Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
date tree
درخت خرما
Other Matches
tree bench
[bench encircling a tree trunk]
نیمکت
[دور تنه ]
درخت
up-to-date
امروزی تازه مطابق روز
up-to-date
تجدید نظر کردن
the date was not specified
تاریخ ان معلوم
the date was not specified
نشده بود
of even date
دارای همان تاریخ
up-to-date
حاوی اخرین اطلاعات
up-to-date
تصحیح شده
up-to-date
مطابق روز
up-to-date
متداول
up-to-date
مطابق اخرین طرز
up-to-date
جدید
no date
بی تاریخ
value date
تاریخ ارزش
out-of-date
<idiom>
از مد افتاده (دمد)
to date
باهم بیرون رفتن
[به عنوان دوست پسر و دختر]
She will only date you if you ...
او
[زن]
فقط به شرطی با تو میرود بیرون اگر تو...
value date
تاریخ اجرا والور
best-by date
تاریخ مصرف
[روی غذا یا دوا]
out of date
از تاریخ گذشته
out of date
منقضی شده
out of date
قدیمی
out of date
منسوخه
up-to-date
بهنگام
up-to-date
تازه
date
درخت خرما
date
قرار دادن داده در یک متن
date
تاریخ روز و ماه و سال
date
قدیمی
date
در حال حاضر یا اخیراگ امروزی
date
افزودن اطلاعات به چیزی یا همیشه به روز بماند
date
تاریخ گذاردن تاریخ گذاشتن
out of date
از مد افتاده
date
موعد
date
تاریخ
date
خرما
date
سنه
date
مدت معین کردن
date
زمان
date
نخل تاریخ
date
فرمان DATE
up to date
تجدید نظر کردن
up to date
تصحیح شده
up to date
بهنگام
up to date
حاوی اخرین اطلاعات
up to date
جدید
up to date
مطابق روز
up to date
مطابق اخرین طرز
up to date
تازه
up to date
امروزی تازه مطابق روز
date
افزودن آخرین و جدیدتری اطلاعات به چیزی
up to date
متداول
date of grace
مدت مجاز برای پرداخت سفته و برات پس از سر رسید
date of maturity
تاریخ سررسید
date of maturity
موعد
date of maturity
تاریخ انقضاء
date of maturity
موعد پرداخت
critical date
مدت زمان بحرانی
I have a date with my fiandee.
با نامزدم قرار ملاقات دارم
current date
تاریخ جاری
date in issuing
تاریخ صدور
date of issuance
تاریخ صدور
date labour
کار روز مزد
date of acquisition
از آن به بعد استهلاک محاسبه میشود
date labourer
معادل daysman
date of acquisition
تاریخ خریداری
date of acquisition
تاریخی که به عنوان شروع دوره استیلای خریدار بر مال دردفتر ثبت و اگر مال استهلاک پذیر باشد
date of payment
موعد پرداخت
date of shipment
تاریخ حمل
expiry date
تاریخ انقضاء
expiration date
تاریخ انقضا
due date
تاریخ تادیه
effective date
تاریخ شروداجرای دستورالعمل
due date
موعدمقرر
due date
سررسید
due date
تاریخ سررسید
effective date
تاریخ اجرا
due date
سر رسید
delivery date
تاریخ تحویل
expiry date
سررسید
date of birth
تاریخ تولد
from the date on wards
از این تاریخ به بعد
date palm
درخت خرما
date plum
خرماندو
date labourer
کارگر روزمزد
due date
موعد مقرر
termination date
تاریخ پایان
best-before date
[BBD]
تاریخ مصرف
[روی غذا یا دوا]
maturity date
موعد
maturity date
تاریخ سررسید
date stamp
مهرتاریخ
sell-by date
فروشبراساستاریخمصرف
letter of even date
نامه همین تاریخ
julain date
تاریخ ژولین
date
[appointment]
قرار ملاقات
date
[appointment]
وعده ملاقات
schedule date
موعد طبق برنامه
sailing date
تاریخ شروع سفر دریایی زمان حرکت
post date
پیش تاریخ کردن
post date
تاریخ اینده گذاشتن
date
[appointment]
تاریخ
blind date
قرار ملاقات میان زن ومردی که همدیگر را نمیشناسند
target date
زمان حمله به هدف یا تاریخ حمله به هدف
julain date
تقویم ژولین
basic date
تاریخ شروع خدمت در هردرجه
closing date
تاریخ انقضاء
closing date
اخرین روز اخرین فرصت
date-stone
[سنگ ترکیب شده در دیوار که تاریخ ساخت آن بنا در آن قید شده است.]
