Dictiornary-Farsi | data display illumination button | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
data display illumination button	دکمهنمایشگراطلاعات


Other Matches

language display button	دکمهنمایشگر
alarm threshold display button	دکمهنمایشسرحدهشدار
data display	داده نما
data display	داده نمایی
data display unit	واحد داده نما
illumination	تذهیب کاری
illumination	منور کردن
illumination	روشن کردن منطقه روشنایی
illumination	اشراق
illumination	چراغانی تذهیب
illumination	تنویر
illumination	روشن سازی
illumination	تذهیب کاری
illumination	روشنایی
illumination	شدت روشنایی
sustained illumination	روشنایی مداوم
sustained illumination	روشنایی پایدار
continuous illumination	روشنایی پایدار منطقه رزم
coordinated illumination	روشنایی هم اهنگ شده طرح روشنایی هم اهنگ شده
intensity of illumination	شدت روشنایی
illumination round	گلوله منور
illumination round	گلوله روشن کننده
illumination photometer	شدت روشنایی سنج
continuous illumination	روشنایی مداوم
illumination by diffusion	روشن کردن منطقه از طریق انعکاس نور غیر مستقیم یاسایه روشن
illumination photometer	لوکس متر
illumination mirror	آینهروشنساز
illumination method	سبک روشنایی
illumination method	روش روشنایی
illumination plan	طرح روشنایی منطقه
illumination meter	نورسنج فتومتر
illumination change	تعویض روشنایی
illumination by reflection	روشن کردن منطقه از طریق انعکاس یا شکست نور
illumination plan	طرح روشن کردن منطقه نبرد
search light illumination	روشنایی با نورافکن
search light illumination	روشن کردن منطقه با نورافکن
button	تکمه
button	هرچیزی شبیه دکمه
button	تکمه زدن باتکمه محکم کردن
button	میخ
button	گل میخ گرد
button	شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد
button	کلید هایی که اعمالی انجام می دهند
on-off button	خاموش
on-off button	دکمهروشن
on the button <idiom>	درست سر موقع
button	غنچه
button	دکمه
regulating button	دکمهتنظیمکننده
end button	انتهایکلاهک
eject button	دکمهخروج
start button	دگمهای که معمولاگ گوشه سمت چپ در پایین صفحه نمایش ویندوز است و یک مسیر مناسب به برنامه ها و فایلهای کامپیوتر ایجاد میکند
record button	دکمهضبط
belly button	ناف
on/play button	کلیدشروعبهکار
start button	تکمه استارت
start button	تکمه راه اندازی
power-on button	دکمهروشنشدندستگاه
power button	دکمهروشن
play button	دکمهشروع
pause button	دکمهایستکوتاه
crystal button	ریسهکریستالی
erase button	دکمهپاککننده
finger button	دکمهانگشتی
button facing	دکمهسربندشلوار
button head	سر عدسی در پیچ ها
measuring button	دکمهاندازهگیری
memory button	دکمهحافظ
to press the button	دکمه را فشار دادن در راه انداختن چیزی یا کاری پیش قدم شدن
button hook	قلاب
bachelors button	گل دگمه
bachelors button	گل اشرفی
locking button	دکمهقفل
button loop	دکمهرکاب
ceiling button	مقره سقفی
microphone button	تکمه میکروفن
button strap	دکمهروپوشزنانه
button-through smock	دکمهسریقه
capstan button	دکمهچرخطناب
function button	دکمهردیاب
listen button	دکمهمخصوصگوشکردن
reset button	دکمه
radio button	دکمه رادیو
push button	کلید فشاری
push button	شستی
push button	دکمه فشاری
radio button	شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
TV/video button	ویدئو
mouse button	دکمه ماوس
TV/video button	دکمهتلوزیون
TV power button	دکمهروشنکنندهتلوزیون
kissing button	برامدگی روی زه که درکشیدن کامل کمان با لب کمانگیر مماس میشود
microphone button	کپسول میکروفون
starter button	دکماستارت
spray button	دکمهآبپاش
farcy button	دکمه یابرامدگی درناخوشی سراجه
rewind button	دکمهعقببرنده
button hole	جا دکمه
