Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (2 milliseconds)
English
Persian
customs agent
واسطه گمرک
customs agent
کارگزار گمرک
customs agent
واسطه کارهای گمرکی
customs agent
نماینده گمرکی
Other Matches
their customs
رسوم ایشان
their customs
رسومشان
customs
گمرکات
customs
اداره گمرک
customs
دفتر گمرک
customs
گمرک
customs tariff
حقوق گمرکی
customs declaration
اظهار نامه گمرکی
customs tariff
تعرفه گمرکی
customs officer
مامور گمرک
customs of war
اداب مربوط به جنگ که بدون انکه قدرت قانونی داشته باشد موردقبول دولتهاست
Customs and Excise
اداره حقوق و عوارض گمرکی
customs union
اتحادیه گمرکی
to declare
[customs]
گمرک دادن
[گمرک]
customs union
مجموعهای از چند کشور که کالاهای یکدیگر را بدون حقوق وعوارض گمرکی وارد و صادرمی کنند
customs duty
عوارض گمرکی
customs duty
تعرفه گمرکی
customs duty
حقوق گمرکی
customs of war
اداب عرفی جنگ
customs of the services
مقررات و روشهای جاری قسمتها امور جاری نیروها
customs house
اداره گمرک
customs duties
حقوق گمرکی
customs appraisor
گمرکچی
customs appraisor
مامور گمرک
customs broker
واسطه امور گمرکی
customs clearance
ترخیص از گمرک
customs cleared
ترخیص شده
customs declaration
افهار نامه گمرکی
customs duties
عوارض گمرکی
customs house
گمرکخانه
customs entry
افهار یا اعلام ورود به گمرک
customs dutios
حقوق گمرکی
customs officer
گمرکچی
My car is held up at the customs .
اتوموبیلم ؟ رگمرک معطل مانده
local trade customs
عرف تجارتی محل
united court of customs
appeals patent and دادگاه متحد استیناف و امورگمرکی و ثبت اختراعات
customs entry form
افهارنامه گمرکی
to bear any customs duties
هر گونه عوارض گمرکی را به عهده گرفتن
to bear all customs duties and taxes
تمام عوارض گمرکی و مالیات را به عهده گرفتن
agent
فرستنده
agent
وکیل
agent
عنصر
agent
ماده
agent
واسطه
agent
ارگان
agent
نرم افزار کارایی و اطلاعات آماری را درباره ایستگاههای کاری به مدیریت مرکزی شبکه ارسال میکند
agent
مجموعهای از دستورات یا اعمال که خودکار روی یک داده یا فایل مشخص اعمال می شوند
agent
نماینده عامل شیمیایی خرج
agent
عامل اطلاعاتی
agent
برنامه یا نرم افزاری که روی یک ایستگاه کاری در شبکه اجرا میشود
agent
پیشکار
agent
نماینده
agent
گماشته وکیل
agent
مامور
agent
عامل
agent
کاگزار
agent
واسطه عامل
igniting agent
عامل احتراق
law agent
نماینده حقوقی
forwarding agent
واسطه حمل و نقل
overseas agent
نماینده درکشور بیگانه
news agent
خبرگزار
forwarding agent
متصدی حمل ونقل
manufacturer's agent
نماینده سازنده
manufacturer's agent
نماینده تولیدکننده
warning agent
گند گاز
law agent
نماینده قضایی
land agent
دلال معاملات ملکی
insurance agent
نماینده بیمه
insurance agent
عامل بیمه
incapacitating agent
گازبیهوشی
incapacitating agent
عامل بیهوش کننده
manufacturers' agent
نماینده سازنده
manufacturers' agent
نماینده تولیدکننده
masking agent
عامل پوشاننده
forwarding agent
نماینده حمل و نقل
overseas agent
نماینده خارجی
news agent
روزنامه فروش
nerve agent
گازعصب
nerve agent
عامل شیمیایی عصبی
mercantile agent
بازرگانی
mercantile agent
نماینده
fusing agent
عامل ذوب
house agent
دلال خانه
undercover agent
مامورتحقیق مخففی
vesicant agent
عامل شیمیایی تاول زا
vesicant agent
گاز تاول زا
universal agent
وکیل مطلق الوکاله
universal agent
وکیل تام الاختیار
toxic agent
گاز سمی
toxic agent
عامل شیمیایی سمی
toxic agent
ماده سمی
thickening agent
عامل غلیظ کننده
stripping agent
عامل رنگ گیر
special agent
وکیل یا نماینده مقیدالوکاله
vomiting agent
گازاستفراغ اور
vomiting agent
عامل تهوع اور
undercover agent
کارآگاه مخففی
washing agent
مواد شوینده
stripping agent
رنگ زدا
stripping agent
ماده رنگ بر
publicity agent
نمایندهافکارعمومی
estate agent
