English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
de facto standard سسهای اعتبار به آن ندارد
Other Matches
de facto عملی
de facto غیررسمی
de facto در عمل
ipso facto بواسطه خود عمل
ipso facto بواسطه ماهیت خود فعل
ipso facto بالفعل
ipso facto در نفس خود
ipso facto عضویت خود بخودی
ex post facto شامل اصول گذشته
ex post facto عطف بماسبق
standard معمولی
standard سنجه
standard قسمت ساکن دستگاه
standard نورم مقیاس
standard محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
standard متن یا فرم یا پاراگراف چاپ شده طبیعی که چندین بار استفاده شود.
standard A استانداردA
standard طبیعی یا معمولی
standard تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش
standard حالت اجرای ویندوز ماکروسافت که از حافظه گسترده استفاده میکند ولی امکان چند کاره بودن در برنامههای کاربردی Dos را نمیدهد
standard اولین مگا بایت حافظه در PC.
standard نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
standard واسط بین دو یا چند سیستم که از استانداردهای از پیش تعیین شده پیروی می کنند
standard خصوصیات خاص که به صورت طبیعی در سیستم کامپیوتری وجود دارد
standard یکسان معیار
standard معیار
standard مرسوم
standard متداول
standard نشان پرچم
standard متعارفی
standard نمونه قبول شده معین
standard مقرر قانونی
standard قالب
standard متعارف
standard الگو
standard استاندارد همگون
standard استاندارد
standard مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
standard همگون یکنواخت یکجور
standard همشکل
standard همسان
standard قانونی
standard عیار قانونی استاندارد مقرر
standard نمونه قانونی
standard دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
standard کالای جانشین رزمی
standard اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
standard اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
standard استانده
secondary standard استاندارد ثانویه
standard compass قطبنمای اصلی مغناطیسی
standard condition شرایط استاندارد
standard condition شرایط متعارف فشار و دمای متعارف
standard conditions شرایط متعارفی
standard score نمره معیار
standard costs هزینههای نرمال
standard specification دستورات استاندارد
resistance standard مقاومت استاندارد
standard resistor مقاومت استاندارد
standard costs هزینههای استاندارد
standard section پروفیل استاندارد
standard candle شمع استاندارد
standard brick اجر معمولی
silver standard استاندارد نقره
standard error of mean خطای معیار میانگین
ST0 standard استاندارد واسط دیسک که در IBM PC استفاده میشود , سافت Seaglt
standard atmosphere اتمسفر استاندارد
standard solution محلول استاندارد
standard rudder 51 درجه سکان
standard atmosphere اتمسفر
silver standard واحد پول نقره
standard bar میله استاندارد
standard bar میله معمولی
standard bred اسب امریکایی پرورش یافته برای مسابقه سرعت واستقامت
standard deviation انحراف معیار
standard pitch گام استاندارد
standard penetration ازمایش نفوذی استاندارد
standard interface واسطه استاندارد
standard interface رابط استاندارد
standard item اقلام نمونه یا استاندارد یامطابق معیار تعیین شده
standard pascal پاسکال استاندارد
standard language زبان متعارف
standard load بار تنظیم شده
standard load بار مهمات مطابق نمونه یا تنظیم شده
standard measure اندازه استاندارد
standard method روش استانده
standard metre متر قانونی یا قبول شده
standard motor موتور معمولی
standard motor موتوراستاندارد
standard gauge اندازه معمولی
standard function تابع استاندارد
standard price قیمت استاندارد
standard rate نرخ استاندارد
standard error خطای معیار
standard error خطای استاندارد
standard error خطای معدل
standard error خطای پایه
standard error خطای استانده
standard price قیمت پایه
standard feature خصیصه متعارف
standard form صورت متعارف
standard ohm اهم استاندارد
standard specification مقررات استاندارد
standard bearer پرچم دار
basic standard استاندارد اولیه
per standard compass برحسب قطب نمای استاندارد
bimetallic standard پایه پولی دو فلزی
calibrating standard تنظیم شده به صورت استاندارد
calibration standard اندازه کالیبراسیون
calibration standard استانداردتنظیم
