Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
date of change of acountability
تاریخ تسویه حساب
Other Matches
up to date
امروزی تازه مطابق روز
out of date
از مد افتاده
out of date
منسوخه
out of date
قدیمی
out of date
منقضی شده
out of date
از تاریخ گذشته
best-by date
تاریخ مصرف
[روی غذا یا دوا]
She will only date you if you ...
او
[زن]
فقط به شرطی با تو میرود بیرون اگر تو...
up-to-date
تجدید نظر کردن
up-to-date
امروزی تازه مطابق روز
up to date
تجدید نظر کردن
up-to-date
تازه
up-to-date
بهنگام
up-to-date
جدید
up-to-date
مطابق اخرین طرز
up-to-date
متداول
up-to-date
مطابق روز
up-to-date
تصحیح شده
up-to-date
حاوی اخرین اطلاعات
to date
باهم بیرون رفتن
[به عنوان دوست پسر و دختر]
change over
عوض کردن
[هواپیما]
value date
تاریخ اجرا والور
value date
تاریخ ارزش
to change to the better
تبدیل به احسن کردن
to change to the better
بهتر شدن
to change one's course
خط مشی یا رویه خودرا تغییردادن
to change for the better
تبدیل به بهترشدن
to change for the better
بهترشدن
the date was not specified
نشده بود
the date was not specified
تاریخ ان معلوم
of even date
دارای همان تاریخ
Try to be serious for a change .
شوخی رابگذار کنار
out-of-date
<idiom>
از مد افتاده (دمد)
change down
به دنده سنگین حرکت کردن
change
[in something]
[from something]
تغییر
[در یا از چیزی]
change up
جهشهای کوتاه برای استراحت بازو
Where do I change for ... ?
برای رفتن به ... کجا باید مترو را عوض کنم؟
Where do I change for ... ?
برای رفتن به ... کجا باید عوض کنم؟
change over
انتقال بانکی
change over
تغییر روش تغییر رویه
Keep the change.
بقیه پول مال خودتان.
May I change this?
آیا ممکن است این را عوض کنم؟
no date
بی تاریخ
up to date
حاوی اخرین اطلاعات
change
معاوضه کردن خردکردن
change
استفاده از چیزی به جای چیزی دیگر
up to date
مطابق اخرین طرز
date
خرما
date
درخت خرما
change
تغییر دادن
change
دگرگونی
date
نخل تاریخ
date
زمان
date
تاریخ گذاردن تاریخ گذاشتن
date
مدت معین کردن
change
معاوضه
change
متفاوت ساختن چیزی
change
تغییر کردن تغییر دادن
change
تغییر کردن عوض شدن
change
عوض کردن تغییردادن
change
تبدیل
change
تعویض مبادله
change
چاپ گرفتن از محل هایی که داده باید در آنها تغییر کند
change
رکوردی که حاوی داده جدید برای بهنگام سازی رکورد اصلی است
change
پول خرد مبادله
change
نواری که حاوی تغییرات اخیر یا تراکنشهای رکورد استفاده شده برای بهنگام سازی فایل اصلی است
change
فایل که حاوی رکوردهایی برای بهنگام سازی فایل اصلی است
change
تغییر
change
دگرگون کردن یاشدن دگرگونی
date
افزودن اطلاعات به چیزی یا همیشه به روز بماند
date
در حال حاضر یا اخیراگ امروزی
date
قدیمی
date
تاریخ روز و ماه و سال
date
قرار دادن داده در یک متن
date
فرمان DATE
up to date
تازه
up to date
بهنگام
up to date
جدید
up to date
متداول
up to date
مطابق روز
up to date
تصحیح شده
date
افزودن آخرین و جدیدتری اطلاعات به چیزی
change
عوض کردن
date
تاریخ
change
تغییر دادن تبدیل
date
سنه
date
موعد
to chop and change
دو دل بودن
date
[appointment]
تاریخ
to chop and change
پیوسته تغییررای دادن
to undergo a change
تغییر یافتن
to change ones mind
تغییر رای دادن
transaction on change
معامله در بورس
to change money
خردکردن یامبادله کردن پول
to change one's countenance
تغییر قیافه یا رنگ دادن
to change the tack
تغییر رویه دادن
to change ones mind
منصرف شدن
to change one's tune
تغییر عقیده دادن
to change ones condition
زن گرفتن شوهرکردن
to change ones condition
عروسی کردن
to change colour
رنگ برنگ شدن
post date
پیش تاریخ کردن
post date
تاریخ اینده گذاشتن
physical change
تغییرات فیزیکی
oil change
تعویض روغن
minor change
خرد تغییر
maturity date
موعد
maturity date
تاریخ سررسید
letter of even date
نامه همین تاریخ
julain date
تاریخ ژولین
quick change
بازیگری که زودبه زودهیئت خودرابرای بازی دیگرعوض کند
sailing date
تاریخ شروع سفر دریایی زمان حرکت
to change colour
تغییر رنگ دادن
termination date
تاریخ پایان
target date
زمان حمله به هدف یا تاریخ حمله به هدف
system date
تاریخ سیستم
susceptible of change
تغییر پذیر
susceptible of change
مستعد تغییر
speed change
تغییر سرعت یا تعویض عده دور
secular change
تغییر قرنی
schedule date
موعد طبق برنامه
julain date
تقویم ژولین
date
[appointment]
وعده ملاقات
I have no small change.
