Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (13 milliseconds)
English
Persian
decision tree
مسیر تصمیم گیری
decision tree
اقدامات لازم جهت تصمیم گیری
decision tree
درخت تصمیم
Other Matches
tree bench
[bench encircling a tree trunk]
نیمکت
[دور تنه ]
درخت
decision
نمایش گرافیکی جدولی تصمیم گیری که مسیرها و اعمال مناسب در شراطی مختلف را نشان میدهد
decision
مجموعه برنامه هایی که به مدیر کمک میکند با استفاده از تصمیمات
decision
تصمیم گیری برای انجام کاری
take a decision
اتخاذ تصمیم کردن
to come to a decision
تصمیم گرفتن
to come to a decision
رای دادن
[قانون]
decision
جدولی که رابط ه بین متغیرهای مشخص و اعمالی که در شرایط مختلف رخ میدهند نشان میدهد
decision
دستوربرنامه نویسی شرطی که کنترل را با به همراه داشتن آدرس دستور بعدی که در صورت شرایط ی اجرا میشود مستقیماگ انجام میدهد
decision
رای
decision
برنده با امتیاز
decision
نتیجه
decision
برنده کشتی با امتیاز
decision
حکم دادگاه داوری
decision
تصمیم
decision
عزم
decision
قرار
decision
علامت گرافیکی در یک فلوچارت برای بیان تصمیم گیری و یک شاخه یا مسیر یا عملی با استفاده از نتیجه انتخاب میشود
decision
مدار منط قی که روی داده دودویی کار میکند و خروجی طبق عمل خواهد بود
decision
اطلاعات یا پایگاه داده قبلی تصمیم گیری کند
to make a decision
تصمیم گرفتن
to make a decision
رای دادن
[قانون]
decision structure
ساختار تصمیم
decision height
حداکثر ارتفاع مسیر فرودهواپیمای بی خلبان از سطح زمین
decision model
الگوی تصمیم گیری
decision criteria
ضوابط تصمیم گیری
decision box
جعبه تصمیم
decision altitude
ارتفاع نهایی مسیرفرودهواپیمای بی خلبان حداکثرارتفاع در مسیر فرود
decision instruction
دستورالعمل تصمیمی
decision instruction
دستورالعمل تصمیم
decision lag
تاخیر زمانی در تصمیم گیری
decision making
تصمیم گیری
decision process
فرایند تصمیم
split decision
رای اکثریت داوران
premature decision
تصمیم نا بهنگام یا شتاب امیز
logical decision
تصمیم منطقی
final decision
رای قطعی و نهایی
decision variable
متغیر تصمیم گیری
decision theory
تئوری تصمیم
decision maker
تصمیم گیرنده
decision theory
نظریه تصمیم گیری
to plead against a decision
نسبت به تصمیمی اعتراض کردن
decision table
جدول تصمیم گیری
decision table
جدول تصمیم
decision symbol
علامت تصمیم
decision table
جدول تصمیمی
decision support system
سیستم پشتیبانی تصمیم
make or buy decision
تصمیم به ساخت یاخرید
decision making unit
واحد تصمیم گیرنده
A one-sided(unilateral)decision.
تصمیم یکجانبه
It was a well - timed ( timely ) decision .
تصمیم بموقعی بود
decision making policy
سیاست تصمیم گیری
the f. of a tree
برگهای درخت
tree
مین میکند
tree
درخت
before the tree
جلو درخت
tree
درتنگنا قرا ردادن
tree
شاخسار
tree
بشکل درخت شدن
tree
روش سریع انتخاب که اطلاع اولین مرتب کردن در مرحله دوم استفاده میشود تا سرعت انتخاب بالا رود
tree
سیستم ساختار داده که هر داده به دادههای دیگر بوسیله انشعابها وصل است .
tree
فرمان TREE
tree
سیستم داده که هرداده یا گره آن فقط دو انشعاب دارند
tree
قالب کفش چوبه دار
tree
شجره النسب درخت کاشتن
tree
مشاهده پروندههای ذخیره شده روی دیسک ه برای نشان دادن پرونده ها و زیرپرونده ها مرتب شده اند
tree
شجر
tree
بدرخت پناه بردن
tree house
خانه بالای درخت
tree diagram
نمودار درخت
tree structure
ساختار درخت
tree farm
محوطه درخت کاری جنگل
tree structure
ساخت درختی
tree sort
مرتب کردن درختی
tree planting
درختکاری
tree farm
خزانه درخت
tree of heaven
درخت عرعر
He uprooted the tree .