stop button	دکمهایست
shank button	دکمهپایدار
The button on my coat off.	تکمه کتم افتاد
VCR power button	دکمهفعالکنندهVCR
emergency push button	تکمه اضطراری
lens release button	دکمهآزادکردنبیرونآوردنلنز
Press the elevator button.	تکمه آسانسور رافشار بدهید
key finger button	دکمهیابندهکلید
counter reset button	دگمههایتحدیدشمارشگر
cassette eject button	دکمهخروجفیلماز
push the panic button <idiom>	از ترس قلبش فرو ریخت
fast-forward button	دکمهجلوبر
preset tuning button	دکمهتنظیمچرخش
push button switch	تکمه فشاری
record muting button	دکمهضبطبدونصدا
reverse stitch button	دکمهوارونهکنندهدوخت
record announcement button	دکمهاعلام کنندهضبط
push-button telephone	تلفندکمهفشاری
shutter release button	دکمه
power zoom button	دکمهفعالکنندهزوم
push button tuner	میزانساز دگمهای
push button switch	کلیدپوش باتون
macro set button	دکمهتنظیمصدا
push button dialing	شماره گیری دکمهای
push button control	کنترل دکمهای
auto reverse button	دکمهمعکوساتوماتیک
interior door lock button	دکمهقفلدستگیرهداخلیدر
single button carbon microphone	میکروفون تک زغالی
double button carbon microphone	میکروفون دو زغالی
depth-of-field preview button	زمینهدکمهعقببر
f display	ارائه اف
n display	ارائه ان
m display	ارائه ام
l display	ارائه ال
j display	ارائه جی
h display	ارائه اچ
i display	ارائهای
self display	جلوه گری
self display	خودنمایی
k display	ارائه کی
p display	ارائه پی
g display	ارائه جی
display	نمایش دادن
display	نشان دادن ابراز کردن
display	اشکارکردن نمایش
display	تظاهر
display	جلوه نمایاندن
display	ارائه
display	نمایشگری
display	اشکار کردن
display	نمایش
display	در معرض نمایش
display	ویترین
display	وسیلهای که اطلاعات و تصاویر را نمایش میدهد
display	نشان دادن اطلاعات
display	نمایاندن
display	نمایشگر صفحه نمایش
b display	ارائه ب
c display	ارائه سی
d display	ارائه دی
display background	زمینه نمایش
plasma display	نمایشگرپلاسمایی
plasma display	صفحه نمایش با استفاده از خاصیت نورانی بدون گازهای متن صفحه
display adapter	اداپتور صفحه نمایش
heads up display	وسیله نشان دهنده وضعیت مسیر پیشروی
display type	نوع نمایش
graphic display	یک ترمینال کامپیوتر برای نمایش نقاشی ها و تصاویرروی یک صفحه
formatted display	نمایش شکل یافته
display unit	واحد نمایشگر
display unit	واحد نمایش
graphics display	نمایش گرافیکی
pyrotechnic display	اتش بازی
raster display	نمایش محل تصویر
raster display	صفحه نمایش شبکهای
display menu	فهرست انتخاب نمایشی
display tube	لامپ نمایشگر
display cycle	چرخه نمایش
display image	نمای تصویر
display menu	فهرست نمایش
display surface	سطح نمایش
display terminal	پایانه نمایشگر
text display	نمایشگرمتن
display highlighting	جلوه دادن تصویر
display foreground	پیش نمای تصویر
display terminal	ترمینال نمایش
marching display	وسیله نمایش که حاوی بافر نمایش آخرین حروف وارد شده است
display device	دستگاه نمایش
display tolerance	میزان دقتی که با ان اطلاعات گرافیکی می توانند خروجی باشند
display controlled	نمایش منطقه در روی صفحه رادار راداری که تصویر ان مستقیما نشان داده میشود
display console	کنسول نمایش
display console	پیشانه نمایشگر
display board	تابلوی نمایش عناصر تیر نمودار عناصر تیر
menu display	روش محاورهای ارتباط باسیستم کامپیوتری از طریق سوال و جواب یا انتخابهای چند گانه
display architecture	معماری نمایشی
plasma display	نمایش پلاسما
visual display	نمایش بصری
simultaneous display	نمایش سیمولتانه
situation display	صفحه نمودار وضعیت افق دیدرادار
affect display	نمایش عاطفه
colour display	نمایشرنگ
display setting	تنظیمصفحهنمایش
message display	نمایشپیغام