من پول خرد ندارم.
to leave everything as it is
[not to change anything]
رسوم قدیمی را ثابت
[دست نخورده]
نگه داشتن
date tree
درخت خرما
Would you change the lamp please?
آیا ممکن است لطفا لامپ را عوض کنید؟
Would you change the tyre please?
آیا ممکن است لطفا لاستیک را عوض کنید؟
Do I have to change busses?
آیا باید اتوبوس عوض کنم؟
You have to change at London.
شما باید در لندن قطار تان را عوض کنید.
counter-change
نقش شطرنجی
date-stone
[سنگ ترکیب شده در دیوار که تاریخ ساخت آن بنا در آن قید شده است.]
date
[appointment]
قرار ملاقات
best-before date
[BBD]
تاریخ مصرف
[روی غذا یا دوا]
accommodation date
تاریخ آغاز و پایان خوابگاه
to change somebody's ways
رفتار و کردار کسی را کاملا تغییر دادن
Do I have to change trains?
آیا باید قطار عوض کنم؟
I'd like some small change.
من قدری پول خرد میخواهم.
small change
ناچیز
small change
کم اهمیت
small change
کم ارزش
small change
پول خرد
short-change
حق کشی کردن
short-change
گوشبری کردن
short-change
کلاهبرداری کردن
short-change
کش رفتن
short-change
کمتر پول دادن
date stamp
مهرتاریخ
pressure change
تغییراتفشار
date of birth
تاریختولد
date of birth
تاریخ تولد
change (one's) tune
<idiom>
تغیر نظر
change (one's) mind
<idiom>
مغز کسی را شستشو دادن
change of heart
<idiom>
تغیر عقیده دادن
I have a date with my fiandee.
با نامزدم قرار ملاقات دارم
Go and change your trousers.
برو شلوارت را عوض کن
What is todays date ?
تاریخ امروز چیست ؟
Date of departure . Departure date.
تاریخ عزیمت (روز حرکت )
sell-by date
فروشبراساستاریخمصرف
short-change
مغبون کردن
it is insusceptible of change
اماده برای تغییر نسبت استعداد دگرگونی ندارد
date of maturity
موعد
creation date
تاریخ ایجاد
creation date
تاریخ افرینش
completion date
تاریخ انجام کار
closing date
اخرین روز اخرین فرصت
closing date
تاریخ انقضاء
change spin
چرخیدن با تغییر پا
change over switch
کلید تبدیل
change over contact
کنتاکت تغییر دهنده
change of station
انتقال تعویض محل خدمت
change of station
تغییر محل ماموریت
change of speed
تغییر سرعت
critical date
مدت زمان بحرانی
current date
تاریخ جاری
date of maturity
تاریخ سررسید
date of grace
مدت مجاز برای پرداخت سفته و برات پس از سر رسید
date of acquisition
از آن به بعد استهلاک محاسبه میشود
date of acquisition
تاریخی که به عنوان شروع دوره استیلای خریدار بر مال دردفتر ثبت و اگر مال استهلاک پذیر باشد
date of acquisition
تاریخ خریداری
date labourer
معادل daysman
date labourer
کارگر روزمزد
completion date
تاریخ تکمیل
date labour
کار روز مزد
date of issuance
تاریخ صدور
date in issuing
تاریخ صدور
change of service
تعویض سرویس والیبال
change of scene
تغییرمنظره
change of place
تغییر مکان
change hands
دست بدست رفتن
change gear
چرخ دندانه تبدیل
change beat
تبادل ضربه
basic date
تاریخ ترفیع
basic date
تاریخ شروع خدمت در هردرجه
backdating date
پیش تاریخ
aspect change
تغییرمنظر هدف از دید رادار
aspect change
تغییرات منظری هدف
agent de change
دلال ارزی
acceptance date
تاریخ قبولی
change of life
یائسگی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com