standard class درجه استاندارد
standard lens نفراستاندارد
escort of the standard گارد محافظ پرچم
escort of the standard گارد پرچم
standard cell پیل استاندارد
american standard کد استانداردامریکایی برای مبادله اطلاعات
american standard Interchange forInformation Code
double standard قواعد تبعیض امیز وسخت گیرمخصوصا نسبت بجنس زن
standard bearer علمدار
standard bearer پیشوا
standard bearers پرچم دار
standard bearers علمدار
standard bearers پیشوا
double standard نظام دو معیاری
standard of living سطح زندگی
standard of living استاندارد زندگی
standard of living معیار زندگی
floor standard لامپ پایه دار
floor standard چراغ پایه دار
system standard معیار سیستم
standard trench سنگر معمولی
paper standard پول رایج مملکت
standard time زمان رسمی
standard time زمان استانده
standard stimulus محرک معیار
living standard سطح زندگی
magnetic standard اهنربای استاندارد
standard time ساعت بین المللی ساعت استاندارد
standard time وقت بین المللی
inductance standard متعارف اندوکتانس
inductance standard اندوکتانس
gold standard نظام پایه طلا
frequency standard استاندارد فرکانس
wage standard دستمزد استانده
system standard استانداردسیستم
gold standard واحد طلا
primary standard استاندارد اولیه
portable standard چراغ ایستا
portable standard چراغ مطالعه
gold standard پایه طلا
performance standard معیارهای عملکرد معیارهای اجرای کار یاعملکرد یکان یا دستگاه معیارهای اجرای کار
gold standard نظام پولی طلا
standard subroutine زیرروال متعارف
standard lamps [British] آباژورهای زمینی
standard size whole brick اجر فشاری معمولی
standard lamps [British] چراغ های پایه دار
standard lamp [British] آباژور زمینی
standard lamp [British] چراغ پایه دار
standard poker hands استانداردبرهایدستی
standard product cost ارزش تولید استاندارد
standard rain gage باران سنج معمولی
standard oxidation potential پتانسیل اکسایش استاندارد
standard oil company شرکت نفت استاندارد
standard oil company استاندارد اویل کمپانی
standard temperature and pressure شرایط استاندارد
minimum standard of living حداقل سطح زندگی
international standard atmosphere اتمسفر استاندارد بین المللی
international organisation for standard موسسه بین المللی استاندارد
international gold standard پایه طلای بین المللی
Industry Standard Architecture استاندارد برای باس در IBMPC یا سازگار با آن
gold exchange standard پایه ارز طلا
gold bullion standard پایه طلای غیر مسکوک
gold bullion standard پایه شمش طلا
double standard planer دستگاه رنده با دو قسمت ساکن صفحه تراش استاندارددوبل
data encyption standard استاندارد حفافت داده
current standard cost مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
current standard cost هزینه استاندارد و مورد قبول
basic standard cost قیمت پایه
basic standard cost قیمت استاندارد
army standard score نمرات استاندارد و اندازههای بدنی افراد
standard temperature and pressure شرایط متعارف فشار و دمای متعارف
standard temperature and pressure شرایط متعارفی
standard lamp holder سرپیچ معمولی لامپ
standard hydrogen electrode الکتورد هیدروژن استاندارد
standard heat of formation گرمای تشکیل استاندارد
standard error of measurement خطای معیار اندازه گیری
standard error of estimate خطای معیار براورد
standard electrode potential پتانسیل الکترود استاندارد
ambient quality standard استاندارد کیفیت پرمون
standard electrode potential پتانسیل استاندارد الکترود
standard egg section مقطع تخم مرغی شکل معمولی
primary standard grade خلوص استاندارد اولیه
standard error of difference خطای معیار تفاوت
standard atmospheric pressure فشار متعارفی جو
standard atmospheric pressure فشاراستاندارد جو
standard conversion factor ضریب تبدیل استاندارد
standard free energy of formation انرژی ازاد تشکیل استاندارد
extended industry standard architecture معماری استاندارد صنعت توسعه پذیر
standard progressive matrices test ازمون ماتریسهای مدرج معیار
American Standard Code for Information Interchange کدی که حروف الفبا عددی را به صورت کد دودویی بیان میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com