Dictiornary-Farsi | creative thinking | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 41 (4 milliseconds)

English	Persian
creative thinking	اندیشیدن افرینشی
creative thinking	تفکر اخلاق


Other Matches

creative	خلاق
creative	خالق
creative	افریننده
creative	آفرینش گر
creative	افرینشی
creative prescription	مرور زمان ایجاد حق
to never let yourself get to thinking like them <idiom>	نگذارند که نفوذ بقیه مردم مجبورشان بکند طرز فکر مانند بقیه مردم داشته باشند [اصطلاح روزمره]
Am I right in thinking ...	آیا درست فکر میکنم که ...
thinking	باشعور
thinking	تفکر
thinking	فکرکننده
to set thinking	بخیال انداختن
lateral thinking	حلمشکلیباکمکگرفتنازقوهتخیل
I am thinking of your own good.	من خو بی شما رامی خواهم
thinking type	سنخ اندیشه ورز
thinking cap	طرز تفکر
productive thinking	تفکر افرینشی
paralogical thinking	اندیشیدن سفسطه امیز
magical thinking	جادویی اندیشی
immersed in thinking	فرورفته در فکر
abstract thinking	تفکر انتزاعی
wishful thinking	تفکر ارزومندانه
wishful thinking	خواسته اندیشی
associative thinking	تفکر تداعی گرا
wishful thinking	افکار واهی و پوچ
concrete thinking	تفکر عینی
convergent thinking	تفکر همگرا
divergent thinking	تفکر واگرا
free thinking	ازادی از قیود مذهب
immersed in thinking	غرق اندیشه
affective thinking	تفکر عاطفی
It makes me sick just thinking about it!	وقتی که بهش فکر می کنم می خواهم بالا بیاورم!
Thinking of it still gives me a pang. [Colloquial]	هنوز من را آزار می دهد [اذیت می کند] وقتی که در باره آن فکر می کنم.
put on one's thinking cap <idiom>	زمان زیادی روی چیزی فکر کردن
It set me thinking . It made me think .	مرابفکر واداشت ( انداخت )
I should bring you round to my way of thinking .	باید تو راهم با خودم همفکر کنم
primary process thinking	اندیشیدن در فرایند نخستین
I am thinking of baby number two as I am not getting any younger.	من به فکر داشتن کودک شماره دو هستم چون من که جوانترنمی شوم .
A castle in the air. Wishful thinking.	آرزوی واهی ( خیالی)