Dictiornary-Farsi | decoy duck | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 55 (5 milliseconds)

English	Persian
decoy duck	مرغابی ای که مرغان دیگررابدام میاندازد


Other Matches

decoy	بدام انداختن
decoy	دام
decoy	وسیله تطمیع
decoy	فریفتن
decoy	ادمک
decoy	هدف مصنوعی
decoy	هدف مدل هدف مخصوص گول زدن رادارهای دشمن
decoy	پیاده رونده دور شطرنج مرغ دام
decoy	تله
decoy	طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoy bird	دونه
decoy launcher	سکویپرتابدام
decoy shooting	شکار به کمک مرغ دام
decoy ships	کشتیهای فریبنده
decoy bird	مرغ دام
decoy ships	کشتیهای مصنوعی
duck under	سر زیر بغل
duck	جا خالی دادن
duck	اخراج توپزن بی امتیاز
duck	اردک ماده غوطه
duck	زیر اب رفتن غوض کردن
duck	اردک
duck	درگیر شدن هواپیماها
duck	کد مخصوص درگیریهای هوایی
duck	مرغابی
duck	غوض
dead duck	آنچهشانسزندگیو موفقیتندارد
to be a dead duck	امکان موفق شدن را نداشتن [چیزی یا کسی]
sitting duck	هدف بی دفاع واسان
dead duck <idiom>	در شرایط ناامید کننده قرار داشتن
duck soup <idiom>	آسان
lame duck <idiom>	نزدیک به بازنشسته شدن
to be a dead duck	بیهوده بودن [چیزی یا کسی]
sitting duck <idiom>	هدف ثابت
sitting duck <idiom>	بی خیال نشستن
To dodge . To duck.	جاخالی دادن (دربازی )
shoot the duck	حرکت جلو و عقب نشینی روی یک پا و پای دیگر کشیده بجلو
scaup duck	اردک قرمز اسیاواروپا وامریکا
duck and drake	پرتاب سنگ روی اب بطوریکه قبل از فرورفتن دراب بچند نقطه از سطح اب بخورد
duck and drake	اردک نر
lame duck	علیل وناتوان
lame duck	از کار افتاده
bowled for a duck	باختن بازیگر بی امتیاز
break one's duck	کسب نخستین امتیاز
baiting duck	مرغ دام
duck hook	ضربه پیچدار کوتاه
duck soup	سهل
duck soup	اسان
duck soup	کار اسان وسهل
like water off a duck's back <idiom>	بی تاثیر ،بدون تغیر عقیده
man darin duck	یکجور مرغابی کاکل دار که اصل ان از چین است
duck under and rear takedown	یک دست و یک پا
He stands there like a duck in a thunder storm. <idiom>	مانند خر در گل گیر کرده. [اصطلاح مجازی]
like a duck takes the water [Idiom]	کاری را تند یاد بگیرند انجام بدهند و از انجام دادن آن لذت ببرند