English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
critical anode distance فاصله بحرانی اندی
Other Matches
anode الکترود مثبت
anode قطب مثبت باطری
anode قطب مثبت
anode ترمینال الکتریکی مثبت یک وسیله
second anode اند ثانوی
anode اند
anode rod قطبمثبتمیله
anode sputtering اند پرانی
anode saturation اشباع اند
main anode اند اصلی
excitation anode اند تحریک
anode supply تغذیه صفحه
relieving anode اند تسکین
ignition anode اند تحریک کننده
anode rays پرتو اندی
anode current جریان صفحه اند
anode voltage ولتاژ اندی
anode glow شعله اندی
anode glow شعله مثبت فضای روشن اند
anode region پهنه اند
ignition anode اند کمکی اند احتراق
anode breakdown voltage ولتاژ جرقه زنی اند
anode band detector اشکارسازی اندی یکسوسازی اندی
grid anode characteristic منحنی مشخصه شبکه-جریان اند
split anode magnetron ماگنترون با اند چند تیغهای
grid anode capacity فرفیت بین شبکه و اند فرفیت بین شبکه و پلاک
anode band detection یکسوسازی اندی
anode dark space فضای تاریک اند
grid anode transconductance رسانایی متقابل
peak forward anode voltage اوج فشار اندی مستقیم
peak inverse anode voltage اوج ولتاژ اندی معکوس
high anode load resistance مقاومت اندی بزرگ
critical حساس
self critical انتقاد کننده از خود
critical انتقادی
critical وخیم
critical حیاتی بحرانی
critical مهم
critical شاخص
critical منتقدانه
critical وخیم نکوهشی
critical خطرناک
critical وخیم انتقادی قابل تامل
critical واقع درمرحله انتقال
critical بحرانی
critical value ارزش بحرانی
to keep one's distance کناره گیری کردن
to keep one's distance اشنایی نکردن
to keep one's distance دوری جستن
out of distance دور بودن شمشیرباز از حریف
known distance فاصله معلوم
known distance مسافت معلوم
in distance نزدیک بودن شمشیرباز برای ضربه زدن
following distance فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها
mean distance فاصله حداکثر وحداقل سیاره از قمر
distance برد سلاح
distance بعد
distance مدت بازی قسمتی از مسیر مسابقه مشخص شده به وسیله پرچم یا میله
distance تعدادکیلومترهای طی شده درشکار با اسب
distance مسیر مسابقه
X distance سوراخ کارت در ستون برای بیان عدد منفی
distance بعد دورکردن
distance دورنگاهداشتن پشت سرگذاشتن
distance دوری
distance مسافت
distance فاصله
mission critical برنامه نرم افزاری ه بدون آن شرکت شما کار نمی:ند
critical materials تجهیزات مهم
mission critical که شرکت شما به آن بستگی دارد
critical path مسیربحرانی
critical frequency فرکانس متنافر با فرکانس طبیعی تیغه
critical path مسیر بحرانی
critical materials اقلام حیاتی و مهم
critical mass جرم بحرانی
critical isotherm هم دمای بحرانی
critical intelligence اطلاعات حیاتی
critical isotherm منحنی هم دمای بحرانی
critical intelligence اطلاعات مهم
critical item اماد حساس
critical item اقلام حیاتی اقلام مهم
critical magnitude اندازه بحرانی
critical mass توده مهم
critical mass توده حساس
critical limit حد بحرانی
critical period دوره بحرانی
critical resistance مقاومت بحرانی
critical speed سرعت بحرانی
critical temperature دمای بحرانی
critical assembly ترتیب بحرانی
critical values مقادیر شاخص
critical valve مقدار بحرانی
critical velocity سرعت بحرانی
critical resistance مقدار مقاومت بحرانی
critical region ناحیه شاخص
critical period دوره شاخص
critical point نقطه بحرانی
critical point نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
critical point نقطه فرود در پرش با اسکی
critical pollution الودگی بحرانی
critical position پوزیسیون حساس
critical pressure فشار بحرانی
critical ratio بهر شاخص
critical region ناحیه بحرانی
critical temperature درجه حرارت بحرانی
Critical Regonalism منطقه ی بحرانی
critical damping میرائی بحرانی
critical damping میرائی اپریودیک
critical damping خفیدگی بحرانی
