Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
critical grid bias
ولتاژ بایاس بحرانی شبکه
Other Matches
grid bias
ولتاژپلاریزاسیون شبکه بایاس شبکه
grid bias
پتانسیل شبکه ولتاژ شبکه
grid bias
پلاریزاسیون شبکه
grid bias
ولت شبکه
grid bias battery
پیل پلاریزاسیون شبکه باطری شبکه پیل پلاریزاسیون
grid bias modulation
مدولاسیون شبکه
grid bias cell
پیل ولت شبکه
grid bias resistance
مقاومت کاتد
grid bias resistance
مقاومت پلاریزاسیون شبکه مقاومت بایاس شبکه
grid bias supply
تولید ولتاژ شبکه
grid bias supply
منبع ولتاژشبکه
grid bias battery
باطری بایاس شبکه
grid bias voltage generation
تولید ولتاژ بایاس شبکه
critical grid current
شدت بحرانی شبکه
critical grid current
جریان بحرانی شبکه
critical grid voltage
ولتاژ بحرانی شبکه
critical grid current
جریان احتراق شبکه ولتاژ احتراق شبکه
bias
بایاس
bias
تحت تاثیر قراردادن تبعیض کردن
bias
بیک طرف متمایل کردن
bias
طرفداری تعصب
bias
تمایل بیک طرف
bias
ولتاژ بایاس
bias
سطح مرجع الکتریکی
bias
بایاس کردن
bias
سمت گیری
bias
وضع نامنظم گوی که باعث چرخیدن ان میشود
bias
ولتاژ قبلی دادن
bias
اریب
bias
اریبی
bias
سوداری
bias
ولتاژ معین قرار دادن
bias
سو گیری
bias
ولت شبکه
bias
تورش
bias
انحراف نتایج آماری از سطح مرجع
bias
مقداری که بوسیله ان متوسط مجموعهای از مقادیر ازمقدار مرجع فاصله می گیردپیشقدر
zero bias
ولت شبکه صفر
self bias
ولت شبکه خودکار
to out bias
اریب بریدن
c bias
ولت شبکه
bias
پیشقدر
bias error
خطایی با علامت و بزرگی ثابت
exponent bias
پیشقدر نمایی
forward bias
پیشقدر به جلو
bias cell
پیل ولت شبکه
bias distortion
اعوجاج پیشقدری
interviewer bias
سوگیری پرسشگر
automatic c bias
ولت شبکه خودکار
test bias
سوداری ازمون
sampling bias
سوداری نمونه گیری
reverse bias
تغذیه معکوس
reverse bias
پیشقدر معکوس
negative bias
ولت شبکه منفی
spacing bias
پیشقدر فاصله
electrode bias
ولتاژ استراحت
high frequency bias
بایاس فرکانس بالا
input bias current
جریان ارام اولیه
input bias current
جریان بایاس ورودی
critical
بحرانی
critical
حیاتی بحرانی
critical
وخیم
critical
مهم
critical
حساس
critical value
ارزش بحرانی
critical
شاخص
critical
وخیم انتقادی قابل تامل
critical
انتقادی
critical
وخیم نکوهشی
self critical
انتقاد کننده از خود
critical
خطرناک
critical
منتقدانه
critical
واقع درمرحله انتقال
critical magnitude
اندازه بحرانی
critical mass
توده حساس
critical isotherm
منحنی هم دمای بحرانی
critical item
اقلام حیاتی اقلام مهم
critical limit
حد بحرانی
critical mass
توده مهم
critical isotherm
هم دمای بحرانی
critical intelligence
اطلاعات حیاتی
critical intelligence
اطلاعات مهم
critical temperature
دمای بحرانی
critical temperature
درجه حرارت بحرانی
critical height
بلندی بحرانی
critical height
ارتفاع بحرانی
critical item
اماد حساس
critical mass
جرم بحرانی
critical materials
اقلام حیاتی و مهم
critical point
نقطه بحرانی
critical point
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
critical position
پوزیسیون حساس
critical point
نقطه فرود در پرش با اسکی
critical pollution
الودگی بحرانی
critical pressure
فشار بحرانی
critical period
دوره شاخص
critical period
دوره بحرانی
critical region
ناحیه بحرانی
critical materials
تجهیزات مهم
critical path
مسیربحرانی
critical path
مسیر بحرانی
critical speed
سرعت بحرانی
critical resistance
مقاومت بحرانی
critical resistance
مقدار مقاومت بحرانی
critical region
ناحیه شاخص
critical region
منطقه بحرانی
critical ratio
بهر شاخص
mission critical
برنامه نرم افزاری ه بدون آن شرکت شما کار نمی:ند
critical valve
مقدار بحرانی
critical concentration
میزان تمرکز بحرانی
critical velocity
سرعت بحرانی
critical assembly
ترتیب بحرانی
critical area
ناحیه بحرانی
critical angle
زاویه بحرانی
critical amplification
تقویت بحرانی
critical altitude
ارتفاع بحرانی
critical altitude
ارتفاعی که از ان بالاتر کاردستگاهها مختل میشود