فروشندهزمینوملک
secret agent
جاسوس
secret agent
مامور مخفی
wetting agent
عامل خیس کننده
wetting agent
ماده خیس کننده
sole agent
نماینده منحصر بفرد
sole agent
نماینده انحصاری
smoke agent
ماده دودانگیز
resolving agent
عامل تفکیک کننده
releasing agent
عامل رهاکننده
reducing agent
عامل کاهنده
psychochemical agent
گاز عصبی
psychochemical agent
عامل عصبی
psychoactive agent
ماده روانگردان
proxy agent
نرم افزاری که دستورات مدیریت شبکه را ترجمه میکند تا به نرم افزار مدیریتی امکان دهد تا وسیلهای که از پروتکل دیگر استفاده میکند را کنترل کند
press agent
مامور اگهی و تبلیغ
precipating agent
عامل رسوب دهنده
oxidizing agent
عامل اکسنده
sales agent
نماینده فروش
scholastic agent
دلال تدریس
smoke agent
عامل شیمیایی دودانگیز
shipping agent
نماینده شرکت کشتیرانی
shipping agent
اژانس حمل
shipping agent
موسسه حمل کالا
shipping agent
شرکت حمل
shiping agent
حق العمل کار بارگیری کشتی
shiping agent
کارگزار بارگیری کشتی
sequestering agent
عامل منزوی کننده
sequestering agent
عامل کمپلکس دهنده
scholastic agent
شاگرد پیدا کن
oxidizing agent
عامل اکسیداسیون
forwarding agent
عامل حمل و نقل
chemical agent
ماده شیمیایی
antiplant agent
عامل ضد رویش گیاهان
antimateriel agent
عامل مخصوص فاسد کردن اماد
antimateriel agent
عامل فساد اماد
anticrop agent
عامل ضدمحصولات کشاورزی
anticrop agent
عامل ضد غلات
alloying agent
عنصر الیاژی
alkylation agent
عامل الکیل دار کننده
alkylating agent
عامل اکلیل دار کننده
agent representative
عامل
agent officer
افسر عامل پرداخت
biological agent
عامل میکربی
biological agent
عامل زیستی
chemical agent
عامل شیمیایی
chelating agent
عامل کی لیت ساز
catalytic agent
عامل فعل وانفعال شیمیایی بوسیله اثرمجاورتی
casualty agent
عامل ایجاد تلفات و ضایعات
blowing agent
عامل پف کننده
blood agent
عامل شیمیایی لخته کننده خون عامل ضدحرکت خون
blood agent
مدت پرواز
blister agent
گاز تاول زا
blister agent
عامل تاول زا
bleaching agent
عامل رنگبر
agent net
شبکه اطلاعاتی
agent de change
دلال ارزی
agent authentication
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
acetylizing agent
عامل استیل دار کننده
acetylating agent
عامل استیل دار کننده
accelerating agent
کاتالیزور
accelerating agent
ماده تسریع کننده
absorbing agent
عامل جذب
travel agent
بلیط فروش سرویس مسافری اژانس مسافرتی
travel agent
سفر ارا
travel agent
سفرچین
double agent
عامل اطلاعاتی دو جانبه
agent provocateur
مامور اگاهی که با لباس مبدل در باندی کار میکند
acidulating agent
اسیدی کننده
acidulating agent
ماده اسیدی کننده
aerating agent
مادهای که به بتن اضافه میشود تا توزیع حبابهای هوا را در بتن یکنواخت نماید و اثر ان ازدیادمقاومت در مقابل یخبندانهای سخت میباشد
aerating agent
هوادهنده
adhesion agent
عامل چسبندگی
adhesion agent
چاشنی چسب افزا
adhesion agent
ماده تشدیدکننده خواص
adhesion agent
مایه چسب افزا
addition agent
عامل افزودنی
addition agent
ماده افزودنی
acylating agent
عامل اسیل دار کننده
action agent
مسئول اقدام در مورد هدفها مسئول تقویم و تفسیر هدفها
free agent
بازیگر بدون قرارداد
foaming agent
عامل کف زای
emulsifying agent
عامل امولسیون کننده
diplomatic agent
وزیرمختار کاردار
diplomatic agent
سفیر
diplomatic agent
مامور سیاسی
developer agent
ماده فهور
developer agent
عامل فهور
detonating agent
عامل منفجر کننده
demasking agent
عامل عریانساز
degreasing agent
عامل پاک کننده روغن
defoliating agent
عامل از بین برنده برگ وسبزینه درختان
dispersing agent
عامل پاشنده
drying agent
خشک کننده
dual agent
عامل دو جانبه
fluxing agent
ماده گدازاور
fluxing agent
شارژ
fluorinating agent
عامل فلوئوردار کننده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com