critical current شدت بحرانی
critical coupling کوپلاژ بحرانی پیوست بحرانی
critical coupling تزویج بحرانی
critical concentration میزان تمرکز بحرانی
critical area ناحیه بحرانی
critical point نقطه بحرانی
critical angle زاویه بحرانی
critical amplification تقویت بحرانی
critical altitude ارتفاع بحرانی
critical altitude ارتفاعی که از ان بالاتر کاردستگاهها مختل میشود
critical activity فعالیت بحرانی
critical region منطقه بحرانی
critical date مدت زمان بحرانی
critical frequency فرکانس بحرانی
critical height ارتفاع بحرانی
critical height بلندی بحرانی
critical frequency فرکانس مرزی
critical deformation تغییر شکل بحرانی
critical flow جریان بحرانی
critical facility تاسیسات حیاتی قسمت حیاتی
critical facility تاسیسات حساس
critical error خطایی که پردازش کامپیوتر را با شکل مواجه میکند یا متوقف میکند
critical engine موتوری که از کارافتادن یانقص ان تاثیر زیادی درعملکرد هواپیما خواهد داشت
critical density چگالی بحرانی
critical depth عمق بحرانی
hyperfocal distance مسافت بین عدسی دوربین تانزدیکترین اشیاء میدان تصویردوربین وقتی که دوربین روی فاصله بینهایت تنظیم شود
distance travelled مقدارطیشده
middle distance فاصلهی میان زمینه و پیش زمینه
distance post قرارگاهمحلمسابقه
image distance عرض تصویر
supporting distance مسافت پشتیبانی
to step a distance قدم کردن
distance scale مقیاسمسافت
hyperfocal distance نزدیک ترین فاصلهای که ازانجا میتوان عکس برداری واضح وروشن نمود
zenith distance ارتفاع راس القدم
internuclear distance فاصله بین هستهای
f. distance or length فاصله کانونی
facing distance مسافت بین نفرات در صف برای سهولت چرخش به اطراف
focal distance فاصله کانونی
unit distance با فاصله واحد
frequency distance فاصله فرکانس
weaving distance طول تقاطع
weaving distance طول تلاقی مسافت همبری
zenith distance فاصله ارتفاع نافر
haul distance فاصله حمل
It can be seen from a distance of two kilometers . از فاصله دو کیلومتری دیده می شود
It is some distance to the school . تا مدرسه فاصله زیاد است
sight distance طول دید
sight distance فاصله دید
sight distance مسافت دید
safe distance فاصله بی خطر
offset distance فاصله برون محوری
shouting distance فاصله صدا رس
training distance مسافت تمرین
distance between two points فاصله دو نقطه [ریاضی] [فیزیک]
road distance مسافت روی جاده یا مسافت طی شده از جاده
interocular distance فاصله بین عدسیهای یک وسیله دیدبانی یا بین دوچشم
polar distance فاصله قطبی
time distance زمان عبور ستون
time distance مسافت زمانی حرکت ستون مسافت طی شده در زمان معین
supporting distance بردپشتیبانی سلاحها
offset distance مسافتی که نقطه صفر زمین از مرکز منطقه هدف دورباشد
social distance فاصله اجتماعی
skip distance خیز موج
signal distance فاصله علامتی
photo distance مسافت اندازه گیری شده ازعکس هوایی مسافت روی عکس
safe distance مسافت امن اطراف مین
ecological distance فاصله بوم شناختی
air distance مسافت هوایی
long-distance ازراه دور تلفن کردن
long-distance دور برد مکالمات تلفنی از راه دور
long-distance از راه دور
coherence distance فاصله همدوسی
countermining distance فاصله ضد انفجار زنجیری مین
countermining distance فاصله مجاز بین دومین
long-distance راه دور
long distance دارای مسافت دور
long distance با شعاع عمل زیاد طولانی
long distance دارای مسافت زیاد
distance between centers طول دوران
code distance فاصله رمز
long-distance دارای مسافت زیاد
air distance مسافت طی شده به وسیله هواپیما
linear distance خط هوایی
anchorage distance فاصله تکیه گاهی
angular distance فاصله زاویهای
distance light نورافکن
long-distance دارای مسافت دور
bond distance طول پیوند
buffer distance حاشیه امنیت
buffer distance محوطه امنیت
center distance فاصله ازمرکز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com