What is todays date ?
تاریخ امروز چیست ؟
completion date
تاریخ تکمیل
completion date
تاریخ انجام کار
system date
تاریخ سیستم
creation date
تاریخ افرینش
creation date
تاریخ ایجاد
date of birth
تاریختولد
backdating date
پیش تاریخ
basic date
تاریخ ترفیع
acceptance date
تاریخ قبولی
Date of departure . Departure date.
تاریخ عزیمت (روز حرکت )
accommodation date
تاریخ آغاز و پایان خوابگاه
The date of the meeting has been advanced.
تاریخ جلسه جلو افتاده است
international date line
خط بین المللی تغییر تاریخ
international date line
خط موافقتنامه بین المللی
expiry date of the credit
تاریخ انقضای اعتبار
Date and place of departure.
تاریخ ؟ محل حرکت
to date a letter forward
کاغذی راتاریخ عقب ترگذاشتن
date time group
گروه تاریخ و زمان
date time group
گروه ساعت و زمان
automatic release date
تاریخ انقضای عمر قانونی وسایل سررسید عمر قانونی
date of change of acountability
تاریخ تسویه حساب
international date line
خط تقسیم نیروهای بین المللی
due at a specified date after sight
مدت دار
due at a specified date after sight
وعده دار
due at a specified date after sight
موجل
tree
بدرخت پناه بردن
tree
شاخسار
tree
سیستم ساختار داده که هر داده به دادههای دیگر بوسیله انشعابها وصل است .
tree
درتنگنا قرا ردادن
tree
بشکل درخت شدن
before the tree
جلو درخت
tree
شجر
tree
فرمان TREE
tree
مشاهده پروندههای ذخیره شده روی دیسک ه برای نشان دادن پرونده ها و زیرپرونده ها مرتب شده اند
tree
روش سریع انتخاب که اطلاع اولین مرتب کردن در مرحله دوم استفاده میشود تا سرعت انتخاب بالا رود
the f. of a tree
برگهای درخت
tree
شجره النسب درخت کاشتن
tree
قالب کفش چوبه دار
tree
سیستم داده که هرداده یا گره آن فقط دو انشعاب دارند
tree
درخت
tree
مین میکند
minimum durability date
[MDD]
تاریخ مصرف
[روی غذا یا دوا]
date on which a bill falls due
موعد پرداخت برات یا سفته
tree surgeon
ویژه گر برش و قطع بخشهای بیماری زده یا پوسیده درختان
tree structure
ساختاردرختی
tree structure
ساختار درخت
tree sort
مرتب کردن درختی
tree structure
ساخت درختی
tree planting
درختکاری
tree of heaven
درخت عرعر
tree network
شبکه درختی
the root of a tree
ریشه درخت
threaded tree
درخت پیچ دار
to girdle a tree
پوست درخت راحلقهای بریدن
to shin up a tree
از درختی بالارفتن
to spray a tree
داروی ویژه بردرختی افشاندن تا انکه میکربهای ان کشته شود
to girt a tree
دوردرختی راپیمودن
to truncate a tree
شاخههای درختی را زدن
tree diagram
نمودار درخت
tree farm
محوطه درخت کاری جنگل
tree farm
خزانه درخت
tree house
خانه بالای درخت
the pith of a tree
مغز درخت
tree traversal
تقاطع درختی
tree of life
درخت زندگی
[این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
The tree wI'll die .
درخت خشک خواهد شد
He uprooted the tree .
درخت را از ریشه ( جا ) ؟کند
the foot of the tree
پای درخت
A tree is known by its fruit .
<proverb>
درخت با میوه هایش شناخته مى شود .
A tree is known by its fruit.
<proverb>
درخت از میوه اش شناخته مى شود.
tree surgery
تشریح علمی درخت
lemon tree
درخت لیمو
Coniferous tree
درخت جوزدار
[ از فامیل کاج ]
Deciduous tree
درخت برگریز
oak tree
درخت بلوط
walnut tree
درخت گردو
cross-tree
[رابط عرضی دکلها]
unordered tree
درخت نامرتب
gum tree
درخت صمغ
ornamental tree
درختتزئینی
tree frog
قورباغهدرختی
tree pruner
درختآرا
to prune a tree
درختی را آراستن
to lop a tree
درختی را آراستن
to prune a tree
سرشاخه درختی را زدن
tree trunk
ساقهاصلیدرخت
tree-lined
درختکارینشده
to lop a tree
سرشاخه درختی را زدن
pulm tree
درخت نارگیل
in the green tree
خوشبخت
fir tree
درخت صنوبر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com