English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 163 (8 milliseconds)
English Persian
critical concentration میزان تمرکز بحرانی
Other Matches
concentration تمرکز
concentration اشباع
concentration شدت
concentration غلظت
concentration غلظت [شیمی]
concentration غلیظ سازی
concentration تراکم
concentration تمرکز عده ها
concentration تمرکز اتش تمرکز غلظت مواد شیمیایی موجود در هوا بازداشتگاه اسرا
concentration ratio نرخ تمرکز
concentration ratio نسبت تمرکز
concentration polarization قطبش غلظتی
concentration of fire توده کردن اتش
concentration of fire تمرکز اتش
concentration of electron چگالی الکترون
concentration gradient شیب غلظت
concentration cell پیل غلظتی
concentration area منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
concentration area منطقه تمرکز اتش
concentration gradient گرادیان غلظت
electron concentration غلظت الکترون
electronic concentration غلظت الکترون
formal concentration غلظت فرمال
ion concentration غلظت یون
molar concentration غلطت مولی
molecular concentration غلظت مولکولی
period of concentration زمان تمرکز
period of concentration در یک حوزه ابریز رودخانه مدت زمانی که یک قطره اب از ابتدای حوزه تا خروج از حوزه را
period of concentration می پیماید
stress concentration تمرکز تنش
data concentration تمرکز داده
concentration camps بازداشتگاه
concentration camp اردوگاه کار اجباری
concentration camp بازداشتگاه زندانیان سیاسی یااسرای جنگی
concentration camp بازداشتگاه اسرا
concentration camp منطقه تجمع اسرا
concentration camp بازداشتگاه
concentration camps بازداشتگاه زندانیان سیاسی یااسرای جنگی
concentration camps اردوگاه کار اجباری
concentration camps بازداشتگاه اسرا
concentration camps منطقه تجمع اسرا
strategic concentration by rail نشرمسکوکات فلزی
The convicts are being sent to concentration camps . محکومین به اردوگاههای کار اجباری اعزام می شوند
maximum allowable concentration حداکثر غلظت مجاز
strategic concentration by rail سیستم پولی فلزی
concentration cell corrosion نوعی برخورد که در ان اختلاف پتانسیل الکترودها دراثر اختلاف غلظت یونهاالکترولیت میباشد
critical انتقادی
critical حیاتی بحرانی
critical مهم
critical حساس
critical بحرانی
critical شاخص
critical value ارزش بحرانی
critical منتقدانه
critical وخیم نکوهشی
self critical انتقاد کننده از خود
critical واقع درمرحله انتقال
critical وخیم انتقادی قابل تامل
critical خطرناک
critical وخیم
critical period دوره شاخص
critical position پوزیسیون حساس
critical pressure فشار بحرانی
critical ratio بهر شاخص
critical region ناحیه بحرانی
critical pollution الودگی بحرانی
critical point نقطه فرود در پرش با اسکی
critical point نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
critical path مسیر بحرانی
critical path مسیربحرانی
critical period دوره بحرانی
critical point نقطه بحرانی
critical materials تجهیزات مهم
critical region ناحیه شاخص
critical resistance مقدار مقاومت بحرانی
critical resistance مقاومت بحرانی
critical point نقطه بحرانی
mission critical که شرکت شما به آن بستگی دارد
mission critical برنامه نرم افزاری ه بدون آن شرکت شما کار نمی:ند
critical region منطقه بحرانی
critical velocity سرعت بحرانی
critical valve مقدار بحرانی
critical values مقادیر شاخص
critical temperature درجه حرارت بحرانی
critical temperature دمای بحرانی
critical speed سرعت بحرانی
Critical Regonalism منطقه ی بحرانی
critical mass جرم بحرانی
critical damping میرائی بحرانی
critical frequency فرکانس متنافر با فرکانس طبیعی تیغه
