English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 109 (6 milliseconds)
English Persian
crash conversion تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید
Other Matches
crash خطای ناشی از لمس کردن نوک خواندن / نوشتن سطح روی دیسک
crash متوقف شدن ناگهانی
crash از کار افتادن
crash پایان عملیات کامپیوتر
crash توقف سیستم ازطریق خرابی سخت افزاری یااشتباه نرم افزاری
crash قفل سرنگون
crash متوقف
crash شکستگی خرابی
crash course کلاسآموزشی
all crash زمان فوریت
crash ورشکستگی ناگهانی
crash سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
crash سقوط کردن
crash خطای یک قطعه یا یک مشکل در برنامه در حین اجرا کار را متوقف میکند و استفاده بیشتر از سیستم را نا ممکن میکند
crash خردکردن
crash درهم شکستن
crash ریزریز شدن
crash سقوط کردن هواپیما
crash ناخوانده وارد شدن صدای بلند یا ناگهانی
crash سقوط
disk crash خرابی دیسک
disk crash خراش دیسک
crash protected دیسک که حاوی نوک محافظ یا سیستم محافظ اختلال داده است
crash dolly جرثقیل چرخدار اخراجات
crash dive ناگهان بزیر اب رفتن
crash boat قایق نجات
crash helmets خود
head crash شکستگی هد
to fall crash افتادن وباصداخردشدن
crash helmets کلاه خود ایمنی
to crash in [to a party] سر زده وارد شدن
crash price قیمت مفت
crash the gate <idiom> بی دعوت رفتن ،پابرهنه وسط پریدن
A crash language course . دوره فشرده آموزش زبان
to crash in [to a party] بدون دعوت وارد شدن
crash barrier حصار کنار جاده
crash helmets کاسکت
crash helmets کلاه ایمنی
head crash برخورد فیزیکی نوک خواندن /نوشتن با سطح دیسک برخورد نوک خواندن ونوشتن با سطح ضبط شونده یک دیسک سخت که نتیجه اش از دست اطلاعات میباشد خرابی هد
crash-landing سقوط کردن هواپیما
crash-land سقوط کردن هواپیما
crash land سقوط کردن هواپیما
crash-landed سقوط کردن هواپیما
crash-lands سقوط کردن هواپیما
crash position indicator برج اعلام محل وقوع سوانح دریایی برج مراقبت سوانح دریایی
crash locator beacon برج اعلام سوانح دریایی برج تعیین محل سوانح دریایی
conversion تبدیل
conversion پرتاب ازاد
conversion وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversion لیست کدهای اصلی یا عبارات و معادل آنها به زبان یا حالت دیگر
conversion 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversion استفاده بلاجهت و من غیر حق از مال غیر اختلاس کردن تبدیل یک بدهی به بدهی دیگربا نرخ ارز کمتر
conversion تغییر مذهب
conversion تغییر از یک سیستم به سیستم دیگر
conversion تسعیر
conversion تغییرکیش
conversion تغییر
conversion نوکیشی
conversion قلب
fiel conversion تبدیل فایل
fiel conversion تبدیل پرونده
double conversion تبدیل دوگانه
frequency conversion تبدیل فرکانس
loan conversion تجدید نظر در شرایط وام
process conversion تبدیل فرایند
internal conversion تبدیل درونی
internal conversion تبدیل باطنی
media conversion تبدیل رسانه ها
parallel conversion تبدیل موازی
phased conversion تبدیل مرحله بندی شده
conversion of data تبدیل عناصر
file conversion تبدیل فایل
direct conversion تبدیل مستقیم
conversion efficiency بازده تبدیل
conversion scale مقیاس تبدیل ضریب تبدیل
conversion scale مقیاس خطی
conversion reaction واکنش تبدیلی
conversion rate نرخ تبدیل
conversion factor ضریب تبدیل
conversion price قیمت تبدیل
conversion price بهای تبدیل
conversion of shares تبدیل سهام
conversion neurosis روان رنجوری تبدیلی
conversion table جدول تبدیل
conversion tables جدول جستجو یا مجموعهای ازنتایج ذخیره شده که به سرعت با یک فرآیند قابل دستیابی هستند و نیازی به محاسبه نتیجه نیست
conversion cost هزینه تبدیل
code conversion تبدیل رمز
data conversion تبدیل داده ها
code conversion تبدیل کد
conversion angle زاویه حامل مسیر ناو
conversion angle زاویه تبدیل گرای مسیر ناو
conversion transconductance رسانایی متقابل وارون
conversion cost هزینه تسعیر
conversion hysteria هیستری تبدیلی
binary to hexadecimal conversion تبدیل دودوئی به مبنای 61 تبدیل دودوئی به شانزده شانزدهی
binary to decimal conversion تبدیل دودوئی به دهدهی
decimal to hexadecimal conversion تبدیل دهدهی به شانزده شانزدهی
energy conversion efficiency راندمان تبدیل انرژی
decimal to binary conversion تبدیل دهدهی به دودوئی
file conversion utility برنامه کمکی تبدیل فایل
decimal to octal conversion تبدیل دهدهی به هشت هشتی
binary to octal conversion تبدیل دودوئی به مبنای 8 تبدیل دودوئی به هشت هشتی
image conversion equipment دستگاه مبدل تصویر
internal conversion coefficient ضریب تبدیل داخلی
standard conversion factor ضریب تبدیل استاندارد
bulk petroleum conversion kit جعبه وسایل تبدیل خودروی عمومی به خودرو حمل موادسوختی
conversion loss of frequency changer cry اتلاف بلور تغییر دهنده بسامد
They have successfully managed the balancing act between retaining the rustic charm and modern conversion. آنها با موفقیت توانستند تعادل بین افسون روستایی و تبدیل مدرن را ایجاد کنند.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com