critical activity
فعالیت بحرانی
critical point
نقطه بحرانی
Critical Regonalism
منطقه ی بحرانی
mission critical
که شرکت شما به آن بستگی دارد
critical coupling
تزویج بحرانی
critical coupling
کوپلاژ بحرانی پیوست بحرانی
critical current
شدت بحرانی
critical engine
موتوری که از کارافتادن یانقص ان تاثیر زیادی درعملکرد هواپیما خواهد داشت
critical error
خطایی که پردازش کامپیوتر را با شکل مواجه میکند یا متوقف میکند
critical facility
تاسیسات حساس
critical facility
تاسیسات حیاتی قسمت حیاتی
critical flow
جریان بحرانی
critical frequency
فرکانس متنافر با فرکانس طبیعی تیغه
critical frequency
فرکانس مرزی
critical frequency
فرکانس بحرانی
critical depth
عمق بحرانی
critical density
چگالی بحرانی
critical date
مدت زمان بحرانی
critical damping
خفیدگی بحرانی
critical damping
میرائی اپریودیک
critical values
مقادیر شاخص
critical deformation
تغییر شکل بحرانی
critical damping
میرائی بحرانی
thermal critical point
نقطه تبدیل حرارتی
thermal critical point
نقطه توقف
critical raynold's number
عددی رینولدی که در ان تغییرات قابل توجهی از قبیل تبدیل جریان اشفته یا کاهش ناگهانی پسا صورت میگیرد
critical mach number
عدد ماخی که در ان جریانهای شتابدار اطراف یک جسم دربعضی نقاط رفته رفته به سرعتهای مافوق صوت میرسند
critical voltage parabola
شلجمی مقدار ولت قطع
critical wave legth
طول موج بحرانی
thermal critical point
نقطه ی بحرانی حرارتی
critical path method
سی پی ام
critical degree of polymerization
درجه بحرانی بسپارش
critical cooling rate
میزان سرد کنندگی بحرانی
critical closing speed
سرعت بحرانی پایین
critical build up resistance
مقاومت بحرانی برای تحریک خودی
critical anode distance
فاصله بحرانی اندی
critical angle of attack
زاویه حمله
critical angle of attack
زاویه بین محور طولی هواپیما و جهت جریان نسبی هوا
critical angle of attack
زاویه حمله بحرانی
critical backing pressure
فشار حد خلاء بحرانی
critical flicker frequency
بسامد شاخص در سوسو زدن
critical heat flux
چگالی جریان شبکه
critical heat flux
شارحرارتی بحرانی
critical path method
روش مسیر بحرانی
critical path analysis
تعریف کارها و زمانی که هر یک نیاز دارند تابه اهداف خود برسند و نیز PERT
critical path analysis
منبعی که در هر زمان فقط توسط یک پردازنده قابل استفاده است
critical path analysis
استفاده از بررسیهای هر مرحله بحرانی یک پروژه بزرگ برای کمک به گروه مدیریت
critical path analysis
تحلیل مسیر بحرانی
critical molecular mass
جرم مولکولی بحرانی
critical infinte cylinder
قطر بحرانی استوانه
critical incidents technique
شیوه رویدادهای شاخص
Things are coming to a critical juncture .
کارها دارد بجاهای با ریک می کشد
critical heat flux ratio
نسبت شار حرارتی بحرانی
grid
مختصات شبکه بندی جهانی پلاک در باطری
grid
صفحه
grid
شبکه بندی جغرافیایی
grid
سیم
grid
مدار شبکه
grid
شبکه چهارخانه
grid d.c.
جریان دائم شبکه
grid
شبکه
grid
زمین فوتبال
grid
موقعیت اتومبیلها در شروع مسابقه
grid
الگوها یا خط وطی که روی صفحه نشان داده شده اند و محدوده به نقاط هستند
grid
سیستم مربعهای شمارش شده که در رسم کمک میکند. ماتریس خط وط در زاویه راست که امکان مکان دهی ساده نقاط را فراهم میکند
grid
توری
grid
رشتههای درهم و برهم راه اهن و مانند ان
grid
سیخ شبکهای
grid
دریچه سوراخ سوراخ
grid
سیخ
grid
سیخ دار کردن
grid
بارشته ها و میلههای درهم وبر هم مجهز کردن
grid
کباب کردن
These talks are crucial
[critical]
to the future of the peace process.
این مذاکرات برای آینده روند صلح بسیار مهم
[حیاتی]
هستند.
grid tank
مدار نوسان شبکه
grid signal
سیگنال شبکه
grid strength
سیگنال شبکه
grid start
حرکت اتومبیلها با هم در اغاز
grid noise
پارازیت شبکه
grid ticks
علایم شبکه بندی نقشه
grid terminal
اتصال شبکه
grid suppressor
مقاومت میرایی شبکه مقاومت شبکه سوپرسورشبکه
grid sweep
تغییر یا نوسان ولتاژ شبکه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com