critical frequency فرکانس مرزی
critical frequency فرکانس بحرانی
critical materials اقلام حیاتی و مهم
critical assembly ترتیب بحرانی
critical deformation تغییر شکل بحرانی
critical area ناحیه بحرانی
critical coupling کوپلاژ بحرانی پیوست بحرانی
critical height ارتفاع بحرانی
critical flow جریان بحرانی
critical damping میرائی اپریودیک
critical date مدت زمان بحرانی
critical damping خفیدگی بحرانی
critical current شدت بحرانی
critical density چگالی بحرانی
critical coupling تزویج بحرانی
critical depth عمق بحرانی
critical engine موتوری که از کارافتادن یانقص ان تاثیر زیادی درعملکرد هواپیما خواهد داشت
critical error خطایی که پردازش کامپیوتر را با شکل مواجه میکند یا متوقف میکند
critical facility تاسیسات حساس
critical height بلندی بحرانی
critical activity فعالیت بحرانی
critical altitude ارتفاعی که از ان بالاتر کاردستگاهها مختل میشود
critical altitude ارتفاع بحرانی
critical facility تاسیسات حیاتی قسمت حیاتی
critical amplification تقویت بحرانی
critical limit حد بحرانی
critical item اقلام حیاتی اقلام مهم
critical item اماد حساس
critical magnitude اندازه بحرانی
critical mass توده مهم
critical isotherm منحنی هم دمای بحرانی
critical isotherm هم دمای بحرانی
critical angle زاویه بحرانی
critical intelligence اطلاعات حیاتی
critical intelligence اطلاعات مهم
critical mass توده حساس
critical backing pressure فشار حد خلاء بحرانی
critical angle of attack زاویه حمله
critical flicker frequency بسامد شاخص در سوسو زدن
critical angle of attack زاویه حمله بحرانی
thermal critical point نقطه ی بحرانی حرارتی
thermal critical point نقطه توقف
critical closing speed سرعت بحرانی پایین
critical build up resistance مقاومت بحرانی برای تحریک خودی
thermal critical point نقطه تبدیل حرارتی
critical anode distance فاصله بحرانی اندی
critical angle of attack زاویه بین محور طولی هواپیما و جهت جریان نسبی هوا
critical cooling rate میزان سرد کنندگی بحرانی
critical grid voltage ولتاژ بحرانی شبکه
critical infinte cylinder قطر بحرانی استوانه
critical grid bias ولتاژ بایاس بحرانی شبکه
critical mach number عدد ماخی که در ان جریانهای شتابدار اطراف یک جسم دربعضی نقاط رفته رفته به سرعتهای مافوق صوت میرسند
critical path method سی پی ام
critical path analysis تعریف کارها و زمانی که هر یک نیاز دارند تابه اهداف خود برسند و نیز PERT
critical path analysis منبعی که در هر زمان فقط توسط یک پردازنده قابل استفاده است
critical path analysis استفاده از بررسیهای هر مرحله بحرانی یک پروژه بزرگ برای کمک به گروه مدیریت
critical path analysis تحلیل مسیر بحرانی
critical incidents technique شیوه رویدادهای شاخص
critical raynold's number عددی رینولدی که در ان تغییرات قابل توجهی از قبیل تبدیل جریان اشفته یا کاهش ناگهانی پسا صورت میگیرد
critical molecular mass جرم مولکولی بحرانی
critical degree of polymerization درجه بحرانی بسپارش
critical wave legth طول موج بحرانی
critical voltage parabola شلجمی مقدار ولت قطع
critical path method روش مسیر بحرانی
critical grid current شدت بحرانی شبکه
critical grid current جریان بحرانی شبکه
critical grid current جریان احتراق شبکه ولتاژ احتراق شبکه
critical heat flux چگالی جریان شبکه
critical heat flux شارحرارتی بحرانی
Things are coming to a critical juncture . کارها دارد بجاهای با ریک می کشد
critical heat flux ratio نسبت شار حرارتی بحرانی
These talks are crucial [critical] to the future of the peace process. این مذاکرات برای آینده روند صلح بسیار مهم [حیاتی] هستند.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com