مخالف
counter
پیشخوان باجه
counter
درروبرو
counter
بساط
counter
شمارنده
counter
ضربت متقابل
counter
بالعکس
counter
مقابله کردن تلافی کردن
counter
مقابل دستگاه شمارنده
counter
چرخش از جلو بعقب وبعکس یا ساختن سه دایره مماس
counter
حمله
counter
متقابل
counter
ضد
counter
گیشه
counter
باجه
counter
پیشخوان
counter
پیشخان
counter
عقربه شمارش
counter
معکوس
program counter
شمارنده برنامه
photon counter
شمارگر فوتونی
counter espionage
ضد جاسوسی
program counter
شمارشگربرنامه
pulse counter
پالس شمار
turns counter
دور شمار
to nails to counter
رسوا کردن
step counter
گام شمار
speed counter
کنتورسرعت
speed counter
شمارشگر عده دور
sequence counter
ترتیب شمار
ring counter
شمارنده حلقهای
repeat counter
شمارنده تکرار
pulse counter
ضربه شمار
counter-attacks
پاتک
counter espionage
عملیات ضدجاسوسی
counter weight
پاسنگ
counter weight
وزنه مقابل
detotalizing counter
شمارندهای که کل مقدارباقیمانده ماده مورد سنجش را نشان میدهد
frequency counter
شمارنده فرکانس
impluse counter
شمارشگر ضربه جریان کنتور ایمپولز
instruction counter
شمارنده دستورالعمل شمارشگر دستورالعمل
line counter
شمارنده سطر
loop counter
شمارنده حلقه
magnetic counter
کنتور مغناطیسی
modulo n counter
شمارنده به پیمانه
Geiger counter
شمارشگر مولر
location counter
مکان شمار
counter offer
عرضه متقابل
counter-espionage
عملیات ضدجاسوسی
counter-espionage
ضد جاسوسی
counter weight
وزنه تعادل
counter-attacks
حمله متقابله
Geiger counter
شمارگر گایگر- مولر
counter-fort
[شمع پشتیبان دیوار]
counter-change
نقش شطرنجی
counter-brace
تیر تقویت عرضی
counter-arch
[قوسی مخالف قوس دیگر]
counter-apse
[محرابی مخالف محراب دیگر]
counter shed
پودکشی
[عمل رد کردن پود بین تارها که در آن با ضربی کردن تارها، فضای خالی ایجاد می شود.]
counter-attack
حمله متقابله
counter-attack
پاتک
counter-revolutionary
ضدرژیم
counter-lath
تخته سقف
counter-lath
توفال
counter-mure
موج شکن
counter attack
حمله متقابله
over-the-counter market
بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
counter attack
پاتک
counter-vault
قوس کفبند
counter-scrap
دیوار
counter-poise
پل متحرک باسکولی
ticket counter
جایگاهبلیط
tape counter
شمارشگرنوار
counter-measures
پادکار
counter-measures
اقدام جبران کننده
counter-measures
چارهجویی
counter-measures
اقدام متقابل
counter-measure
پیشگیری
counter-measure
پادکار
counter-measure
اقدام جبران کننده
counter-measure
چارهجویی
counter-measure
اقدام متقابل
counter-measures
پیشگیری
counter-productive
زیانبخش
counter-productive
گزندآور
row counter
رجشمار
counter offer
پیشنهاد متقابل
information counter
جایگاهاطلاعات
counter-revolutions
جنبش برای سرکوبی انقلاب
counter-revolutions
ضد انقلاب
counter-revolution
جنبش برای سرکوبی انقلاب
counter-revolution
ضد انقلاب
counter-productive
پادفرآور
counter-productive
آسیبآور
counter jumper
فروشنده دکان
counter fert
دیوار یا تیری که برای محافظت و استحکام در پشت دیوار ساخته میشود
counter e.m.f. cell
پیلهای برق وارانی
counter disengagement
حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی
counter current
جریان متقابل
counter current
جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
counter credit
اعتبار متقابل
counter clockwise
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
counter claim
دعوی متقابل
counter fire
اتش متقابل
counter flood
اب گیری ضد انحراف ناو متعادل کردن ناو با پر کردن مخازن ان
counter jump
پرش با نیم چرخش وبازگشت روی لبه همان اسکیت
counter ion
یون مخالف
counter intelligence
ضداطلاعات
counter insurgency
ضد شورش
counter guerilla
ضد گریلایی
counter guerilla
ضد چریکی
counter gambit
گامبی متقابل
counter force
نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
counter circuit
کنتور رادار
counter check
چکی که فقط کشنده چک میتواند ان را از بانک بگیرد
counter charge
دعوی متقابل در امر جزایی
counter propaganda
تبلیغ متقابل
counter attraction
کشش متقابل
counter propaganda
پاداوازه گری
counter approach
استحکامات متقابله
counter revolution
ضد انقلاب
counter air
عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
counter air
ضد هواپیمایی
counter agent
عامل خنثی کننده
counter attraction
جاذبه متقابله
counter balance
وزنه تعادلی
counter battery
ضد اتشبار
counter charge
تهمت متقابله
counter ceiling
خوانچه پوش
counter ceiling
کمرپوش
counter ceiling
سقفواره
counter parry
دفاع با حرکت چرخشی شمشیر
counter berm
سکوی پایه خارجی خاکریز
control counter
شماره کنترلی
counter battery
عملیات ضد اتشبار
counter revolution
عملیاتی و تدابیری که بعد از وقوع انقلاب برای خنثی کردن ان انجام و اتخاذ میشود
counter jumper
شاگرد دکان
counter transference
انتقال متقابل
counter riposte
حمله شمشیرباز پس از دفع حمله متقابل حریف
counter rotate
چرخش بالاتنه در پیچ
counter sabotage
ضد خرابکاری
counter sign
نشانی
counter sign
اسم عبور
counter sign
اسم شب
counter subversion
ضد براندازی
counter fire
اتش ضد اتشباربر علیه دشمن
binary counter
شمارنده دودویی
counter recoil
دستگاه عاید
counter surveillance
ضد مراقبت
B line counter
ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده تا محل مورد نظر را مشخص کند
counter surveillance
عملیات ضدمراقبت و تجسس دشمن
address counter
نشانی شمار
counter trade
تجارت متقابل
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com