درخت را از ریشه ( جا ) ؟کند
tree network
شبکه درختی
to truncate a tree
شاخههای درختی را زدن
to spray a tree
داروی ویژه بردرختی افشاندن تا انکه میکربهای ان کشته شود
spanning tree
روش ایجاد توپولوژی شبکه که حلقهای ندارد و در صورت شکل یا خطای شبکه باعث افزونگی میشود
spanning tree
زیرگرافی از یک گراف
spindle tree
اونموس
sorrel tree
درخت ترشک
strawberry tree
توت فرنگی درختی
stunted tree
درخت رشد نکرده وکوتاه
summer tree
شاه تیر
summer tree
حمال
summer tree
تیرسردر
the pith of a tree
مغز درخت
the root of a tree
ریشه درخت
threaded tree
درخت پیچ دار
to girdle a tree
پوست درخت راحلقهای بریدن
to girt a tree
دوردرختی راپیمودن
tree surgeon
ویژه گر برش و قطع بخشهای بیماری زده یا پوسیده درختان
to shin up a tree
از درختی بالارفتن
spanning tree
درخت پوشا
tree structure
ساختاردرختی
tree surgery
تشریح علمی درخت
to lop a tree
سرشاخه درختی را زدن
pulm tree
درخت نارگیل
cross-tree
[رابط عرضی دکلها]
walnut tree
درخت گردو
tree of life
درخت زندگی
[این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
oak tree
درخت بلوط
Deciduous tree
درخت برگریز
Coniferous tree
درخت جوزدار
[ از فامیل کاج ]
lemon tree
درخت لیمو
to prune a tree
سرشاخه درختی را زدن
to lop a tree
درختی را آراستن
tree traversal
تقاطع درختی
unordered tree
درخت نامرتب
gum tree
درخت صمغ
ornamental tree
درختتزئینی
tree frog
قورباغهدرختی
tree pruner
درختآرا
tree trunk
ساقهاصلیدرخت
tree-lined
درختکارینشده
The tree wI'll die .
درخت خشک خواهد شد
A tree is known by its fruit .
<proverb>
درخت با میوه هایش شناخته مى شود .
A tree is known by its fruit.
<proverb>
درخت از میوه اش شناخته مى شود.
the foot of the tree
پای درخت
to prune a tree
درختی را آراستن
date tree
درخت خرما
hat tree
کلاه اویز
ebony tree
خرماندو
crown tree
شمع
cross tree
رابط عرضی دکلها
cornel tree
درخت زغال اخته
coffee tree
درخت قهوه
clothes tree
چوب لباسی
christmass tree
ضربهای در بولینگ که میلههای 3 و 7 و 01 را برای راست دست و میلههای 2 و7 و 01 را برای چپ دست باقی می گذارد
chocolate tree
درخت کاکائو
dragon tree
درخت خون سیاووشان
fig tree
درخت انجیر
fir tree
درخت صنوبر
grass tree
نوعی زنبق استرالیایی
genealogical tree
نسب نامه
genealogical tree
شجره نامه
gender tree
سلسه دودمان نسب نامه
gender tree
شجره نامه
gallows tree
چوبه دار
clothes tree
چنگک لباس
flame tree
درختان وبوته هاییکه دارای گلهای درخشان اتشی یا زرد رنگ هستند
cherry tree
درخت گیلاس
chaste tree
فلفل بری
apple tree
درخت سیب
almond tree
درخت بادام
agriot tree
چوب چپق
abel tree
درخت سپیدار که نام لاتین ان alba populus است
Christmas tree
جعبه کنترل حاوی چراغهای رنگی
family tree
شجره نامه
family tree
نسب نامه
family tree
شجره
axle tree
میله میان دو چرخ
china tree
شالسنجان
china tree
زیتون تلخ
chaste tree
دل اشوب
box tree
درخت شمشاد
boot tree
قالب چکمه یا پوتین
binary tree
درخت دودوئی
binary tree
درخت دودویی
bean tree
درخت خرنوب
barren tree
درخت بی میوه
balsam tree
درخت بلسان
plane tree
درخت چنار
sorrel tree
ترشک درختی
minimal tree
درfکه گرههای آن به روش بهینه سازماندهی شده اند تا بیشترین کارایی را داشته باشند
minimal tree
درختی که گرههای ترمینالی ان مرتب شده تا باعث عملکردبهینه ان درخت شوند
mulberry tree
درخت توت
roof tree
کش دیرک افقی چادر
ordered tree
درخت مرتب شده
parse tree
درخت تجزیه
peach tree
درخت هلو
pear tree
درخت گلابی
planer tree
درخت ازاد
plum tree
درخت الو
plum tree
درخت گوجه
ridge tree
کش بالای شیروانی
roof tree
کش بالای شیروانی
saddle tree
قلتاق
saddle tree
یکجورگل لاله درامریکای شمالی
shoe tree
قالب کفش
smoke tree
بوته سماق
mastic tree
درخت چاتلنغوش
mastic tree
درخت بنه
margosa tree
ازاد درخت شالسنجان
in the green tree
بخت سبز
in the green tree
خوشبخت
locus tree
درخت اقاقیا
judas tree
درخت ارغوان
i saw one climbing the tree
یکی را دیدم که از درخت بالامی رفت
joshua tree
درخت خنجری یا ابره ادم جنوب شرقی امریکا
locus tree
درخت خرنوب
in the green tree
سرسبز
he is up a gum tree
کاردبه استخوانش رسیده است
huffman tree
درختی با کمترین مقادیر
locust tree
درخت اقاقیا
margosa tree
تلخ
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com